طیبه انصاری۲۱ ساله از سفری که به مناطق جنگی دوران دفاع مقدس داشته است اشاره کرد و گفت : یه حس و حال عجیبی هست که قابل توصیف نیست. یه بوی خاص یه حس خاص که عجیب آدم رابه خودش جذب می کند.
وقتی وارد می شوی حالا به هر منطقه،فرقی ندارد شلمچه،دهلاویه، هویزه، طلائیه و...اینقدر به خدا نزدیک می شوی که اصلا هیچ چیز اطرافت را احساس نمی کنی،مثل اینکه خدا آغوشش را باز کرده و منتظراست که تو رو بغل بگیرد.
در اون لحظه ها مانند این است که از این دنیا دوری و هیچکس را جز خدا،نداری از خواسته ها و آرزوهایت دوری فقط از خدا می خواهی که این حس و حال را ازتو نگیرد.
قشنگترین و بهترین حال رامن در طلائیه تجربه کردم شاید برای خیلی ها قابل درک نباشد ولی خاک طلائیه تو را به سمت خودش می کشاند.سجده کردن بر آن خاک پاک و بوییدنش دست خودت نیست،کاملا غیر ارادی هست،آنجاجاذبه اش به گونه ای است که احساس می کنی این کشش از همه جا بیشتراست.
خیلی عجیب است، آنجاواقعا قطعه ای ازبهشت است.گویی از همه چیز به دورهستی.
من دعوت شده ی شهید رکابساز بودم که در هویزه دفن شده اند؛در روز قرعه کشی
چندتا کارت دعوت از طرف شهدای هویزه به ما دادند که برای من از طرف شهید
رکابساز بود؛وقتی که قرعه کشی روبه پایان بود از همه دنیا ناامید بودم از
شهدا خواستم که من روسیاه رو بطلبند
در عین ناامیدی قرعه به نامم درآمد.
انصاری گفت: شبی که از طلائیه برگشتیم دومرتبه سرویس ما گم شد و امیدی نداشتیم که دیگر بقیه رو پیدا کنیم ،دست به دامان شهدا شدیم و خیلی زود مسیر را پیدا کردیم.
وی افزود: از شهداعاقبت به خیری راطلب کردم و از آن ها خواستم که دستانم را رها نکنند و تنهایم نگذارند.
کلثوم رضایی ۱۵ ساله نیز ،گفت:وقتی به آن جا وارد می شوی صحنه های جنگ برایت مجسم می شود ومتوجه می شوی که رزمندگان چه کارهایی را انجام دادندوچه سختی هایی رامتحمل شدند.
رضایی گفت :راهیان نور خودش یک کلاس درس بسیار مفید است .
وی درادامه بیان کرد :شهدا پاک وبی گناه هستند،اولین درخواست من از شهدااین بود که مارادر آخرت شفاعت کنند.
رضایی در آخر گفت :عهدی که باشهدا بستم این بود که تا پایان جانم از خونشان دفاع می کنم واجازه نمی دهم خونشان پایمال شود.