تاریخ انتشار:۱۴:۳۰ - ۱۵ اسفند ۱۴۰۰
عصر دنا: «علی مردان روستاد» چوپانی از اهالی کهگیلویه و بویراحمد است که با رزم بی‌نظیر خود لقب «ببر اروند» را گرفت.
پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir):

استان کهگیلویه و بویراحمد در ۸ سال دفاع مقدس حماسه آفرین و جوانان این استان در دفاع مقدس در صفحه اول دفاع از کشور قرار گرفتند.

استانی که در دوره جنگ تنها ۳۰۰ هزار نفر جمعیت داشت و با همین جمعیت کم بیشترین اعزام به جبهه را فرزندان کهگیلویه و بویراحمد در آمارها از آن خود کردند.

استانی که با ۳۰۰ هزار نفر جمعیت یعنی کمتر از یک درصد جمعیت کشور تعداد هزار و ۸۰۰ شهید تقدیم کشور کردند و جهاد آنها در پد خندق و والفجر ۸ و سایر عملیات‌ها برای همیشه ماندگار خواهد بود.

در این بین رزم جوانان استان در دوران دفاع مقدس نمونه ایثارگری و مجاهدت عاشورایی بوده جوانانی مانند علیمردان روستاد مجاهدتی از خودشان نشان دادند که در همیشه تاریخ ماندگار خواهد بود.

در همین خصوص به سراغ یکی از رزمندگان ایثارگر مجاهد استان رفتیم که از او به عنوان ببر اروند یاد می‌شود علی مردان روستاد به قول خودش چوپانی بیش نبود که بعدها در شهر دهدشت کبابی راه اندازی کرد و توانست در عملیات والفجر ۸ این نام را برای همیشه به خود اختصاص دهد فرمانده‌ای که از داشتن سواد کافی برخوردار نبود اما چنان رزمی از خود نشان داد که برای همیشه در تاریخ دفاع مقدس باقی خواهد ماند.

او می‌گوید فرزند روستایی از شهرستان کهگیلویه و از ایل بزرگ دشمن‌زیاری هستم که ابتدا چوپان بودم بعدها به دهدشت آمدم و مغازه کبابی راه اندازی کردم روزها فردی به نام قباد روشنفکر و یکی از دوستان او برای صرف کباب به مغازه من می‌آمدند و از جنگ و جهاد و دستورات امام حرف می‌زدم من هم فالگوش می‌شدم و صحبت های آنها را گوش می‌دادم.

روستاد در ادامه به چگونگی ورود خود به جبهه می‌گویند روزی که از کوچه ای عبور می‌کرده دیده که پارچه‌ای زده‌اند و یک نفر شهید شده وقتی خوب دقت می‌کند این شهید همان قباد روشنفکر است که با دیدن این صحنه خونم به جوش آمده و هوای جبهه می‌کند.

علیمردان داستان ما می‌گوید یک روز یکی از پاسداران به کبابی آمد از او پرسیدم من هم می‌توانم به جبهه بروم آدرس بسیج را داد آن روزها با مادرم زندگی می‌کردم دوچرخه معروف مرا داخل بسیج زدم ثبت نام کردند همه این کارها ده دقیقه هم طول نکشید ابتدا گفتند هند و سوره را بخواند که با چند غلط برای آنها خواندم پوشه امن را دادند دوچرخه را داخل بسیج گذاشتم و دیگر وقت نکردم برای مادرم که روزه داشت وسیله سحری و افطاری بخرم یک راست به جبهه اعزام شدم.

او می‌گوید چوپان بودن و ثبات هم نداشتم اما ذهن پویا و فعالی داشتم با یک شیرین کاری در عملیات رمضان توانستم توجه فرماندهان دفاع مقدس را به خود جلب کنم و بعد از آن در ۱۶ تا ۱۷ عملیات شرکت کرده که مهمترین آنها و فجر ۸ و کربلای ۵ بود.

روستاد به چگونگی غواص شدن و سپس فرماندهی غواصان اشاره کرده و از روزهای سخت آموزش غواصی می‌گویند از روزهایی که به مدت هفت ماه در دریاچه های خروشان ایران در سخت‌ترین شرایط آموزش‌های غواصی را می‌بیند.

مهمترین لحظات زندگی علی مردان چوپان سابق و فرمانده امروز فرا می‌رسد شب عملیات والفجر ۸ است عملیاتی که اوج ایثار و مجاهدت غواصان به خصوص علیمردان روستاد و همراهان و همرزمان اوست بسیجیانی که هفت ماه آموزش‌دیده و اکنون تحت فرماندهی علیمردان روستات باید در مهمترین عملیات هشت سال دفاع مقدس پشت دشمن را به زمین بزنند. از سد دز گرفته تا سد میناب و سپس در میان صدها نفر از کسانی که آموزش می‌دیده‌اند نمره اول شنا را کسب می‌کنند و از همان جا به عنوان فرمانده غواصان معرفی می‌شود و سردار نبی رودکی می‌گوید شما به عنوان فرمانده انتخاب شدید بروید دنبال کارتان.

روستاد از موانعی می‌گوید که شنیدن نام آنها لرزه بر جان هر انسانی می‌اندازد دیوارهای بتنی سیم‌های خاردار تله‌های انفجاری توشیکاها و مسلسل‌های خودکار که باید به دست غواصان یکی یکی از بین بروند تا خط بشکند.

فرمانده دسته غواصان والفجر ۸ از نداری‌ها می‌گوید از روزی که دستان آنها برای مقابله با دشمن بسته است لباس‌هایی که در آموزش پاره شده بودند باید با همان لباس‌های مندرس با سیم تلفن به هم دوخته شوند و به مصاف دشمن تا بُن دندان مسلح و مجهز بروند.

او می‌گوید در کنار نبود لباس باید از اطلاعات غلط آب اروند به عنوان یکی دیگر از مشکلات بگویم وقتی فکر می‌کردیم آب آرام است اما به یکباره و در شب عملیات آب چنان وحشی و ناآرام می‌شود و همه معادلات را به هم می‌ریزد وقتی آب کشتی را با خود می برد چه برسد به بسیجی ۶۰ یا ۷۰ کیلویی.

 

بدترین لحظه علی مردان روستاد وقتی است که آب خروشان اروند دسته غواصان را با خود می‌برد و بهمن خشاوه و همراهانش ناپدید می‌شوند البته که آن ها به جای یک پلاک ۵ پلاک پوشیده‌اند بسیجی‌های پنج پلاکی غواص در والفجر ۸ معروف بودند.

 

وقتی آب خروشان رودخانه بچه‌ها را با خود می‌برد و دیگر چاره‌ای برای علیمردان باقی نمی‌ماند شگردهای نظامی را کنار می‌گذارد روبه کربلا می‌کند و می‌گوید ای امام حسین چوپانی بیش نبودم که برای یاری دین تو آمده‌ام؛ آمده‌ام که پرچم دینت را در دست بگیرم و برافراشته کنم.

وقتی علی مردان رودخانه اروند و تاکتیک‌های نظامی ناامید می‌شود و روبه کربلا می‌کند و کمک می‌خواهد به یکباره اتفاق عجیبی رخ می‌دهد، رعد و برقی مهیب در آسمان ایجاد می‌شود تگرگی می‌بارد و علی مردان و یارانش از همین فرصت استفاده می‌کنند و اینگونه می‌شود که با صدها خاطره ریز و درشت غواصان تحت فرماندهی روستاد پیروزی را در والفجر ۸ نصیب رزمندگان اسلام می‌کنند و چوپان داستان ما از سویی فرماندهان و رزمندگان عملیات والفجر ۸ لقب ببر اروند را می‌گیرد.

ارسال به دوستان
گزارش خطا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
*عصر دنا ، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
*طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
*چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
*اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.