بهرامی؛ پایداری اصلاح طلب اصولگرا

یادداشت دریافتی- محمد مهدی اسدی: چقدر اصلاحات بدبخت زمخت شده که برای اثبات خود مجبور شده به یار شفیق هدایتخواه در ادوار قبل بعنوان اصلاح طلب قرضی رای دهد. درک و پذیرش چرخش سیاسی محمد بهرامی در انتخابات ۹۴ برای اصلاح طلبان اصیل بویراحمد و دنا سخت بود.
در آن انتخابات تعداد زیادی از تصمیم شورای اصلاح طلبان که پذیرش آن نیز سخت بود از تصمیم این شورا (که شبهات زیادی داشت) تبعیت نکردند و پذیرش ایشان نیز توسط سید باقر موسوی صورت نپذیرفت که با رفتار تند و زشت حامیان محمد بهرامی روبرو شد و کار تاجایی پیشرفت که بنر‌های سید باقر موسوی که در ستاد ایشان نصب شده بود پائین کشیده شد و توسط هواداران ایشان پاره شد. و، اما در این دوره از انتخابات در اوایل ثبت نام کاندیدا‌های اصلاح طلب بویراحمد که گفتمانی متفاوت با دیگر کاندیدا‌ها داشتند و مورد پذیرش طیف وسیعی از مردم و اصلاح طلبان قرار گرفت و متفاوت از گفتمان دیگر کاندیدا‌ها از جمله محمد بهرامی بود با رد صلاحیت دکتر شاپور رمضانی و اردوان ایزدپناه به یکباره گفتمان دکتر محمد بهرامی با الگوبرداری از یکی از گزینه‌های اصلاحات تغییر یافت و اصلاح طلبان را به تغییر ایشان در روند سیاسی قبل خود امیدوار کرد، رد صلاحیتی که کاندیدای این دوره را دوباره به دانشگاه بازگرداند. اما دوباره رفتار دکتر بهرامی که متفاوت از گفتمان جدیدشان بود تعداد زیادی از اصلاح طلبان را نا امید کرد و آن هم نشست محرمانه ایشان با بزرگان جبهه پایداری در بویراحمد بود.

اما نشست دکتر بهرامی با جبهه پایداری در چه مسیری بود! چرا بهرامی که جوهره خود را اصلاح طلبی میداند باید با سران جبهه پایداری در بویراحمد نشست محرمانه داشته باشد هدف چیست؟
در این نشست مقرر شد که محمد بهرامی باید تا لحظه اخر در صحنه انتخابات حضور داشته باشد و در پاسخ به این خوش خدمتی ایشان در صورت موفق شدن جبهه پایداری در انتخابات پیش رو بر روی صندلی معاونت عمرانی استانداری بنشیند. حال باید به کسانی که خود را خاستگاه اصلی اصلاحات میدانند پرسید که به چه علتی در کنار محمد بهرامی قرار گرفتند! تا کی باید اصلاحات چوب منفعت طلبی میش رنگان گرگ پوش را بر تن خود احساس کند.
چرا باید در لباس اصلاحات معامله کرد؟ چرا در چند سال گذشته اجازه ندادند که جوانانی که در مدرسه اصلاحات پرورش یافته اند در دایره اصلی میدان اصلاحات بازی مثمر ثمری داشته باشند.
این بار نیز مانند گذشته انتخابات خوب یا بد تمام می‌شود، اما نتیجه‌ای که در اینده خواهد داشت قطعا دیگر منفعت طلبان در دایره اصلاحات جایی نخواهند داشت.
باید به امثال توفیقی و و سید رضا عسکری گفت که دیگر شما جایی در میان اصلاحات نخواهید داشت. چرا که زور منفعت طلبی و زر پرستی شما بر فکر و اندیشه اصلاح طلبی تان می‌چربد.
یک بار باید به بینش و شناخت سید باقر موسوی احسنت گفت، که هیچ وقت زور زر را در فکر خود جای نداد.
چرا اقلیت تندروی انگشت شمار محمد بهرامی که بقای خود را در توهین و تخریب و تهمت می‌پندارند برای اثبات خود دست به خود زنی می‌برند؟
آیا محمد بهرامی اصلاح طلب است؟
این چه اصلاح طلبی است که به جای ارایه کارنامه اصلاح طلبی دست ملتمسانه به سوی جوهر اصلاح طلبی و کت شلوار راه راه اصلاح طلبی می‌برد؟
این چه اصلاح طلبی است که سران اصلاحات را فتنه گر می‌داند و برای ان‌ها تقاضای اشد مجازات را میکند؟
این چه اصلاح طلبی است که در روزگاری که نام بردن از اصلاحات جرم بود او در آشیانه اصولگرایی مسئول ستاد مالی هدایت خواه بود؟
این چه اصلاح طلبی است که در روزگاری که اصلاحات تمام قد در پی مقابله با محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ بود محمد بهرامی مسول مالی ستاد احمدی نژاد بود؟
این چه اصلاح طلبی است که وقتی بهرامی با لابی و فشار مرحوم مفتح و نیرو‌های اصولگرای شورای شهر و اصلاح طلبان ناتوان شورا بر مسند شهرداری یاسوج رسید تمام معاونین خود را از جریان افراطی اصولگرا منصوب کرد تا نشان دهد با سیلی محکم به سیمای سرخ اصلاحات می‌تواند پله‌های ترقی اصولگرایی را طی کند؟
این چه اصلاح طلبی است که در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ به پشتوانه حضور در شهرداری یاسوج با ستاد دکتر قالبیاف اصولگرا در تهران ارتباط برقرار می‌کند، اما چون ناکارآمد بود از سوی سردار اسدی مسول هماهنگی ستاد‌های استانی قالیباف، بهرامی برای ریاست استانی ستاد سرهنگ؛ رد می‌شود تا مرحوم مهندس رودشتیان ریاست ستاد استانی قالیباف را بر عهده بگیرد و بهرامی که عرصه را خالی می‌بیند به ستاد شهرستانی بویراحمد قالیباف پناه می‌اورد، ولی حکمی نمی‌گیرد تا ناراحتی خود را به این شکل نشان دهد.
کاش از بهرامی اصولگرا پرسیده می‌شد شما چه اصلاح طلبی هستید که وقتی اصلاحات در اسفند ۹۱ و فروردین ۹۲ گرد سید محمد خاتمی جمع شده بودند شما دل در گرو محمد باقر قالیباف بسته بودید تا شاید از ان پشتوانه افسانه‌ای که برای انتخابات کنار گذاشته بود شما نیز از آن پشتوانه حماسه بیافرینید!
بی گمان تفکرات گازانبری محمد باقر قالیباف در وصف جوانان و دانشجویان ایرانی که تا ابد حمله گازانبری ان در یاد‌ها زنده خواهد بود از اصول اساسی و اندیشه محمد بهرامی اصولگرا و نو اصلاح طلب دوزیست یافته امروزست که گمان می‌برد این ملت همه چیز را از یاد برده است و می‌توان این ملت را فریب داد.
چرا هیچگاه با حامیان خود که به سید باقر موسوی توهین کردند و بنر ایشان را نیز پاره کردند برخورد‌ی نکردند.
نه به آن التماس‌های شبانه روزی برای ورود به جرگه اصلاحات، نه به این نمک نشناسی برای توهین هایشان به رهبران اصلاحات!
البته از یک سو باید به محمد بهرامی اصولگرا حق داد؛ او که همواره از سوی ملت سیلی‌های سرخ و پر شمار اصلاح طلبی دریافت کرده است حق دارد برای ادعای اصلاح طلبی خود یکی پس از دیگری به رهبران اصلاحات توهین و حمله کند!
آن زمان که با گفتاری ناصحیح و خیالی اعلام کرد اگر سید باقر موسوی در انتخابات حضور پیدا کند با قول شرف و رفتار مردانه از صحنه انتخابات کنار خواهم رفت گذر زمان نشان داد که شرافت را باران شست و مردانگی را باد برد! تا محمد بهرامی با رفتار علنی و دهن کجی اشکار به دیدار تاجگردون رود و این پیام را به سید باقرموسوی دهد که اینک محمد بهرامی به رقیب دیرینه سید باقر موسوی پیوسته است و سید باقر مهره سوخته‌ای برای اصلاحات نیست!
باید به بهرامی حق داد حال که اصلاحات با سیلی مجدد ملت از او عبور کرده است از شدت درد دوباره دست به تخریب اصلاحات ببرد و بهرامی نیز روانه قلب اصلاحات شود تا خوش خدمتی بهرامی به جریان اصولگرایان بیش از پیش ۷
نمایان‌تر شود!
بهرامی را باید ستود و او را تشویق کرد چرا که با رفتار کودکانه خود درس‌های بزرگی به اصلاحات داد تا اصلاحات بیاموزد پروژه نفوذ همچنان از سوی محمد بهرامی‌ها ادامه دارد!

محمد مهدی اسدی