عصر دنا-سید یونس آصف جاه: اجرای عملیات مستقیم علیه مراکز نظامی در سرزمینهای اشغالی تحت عنوان «وعده صادق ۳»، فصل تازهای در راهبرد امنیتی جمهوری اسلامی ایران رقم زد. پس از سالها مواجهه غیرمستقیم در عرصههای نیابتی، این اقدام نظامی، بازتاب یک تغییر پارادایمی در سیاست دفاعی تهران محسوب میشود، تغییری که بر پایه اراده سیاسی متکی بر پاسخگویی بیواسطه به تهدیدات شکل گرفته است.
نظام تصمیمگیری امنیتی ایران، با تحلیل مؤلفههای میدانی، اطلاعاتی و راهبردی، به جمعبندی قاطعی رسید. بر اساس آن، استمرار مسیر پیشین، قادر به تأمین امنیت بلندمدت نخواهد بود، همچنین زمینهساز افزایش تهدیدات در لایههای زیرساختی تلقی میشد.
در چنین شرایطی، دستور اقدام مستقیم، بهعنوان ضرورتی ساختاری اتخاذ گردید.
سخنان رهبر انقلاب اسلامی، مبنی بر اینکه «شما آغاز کردید، پایان با ما خواهد بود»، مبنای انسجام درونساختاری نهادهای ذیربط قرار گرفت. بر همین مبنا، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، عملیات وعده صادق ۳ را با بهرهگیری از توان ترکیبی در سطوح هوافضا، جنگ الکترونیک و تسلیحات نقطهزن بهاجرا درآوردند. نوع چینش اهداف، الگوی ارسال تسلیحات و همزمانی عملیات در لایههای مختلف، زمینهساز ایجاد اختلال در ساختار دفاعی دشمن شد.
میدان نبرد، تنها یکی از سطوح این رویداد را نمایندگی میکرد. در سطح رسانهای، ساختار تبلیغاتی حامیان تلآویو در نخستین ساعات، تلاش فراوانی برای روایتسازی انحرافی بهکار گرفت، با این حال، دادههای عینی به مرور موجب تخریب روایتسازی اولیه شد. ضعف کارآیی سامانههای دفاعی دشمن، همانند گنبد آهنین، فلاخن داوود و سامانه پیکان، ریشه در طراحی تاکتیکی عملیات داشت.
در سطح منطقهای، بیانیه رسمی اسلامآباد مبنی بر شناسایی حق تهران در دفاع مشروع، نشانگر تغییر محسوس در رویکرد بازیگران جنوب آسیا نسبت به موضوعات امنیتی غرب قاره بود. در نقطه مقابل، سکوت محاسبهگرانه مسکو و بیانیه مبهم پکن، نقشپذیری محدود قدرتهای شرقی در مقاطع بحرانی را به نمایش گذاشت. برداشت تهران از این وضعیت، ضرورت بازبینی در برخی فرضیههای همکاریهای راهبردی را تقویت کرده است؛ بهویژه در فضایی که انتظار کنش فعالتر از جانب شرکای بلندمدت وجود داشت.
نقش مستقیم ساختارهای نظامی ایالات متحده و برخی شرکای فراآتلانتیکی، در قالب حمایتهای فنی و هماهنگیهای اطلاعاتی چندجانبه، بخشی از پشتصحنه نبرد تلقی میشود. بر همین مبنا، میدان تقابل، محدود به مرزهای فلسطین اشغالی نماند؛ مفهوم پاسخ متناسب در این چارچوب، ابعادی فرامنطقهای بهخود گرفت.
در میان عناصر کلیدی این عملیات، عملکرد سامانههای بومی پدافند هوایی ایران، نمونهای عینی از پیشرفت در خوداتکایی دفاعی بهشمار میرود. سامانههایی نظیر «باور»، «۱۵ خرداد»، «مجید» و «مرصاد»، توانستند در مواجهه با حملات متقابل، پوشش مؤثری برای اهداف راهبردی داخلی ایجاد کنند. هماهنگی میان واحدهای موشکی و پدافندی، در کنار مدیریت یکپارچه شبکه فرماندهی، سطحی از آمادگی را نشان داد که تحلیلگران غربی پیشتر برای آن ارزشی قائل نبودند.
تجربه چندینساله گفتگو با غرب، در حالی دنبال شد که بیاعتمادی مطلق نسبت به پایبندی طرف مقابل بر همه سطوح حاکم بود. با این وجود، تهران با هدف بستن پرونده دیپلماسی و ایجاد حجت تاریخی، مسیر مذاکره را تا واپسین ظرفیت ادامه داد. اکنون این فصل به پایان رسیده است. حجت بر دیپلماسی تمام شده و میدان، جایگزین ابزارهایی شده که امتحان خود را پیشتر پس دادهاند.
«و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة»
سید یونس آصف جاه