عصردنا-سید وحید افشین:در هر نظام سیاسی، کارآمدی نهاد قانونگذاری، یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی است. کشورهایی که به ثبات، رشد اقتصادی و رفاه عمومی دست یافتهاند، عمدتاً از پارلمانهایی برخوردار بودهاند که سه ویژگی مشترک داشتهاند: استقلال رأی، تخصص فنی و تعهد به منافع ملی. در ایران نیز با وجود چهار دهه تجربهی پارلمانی، کیفیت عملکرد نمایندگان در استانهای مختلف، تفاوت چشمگیری دارد.
کهگیلویه و بویراحمد، استانی با ظرفیتهای طبیعی و انسانی متنوع است؛ اما نوع کنش و الگوی رفتاری نمایندگان این استان در مجلس، عمدتاً بازتابدهندهی نوعی سیاستورزی مبتنی بر فردگرایی، نگاه کوتاهمدت و غلبهی ملاحظات قومی است. شناخت دقیق ویژگیهای ساختاری و رفتاری نمایندگان در این منطقه، میتواند درک بهتری از موانع توسعهیافتگی فراهم آورد و مقدمهای برای اصلاحات نهادی در سطح محلی و ملی باشد.
تمرکز اصلی بر افراد است، نه نهادها و ساختارها.
تعریف توسعه در ذهن بسیاری از نمایندگان، معادل اشتغال فامیلی است.
درصد قابل توجهی از وقت نماینده صرف انتصابات محلی میشود.
تصمیمگیریها بیشتر مبتنی بر مصلحتهای کوتاهمدت است تا منافع بلندمدت استان.
نگاه به حکومت، عمودی است؛ از بالا به پایین.
میانگین تحصیلات دانشگاهی نمایندگان، کمتر از حد مطلوب برای قانونگذاری است.
مراجعهکنندگان به دفاتر نمایندگان، بیشتر با توقعات شخصی و فردی مراجعه میکنند.
نماینده در عمل، به جای نظارت بر قانون، نقش میانجی برای حل مشکلات شخصی ایفا میکند.
برنامه بلندمدت توسعه برای استان، در میان برنامههای تبلیغاتی نمایندگان جایگاه روشنی ندارد.
تجربهی کشورهای موفق نشان میدهد که قانونگذار باید از سطحی از استقلال فکری برخوردار باشد؛ این در استان ضعیف است.
سهم نمایندگان از طرحهای ملی توسعه، کمتر از میانگین کشور است.
دادههای وزارت کشور نشان میدهد که در سه دوره گذشته، سهم استان از بودجههای عمرانی، نسبت به جمعیت، پایینتر از استاندارد ملی بوده است.
فرهنگ سیاسی در حوزهی انتخابیه، بیشتر حول افراد است تا حول برنامهها.
زمان پاسخگویی نماینده به رسانهها یا افکار عمومی بسیار محدود است.
نظام حزبی در استان تقریباً غایب است؛ رقابتها بیشتر شخصی و قومیاند.
بسیاری از نخبگان محلی، انگیزهی ورود به سیاست ندارند؛ به دلیل ناکارآمدی نهادهای تصمیمساز.
در مقایسه با استانهایی مانند فارس و اصفهان، سطح تعامل نمایندگان با مراکز پژوهشی و دانشگاهی، بسیار کمتر است.
هنوز شاخصهایی مانند شفافیت مالی یا پاسخگویی دورهای در میان نمایندگان نهادینه نشده است.
فرهنگ گزارشنویسی عملکرد سالانه، رایج نیست.
میانگین سنی نمایندگان، از حد مطلوب برای پویایی قانونگذاری، بالاتر است.
نگاه بخشی و شهرستانی، بر نگاه استانی و منطقهای غلبه دارد.
در اکثر موارد، ورود نمایندگان به مسائل تخصصی بدون مشورت با اهل فن صورت میگیرد.
برای بسیاری از طرحهای عمرانی، ارزیابیهای اقتصادی و محیطزیستی انجام نمیشود.
سازوکار نظاممند برای ارتباط نماینده با نخبگان استان وجود ندارد.
نماینده، در عمل، بیشتر به عنوان واسطهگر در سیستم بروکراتیک عمل میکند تا به عنوان قانونگذار.
مطالعات تطبیقی نشان میدهد که در پارلمانهای موفق، نماینده برای هر تصمیم، گزارش تحلیلی از مشاوران دریافت میکند؛ این در استان تقریباً غایب است.
ساختار بوروکراسی محلی، در بسیاری موارد، از نماینده تاثیر میپذیرد؛ بهجای آنکه مستقل عمل کند.
تمرکز بر پروژههای عمرانی بدون پیوست توسعهای، به اتلاف منابع منجر شده است.
در بسیاری از موارد، انتخاب مدیران محلی، نه بر اساس شایستگی، بلکه بر اساس پیوندهای سیاسی انجام میشود.
در افق بلندمدت، بدون اصلاح نظام نمایندگی و نهادسازی، توسعه پایدار در استان محقق نخواهد شد.
در یک نظام عقلگرای سیاسی، نماینده مجلس نه واسطهی استخدام و انتصاب، بلکه طراح قواعد بلندمدت برای اداره کشور است. تحلیل 30 ویژگی رفتاری و ساختاری نمایندگان کهگیلویه و بویراحمد نشان میدهد که فاصلهی قابل توجهی میان کارکرد واقعی نمایندگان این استان و استانداردهای نهاد قانونگذاری در جوامع توسعهیافته وجود دارد.
پرهیز از شخصمحوری، گسترش فرهنگ گزارشگری، نهادینهسازی مشورت با نخبگان و تکیه بر تخصص، تنها بخشی از الزاماتی است که باید در معماری جدید نهاد نمایندگی مورد توجه قرار گیرد. مادامی که نهادها تقویت نشوند و سیاست از مدار عقلانیت عبور نکند، روند توسعه در این استان، پرهزینه، کند و گاه معکوس خواهد بود.