درگیریهای سوریه و جنگ نیابتی غرب با محور مقاومت یکی از بحثهای جدی اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی غربی است؛ در یکی از جدیدترین مطالعات مربوطه، اندیشکده سلطنتی نیروهای متحد بریتانیا که بهصورت اختصار "روسی RUSI" (Royal United Services Institute) نامیده میشود، گزارشی تحت عنوان «درک نقش ایران در منازعه سوریه» منتشر کرده است.
این اندیشکده با بیان اینکه ایران بازیگر اصلی در جنگ سوریه بوده و خواهد بود، به نقش ثانوی روسیه در ابتدای مسئله سوریه اشاره میکند که با مداخله نظامی مستقیم خود از سپتامبر 2015 این امر کاملا دستخوش تغییرات شد، اما با این حال، نقش ایران در سوریه همچنان به صورت یک عنصر اصلی در چهارچوب سیاسی، نظامی و اقتصادی است.
این گزارش سپس درباره منافع ایران در سویه مینویسد: «مشارکت ایران در درگیری سوریه نشاتگرفته از منافع استراتژیک مهمی است که از سال 2011 اهمیت آن به شدت افزایش یافته است، از جمله حفظ یک همپیمان، نگهداری خطوط تامین منابع برای حزبالله، و تنزل گروههای همچون داعش. باتوجه به این منافع، و نقش برجسته سپاه پاسداران در سیاست ایران در سوریه، ایران احتمالا مشارکت مهم خود در درگیری را در آینده قابلپیشبینی حفظ میکند. حزبالله، که از سال 2012 در کنار ایران میجنگد، نیز تاحدی از طریق ادامه حضور خود در جنوب سوریه به ایفای نقش کلیدیاش ادامه خواهد داد تا باعث تقویت منافع تهران شود».
این اندیشکده انگلیسی رفتار و اهداف ایران را به عنوان نقشی کلیدی در شکلدهی نگرشهای درگیری در سوریه میداند، بهویژه در پاسخ به این سوال که عاقبت دولت سوریه چه خواهد بود.
«روسی RUSI» سپس به سیاستهای دولت ایران در باز کردن کشور به روی جهان و موضوع برجام و تاثیر آن در سوریه میپردازد: «دولت ایران در پی سرمایهگذاری خارجی است تا بتواند از اقتصاد تحریمزده خود حمایت کند، اما همچنان مشتاق به نشان دادن خود به عنوان عاملی قدرتمند در منطقه است. همزمان در حالی که سپاه پاسداران مشتاق به حفظ کنترل سیاست ایران در سوریه است، ممکن است دولت ایران در تلاش برای کسب تاثیرگذاری بیشتر در شکلدهی به سطح درگیری مستقیم در سوریه باشد. با این وجود، در حال حاضر و در حالی که تاثیر تهران بر دمشق با مداخله روسیه کمتر شده، ایران اثرگذاری، قدرت و روابط خود را با توجه به رهبری اسد و بخشی از ارتش سوریه حفظ میکند. بنابراین تهران بازیگری مهم برای هر نوع راهحلی است و احتمالا به شدت بر هرگونه معامله سیاسی که دمشق بتواند ارائه دهد، تاثیرگذار خواهد بود».
این گزارش در ادامه وارد عمل شدن با ایران را دارای دو فایده میداند: «این امر میتواند خطوط قرمز ایران در رابطه با سوریه را مشخص سازد؛ و میتواند به ایران این احساس را کمک کند که جایگاهی در میز بینالملل دارد. تمایل ایران برای تبادلات اقتصادی باید به عنوان اهرم استفاده شود و آمادگی انگلیس برای گفتگو ــ از جمله اشتیاق آن برای میانجیگری با آمریکا در خصوص مسائل مربوط تحریم ــ را به اشتیاق ایران برای استفاده از تاثیر خود در دمشق ارتباط دهد. این امر ارتباطی منطقی با نقش منطقهای سازندهتر ایران در ایجاد روابط سیاسی و اقتصادی بهبودیافته خواهد بود».
این اندیشکده انگلیسی در انتهای گزارش پیشنهادات کلیدی زیر را برای وارد عمل شدن غرب با ایران و برای یافتن راهکاری در سوریه ارائه میدهد:
1. وارد عمل شدن با ایران
از زمان امضای برجام در جولای 2015، عناصر عملگرا در رهبری ایران بهدنبال حضور مجدد در چهارچوب اقتصادی و سیاسی در صحنه بینالملل هستند. یکی از عناصر کلیدی، مشارکت ایران در مباحث سیاسیجغرافیایی جهان با به رسمیت شناختن نقش آن در حوزههای خاص است. مباحث قبلی در خصوص برنامه هستهای ایران نشان داده که این کشور قادر به تقسیم مسائل خاص با غرب است، و این امکان وجود دارد که مباحث مربوط به سوریه بتواند باعث ایجاد رویکردی مشابه شود. قدرتهای اروپایی میتوانند از پیگیری اقتصادی ایران استفاده کنند و بخواهند ایران از نفوذ خود بر نظام اسد و گروههای بخشهای خاصی از میدان نبرد استفاده کند. بهخصوص از طریق شورای امنیت ملی سازمان ملل، تا این امکان را به تهران بدهد که چنین بدهبستانهایی را مدنظر بگیرد. اگر ایران احساس کند قدرتهای اروپایی نسبت به منافع اقتصادی آن بیاعتنا هستند، بعید است سیاست خود در سوریه را تغییر دهد.
2. تمرکز بر تاثیر ایران در میدان نبرد
روسیه و ایران در بسیاری از جهات، بازیگران تکمیلی در زمین سوریه هستند. تهران خصوصا تاثیر بزرگتری در بخشهای میدان نبرد دارد، به ویژه در جایی که حزبالله و شبهنظامیان تحت حمایت آن فعال هستند. قدرتهای غربی باید بهدنبال استفاده از این مسئله برای یافتن راههایی جهت بهبود وضعیت بسیاری از شهروندانی باشند که بین دو طرف درگیری گیر افتادهاند؛ در عین حال باید بدنبال استفاده از روابط ایران در پیگیری گروههای خاصی باشند تا آتشبسهای محلی را اجرا کنند یا دسترسی به کمکهای بشردوستانه را تسهیل بخشند. در مقابل، حمایت ایران از نقش حزبالله در جنوب سوریه احتمالا منجر به تنشهای منطقهای میشود و تلاشها برای حمایت کشورهای خلیج برای ایجاد هرگونه راهحل را پیچیده میکند. در حالی که دسترسی مستمر به حزبالله در لبنان ظاهرا مسئلهای غیرقابل مذاکره برای تهران است، ممکن است حوزههایی برای به خطر انداختن موضع نیروهای حزبالله در خارج از مرزهای لبنان وجود داشته باشد. تنظیم و کالیبره کردن دقیق این اختلافات و جستجوی روشهایی برای ورود به مسائل خاص در مکانهای خاص، راهی ثمربخش برای وارد عمل شدن با ایران در مورد سوریه است.