نادر طالبزاده: روی کار آمدن ناگهانی آقای رئیسی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، برای بسیاری تعجب آور بود. مردی با لحنی آرام که طی سی و هشت سال گذشته در قوهی قضاییه خدمت کرده و به ندرت در رسانهها ظاهر شده است. اما سابقهی تاثیر گذار وی از نظر عدم فساد مالی بر خلاف وجود " فرصتهای قانونی" که قضات دادگاه به آن حکم ملک دولتی داده بودند، و به نام زمین مصادره شده نیز شناخته میشود، او را از سایر بزرگانی که پس از وفات امام ناگهان ثروتمند شدند. در آخرین مصاحبهای که با او داشتم اظهار داشت: ترجیح میدهم زبانم سرخ و قلبم در آرامش باشد.
برجستگی و شهرت او همچنین مدیون رسانهی آمریکایی است که به او حمله کرده است. برای نمونه، اخیرا در هافینگتون پست، یک بازپرس ایرانی که حالا عملگرا شده است، رئیسی را جنایتکار و جانشین خامنهای خطاب کرده بود؟!، و این مفهوم را القا میکرد که او نقشی بیشتر از یک کاندیدای ریاست جمهوری دارد. شهرت این نویسنده را میتوان در اینترنت جست و جو کرد. قبلا با نام "اکبر پونز" شناخته میشد. او در روشهای بازپرسی رکوردی جهانی دارد. در سالهای اولیه ی انقلاب که ایران مورد حملهی صدام حسین، با حمایت گستردهی غرب قرار گرفتهبود، ضرب و شتمهایی در خیابانهای تهران اتفاق افتاد. بدون تصدیق امام خمینی بسیاری در رعایت حجاب اجباری تند روی کردند. کسانی که موهایشان روی پیشانی ریخته بود، پونز در پیشانیهایشان فرومیکردند. این راهنمای آزادی بعدا به عنوان نویسندهای مخالف در رسانههای غربی نقش روشن کنندهی تاریکی در ایران را به عهده گرفت.
امروز غرب بسیار کنجکاو است تا بداند رئیسی کیست! سال گذشته، سید ابراهیم رئیسی به سمت متولی مشهد نائل شد، شهری که مرقد اما رضا است و سالانه مقصد بیست میلیون زائر مسلمان است. یک مرکز بزرگ اقتصادی، اما بیرون از شهر محل سکونت بسیاری از فقرا و تهیدستان است. در کمتر از یکسال، او ظاهر فقر در شهر را تغییر داد و حالا این سوال پیش میآید که اگر او زمام کشور را به عهده گیرد چه خواهد شد؟ برخی میگویند این مورد برای نشان دادن شخصیت رئیسی کافی نیست و تنها یک نمایش است، اما شهرت چهل سالهی یک فرد که در این سالها چیزی بیشتر از یک آپارتمان صد متری برای خود دست و پا نکرده نشانهی بهتری است.
امروز رقابت اصلی وی با رئیس جمهور روحانی است که مورد حملهی منتقدین قرار دارد و بعد از گذشت چهار سال قادر نبوده نان را سر سفرهی فقرا بیاورد. شکست در ایجاد چهار میلیون شغل همانطور که چهار سال قبل قول داده بود و بعد پس گرفتن این شعار انتخاباتی در مناظرهی انتخاباتی هفتهی گذشته به تغییر جایگاه وی کمکی نکردهاست. نقش واسطهکارانهی روحانی با غربیها که به آن مذاکرات هستهای پنج بعلاوهی یک و از بین بردن تحریمها میگویند، و همچنین عدم بروز نتایج قابل توجه، روحانی را به پَستی آشکار کشانده است. وقتی سندهای موجود از شعارها قوی تر باشند، چیزی برای روبرو شدن با آن وجود ندارد.
دومین مناظرهی انتخاباتی در حال برگزاری است و نتایج آن یک معما خواهد بود. امکان بروز یک غافلگیری وجود دارد. تقریبا مثل رقابت انتخاباتی آمریکا غیرقابل پیشبینی است.
دنیای به هم ریختهی امروز به کاندیدایی حقیقی و الهام بخش نیاز دارد که بر خلاف نمونهی قبلی باشد. واسطهکاری و نرمش با غرب همچون رقصی آرام با شیطان است. اتکای قوی بر ایدئولوژی اصلی، یک عزم قوی برای براندازی ISIS، به همکاری بهتر و بیشتر با رهبر انقلاب نیاز دارد. جنگهای هوایی اخیر آمریکا برای از بین بردن ISIS کافی نیست. گامهای قوی ایران روی زمین احتمالا استراتژی آینده خواهد بود.
اخیرا روحانی اعلام کرده است که دولت وی سایهی جنگ را از سر کشور دور کردهاست. او از دو دهه دولت بوش بزرگ صحبت میکند که تمامی گزینهها علیه روی میز بود. رهبر فورا در پاسخ گفت: این دولت نبوده که سایهی جنگ را دور کرده، بلکه نقش مردم در صحنه بودهاست که دشمن را دلزده کرده و هرگونه نقشهی جنگ را ناپدید کردهاست.
روشن میشود که رقابت چطور پیش خواهد رفت، هرچه پیشتر میرویم، چشمها به دنبال مردی است که لباس سنتی اسلامی با عمامهی مشکی به تن دارد و اصل و نصب وی به پیامبر برمیگردد. مردی که از هیچ راداری حمایت نشده است.
در دنیای امروز، نباید فراموش کنیم که رئیس جمهور آیندهی ایران میتواند نقش گستردهای در خنثی کردن نقشههای تجاوز یک رهبر غیرقابل پیشبینی در جبههی مخالف ایفا کند؛ رهبری که هنوز ایران را تهدیدی برای صلح جهانی خطاب میکند. دستورات وهمآلود را نمیشود با کسانی پاسخ داد که در مقابل دسیسههای غرب نرمش نشان میدهند.