پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): سیاست روز نوشت: انگار همین دیروز بود. درست شبیه
همین روزهای فعلی پساانتخابات. خرداد ۸۸ را میگویم. هشت سال پیش که فضای
انتخاباتی آن روزها شباهت عجیبی به این روزها داشت. یک دوقطبی جدی شکل
گرفته بود و یک مشارکت فوقالعاده هم رقم خورده بود.
اما
«برخیها» که اتفاقا خود را «السابقون» میدانستند. کسانی که خود را رهرو
امام و انقلاب میدانستند، در یک بزنگاه تاریخی «مردود» شدند.
بگذارید
یک فرضیه را مطرح کنیم. مثلا اتفاقات سال ۸۸ رخ نداده بود. در انتخابات
امسال، کاندیدای منتقد (یا حتی مخالف) دولت مستقر درست در زمانی که از سوی
ستاد انتخابات اطلاعیه تمدید مهلت رایگیری صادر شده، نشست خبری میگذاشت و
میگفت «من با نسبت آرای بسیار زیادی برندهی قطعی انتخابات هستم. اکثریت
مردم به من رأی دادند. البته نتایج قطعی اعلام میشود و آنچه من گفتم
نتایجی است که ما از استانها و شهرستانهای سطح کشور گرفتهایم. ما با
اخراج وسیع ناظران خود، حمله به ستادها و معطل کردن تعرفهها روبهرو
بودیم.»
یا چند ساعت قبل از این کنفرانس خبری
همسر یک آیتاللهی (مثلا همسر آقای علمالهدی) اعلام میکرد «من به رئیسی
رای دادم» و به مردم توصیه میکرد «اگر تقلب کردند، بریزید تو خیابونها!» و
وقتی شنبه بعد از انتخابات فرا میرسید و معلوم میشد که آقای روحانی با
۲۳ میلیون رای در مقابل حدود ۱۶ میلیون رای رقیب پیروز شده خیابانها به
آتش کشیده میشد. حالا واکنش دولت چه بود. اگر به امکان و امکانات عمومی
حمله میکردند، دولت امنیتی آقای روحانی چه واکنشی نشان میداد. به نظر
احتمالا شخص آقای رئیسجمهور در یک نطق تلویزیونی از خجالت منتقدان و
مخالفان خود درمیآمد. (همین حالا که هیچ اتفاقی نیفتاده و خون از دماغ
کسی جاری نشده، آقای روحانی در ارتباط زنده تلویزیونی میگوید «این پیروزی
صلح و آشتی بر تنش و خشونت بود» وای به اینکه کسی خرده اعتراضی میکرد)
به هرحال اینها را نوشتم تا کمی گذشتهمان را با حال در هم بیامیزیم و... بگذریم.
اتفاق
جالب انتخابات امسال جایی بود که آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم
زهرا رهنورد هم تقاضای صندوق سیار برای شرکت در انتخابات داشتند تا
رایشان را به نفع آقای روحانی به صندوق بیندازند.
این اتفاقات را میتوان معجزه سال ۹۶ دانست. در دل این خبر کوتاه دو نکته یا فرضیه وجود دارد.
اول
آنکه چه میشود کسانی که در سال ۸۸ سریال بیانیهنویسی به راه انداختند و
به هیچکجای جمهوریت و اسلامیت ایران رحم نکردند، کسانی که برای ضربه زدن
به نظام جمهوری اسلامی تا لبه مرز براندازی هم پیش رفتند، کسانی که در آن
سال ساختار انتخاباتی ایران را با «کمیته صیانت از آرایشان» به چالش
کشیدند، کسانی که هشت ماه آشوب و اردوکشی به راه انداختند و در مقابل
متعرضان به امام حسین، امام خمینی و آرمانهایش و امنیت مردم و کشور یا
سکوت کردند یا به تهییج و تشویق دست زدند، چگونه دوباره به همین نظام و
حاکمیت و صندوق رای آن اعتماد میکنند؟ چه میشود که حاضر میشوند در
انتخابات «حکومت جور و جهل» شرکت کنند؟
آیا
نمیتوان این رفتار آنها را پشیمانی بدون درد و خونریزی دانست؟ نمیتوان
چنین تلقی کرد که آنها از خلوت «حصر» برای اندیشیدن به رفتار خود بهره
بردهاند و فهمیدهاند چه خطای بزرگی مرتکب شدهاند؟ شاید هم به این فکر
کردهاند که نمایندگان آنها و مدیرانی که در انتخابات ۸۸ پشتشان ایستاده
بودند، خیلی راحت هم «تقلب» را انکار کردند و هم از «فتنه» تبری جستند و
حالا وزیر و وکیل همین «حکومت جور» شدهاند.
دوم
آنکه شاید آنها چنین فکر کردهاند که آقای حسن روحانی میتواند نماینده
آنها در مقابله و منازعه با نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر خودشان «حکومت
جور و جهل» باشد. برای همین هم به او رای دادهاند تا با یک تیر دو نشان را
هدف بگیرند. هم از حصر خلاص شوند و هم کار نظام را یکسره کنند.
این
فرضیه با تکیه بر چند دلیل محکم از اساس باطل است. اول آنکه آقای روحانی
از آن چهرههایی نیست که به یکباره بر سر کار آمده باشد و سابقه طولانی او
در جمهوری اسلامی نشان میدهد او چنین خطایی را مرتکب نخواهد شد.
دوم
آنکه رئیسجمهور منتخب، سالهای سال در کسوت یکی از موثرین افراد در شورای
عالی امنیت ملی بوده و قطعا معنای «امنیت و آرامش» مردم و کشور را درک
میکند به هیچ قیمتی این دستاورد بزرگ نظام را قربانی رفتارهای خارج از
منطق و قانون نمیکند.
سوم آنکه کسی که بر طبق
برخی ادعاها و خبرها، خود جزو موافقین «حصر» بوده نمیتواند به یکباره و
بدون تغییری در رفتار و گفتار محصورین، به دنبال رفع حصر باشد.
چهارم
اینکه آقای دکتر روحانی به تعبیر خودشان یک «حقوقدان» و «وکیل» است. کسی
که از حقوق سر درمیآورد به خوبی میداند حتی در کشورهای اروپایی هم در
مقابل آشوبگران و برهمزنندگان امنیت کشور، چه رفتار و برخوردی صورت
میگیرد. قطعا ایشان میداند که «آمرین» اغتشاشات، در اوج نجابت و رافت
نظام میتوانند در منزل خود زندگی کنند. «حقوق» دانستن، این کمک را میکند
که به دور از هرگونه فضای احساسی و با تکیه بر منطق و عقل و قانون، حکم و
نتیجه یک کنش یا رفتار غلط را پیشبینی کرد. آقای روحانی که خود را «وکیل»
میداند، قطعا بر این باور است که وکالت پروندههایی که ته آن مشخص است
(حتی اگر وکالت تسخیری یا معاضدتی باشد) نتیجهای را دارد که از ابتدا
کلیات حکم آن مشخص است.
حال فرض کنید که اتهام
موکل، جرایمی نظیر «برهم زدن نظم عمومی و امنیت کشور» یا «خسارت مادی و
معنوی به کشور» باشد. آن هم در آن سطح وسیع که در سال ۸۸ رقم خورد. «وکیل»
این پرونده هر که باشد و هر چقدر «حقوق» بداند، حکم بدوی و حتی حکم قطعی را
میداند.
پس باید فرضیه دوم را بهکل دور انداخت و به همان نکته اول برگشت. «پشیمانی» بدون کمترین هزینه.
آیا
وقت آن نرسیده که این صدای بلند حاصل از آن برگ رایهایی که محصورین و
خانوادههای در صف انتخابات را شنید؟ به نظرم حالا همان زمانی است که
منتظرش بودیم.