کد خبر: ۲۳۰۵۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:۱۹:۳۴ - ۱۸ فروردين ۱۴۰۳
دلنوشته‌ای در سوگ یک مادر که قربانی سهل‌انگاری شد
عصر دنا: بعد از تو مسئولین بر سر همان پل مجادله کردند که جز حوزه استحفاظی چرام است یا کهگیلویه؟ عجبا که چه نقطه ای را انتخاب کردید برای وداع نقطه ای بینابینِ قانون و مصلحت و برای فرار از مسئولیت!
پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir):

عصردنا، یادداشت دریافتی از مخاطب/در سوگِ آبجی اکرم، سقوط از پُلِ سرنوشتِ تنگِ پیرزال! و نحسی عدد ۱۳ برای کهگیلویه ی بزرگ

سلام آجی!می دونم که آخرین مرز معصومیتِ تو تا گوشه همان پُل بود و اوج افتادگی ات تا افتادگی شانه های همان جاده!!

اما از آن گوشه ی پل به بعد، جنگ آهن است و آه! و مسابقه گاردریل هست با گارد ویژه ی مسئولین!
شاید به اندازه یک دنیا دست اندازی در مسیر جاده زندگی ات، پیچ و خمهای خطرناکتر از جاده سرفاریاب را و تنگناها ی تنگ تر از تنگ پیرزال را در دلتنگی های زندگی، پشت سر گذاشته ای!

اگر ۲٠سال قبل پدرت و ۴ سال قبل مادرت ، در اوج صداقت و سادگی! با گلبانگِ شروه و دعای زنان ساده دلِ ایل، بر دستان هم ولایتی های وفادار و داغدارتان تشییع شد! اما سرنوشت خودت هم از لابلای بلوطهای ریشه دار زاگرس و گذر از گارد ریل های تنگ پیرزال خیلی ساده و زلال و بی آلایش از دلِ نحسی عدد ۱۳ به دست آن پلِ سرنوشت سپرده شد!
و تو ناخواسته اسیر دو عدد بودی:
۲۴( عدد سرگذشت)! و ۱۳(عدد سرنوشت)!

بله خواهر مظلومم!
(ما هم ولایتی های تو غریبانه آگاه شده بودیم و مظلومانه بیدار!)
از بیداری رسیدیم به غمخواری و از غمخواری رسیدیم به:
(... همدردی ... همه با هم و همون درد مشترک!)

می دانی آن درد مشترک چیست؟ این هست که این چند سال فقط خودت تنها یتیم نبودی! آبجی! ما هم مثل تو سالهاست که یتیم هستیم!بله آجیِ خوبِ من:ما مردمان صبوری بودیم باتمدنی کهن و تاریخ ساز
ما غریبانه متمدن شدیم و مظلومانه محروم! و محرومانه هم مرحوم!
اما:
برداشت اول:
یک نفر در این وسط مقصر هست! من؟ شما؟ یا او؟!

برداشت دوم:
هیچکس مقصر نیست! شاید دنیا با همه ی بی وفایی هایش مقصر باشد که از گردونه ی وفا و از چرخه ی عدالت عبور کرده است! همان دنیایی که این روزا دیگه نه بر مدار قانون می چرخد و نه بر محور راستی!
آجی میدونی بعد از تو مسئولین بر سر همان پل مجادله کردند که جز حوزه استحفاظی چرام است یا کهگیلویه؟ عجبا که چه نقطه ای را انتخاب کردید برای وداع
نقطه ای بینابینِ قانون و مصلحت و برای فرار از مسئولیت!
البته آبجی! بعد از تو مسئولین آمدند، هم احترام گذاشتند و هم اعتبار! تا شاید از محل این اعتبار و پل های باز سازی شده!! زمانی فرزند شش ساله ات خاله اش را که در همین تصادف ضربه ی نخاعی دید به همان تفرجگاه یادگار مادری ببرد که روزگاری قربانی قصورِ مقصر شد او و خاله ی خود هر دو با هم به طبیعت خواهند گفت که:
اینک ما مانده ایم و یک دنیا انتظار و یک عالمه انزجار و یک آخرت، آهن و آه همراه با نفرینِ یک کهگیلویه ی بزرگ!
دنبالِ یک مقصر بزرگ!!
بله آجی اکرم! مطمئن هستم که تو نفرین شده ی هیچکس نبودی! اما نفرینِ تو دیر یا زود یقه ی ما را خواهد گرفت!!
آرام بخواب و آسوده باش آجی عزیزم!
روحت شاد و نامت جاودان باد
(داغدارِ تو - همان حسین بویراحمدی اصل)

ارسال به دوستان
گزارش خطا
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۳ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۸
خدا رحمتشان کند... چقد سوزناک و یه دنیا حرف و اشک و اه و حسرت پشت کلمه کلمه این متن بود.... و در اخر ما هستیم و مسولین بی غیرت
شهروند
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۱ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۸
بزرگوارانی که می شناسند نویسنده حسین بویراحمدی اون بزرگواری است که قبلاً معاون دبیرستان میثمی بودند؟
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
*عصر دنا ، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
*طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
*چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
*اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
پر بحث ترین