پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): امروز برای کمتر کسی تردید وجود دارد که
دولت تدبیر و امید برای ملت ایران دستاورد قابل ذکری نداشته است این دولت
در عرصه خرد و کلان نه تنها موفقیتی نداشته بلکه ضررها و خسارت های غیر
قابل جبرانی نیز به بار آورده است. از سوی دیگر با یک محاسبه سرانگشتی می
توان به دستاوردهای بزرگی که برای غربی ها به ویژه امرکایی ها داشته اشاره
کرد. و به همین دلیل منافع غربی ها اقتضا می کند که این جریان سیاسی در
کشور همچنان زمام قدرت را در دست داشته باشد و برای پیروزی آقای روحانی در
انتخابات آینده اقدامات روانی و فیزیکی به کار خواهند بست. ما در این مقاله
به هر دوبخش به اختصار می پردازیم:
الف. برخی از دستاوردهای مهم و بزرگ غربی ها در دولت یازدهم:
1. ولنگاری فرهنگی
یکی
از دستاوردهای مهم غربی ها در دولت یازدهم، ولنگاری فرهنگی است. بی تردید
آن ها از حاکمیت و گسترش فرهنگ اسلام انقلابی به وحشت افتاده اند و ده ها
سال است که برای نابودی یا تضعیف آن برنامه ریزی کرده اند و برای آن در
داخل کشور برنامه ریزی و نیرو تربیت کرده اند. بودجه های کلانی برای آن در
کشور و در رسانه های نوشتاری و دیداری هزینه کرده و می کنند؛
حقیقتی
که امام خامنه ای از آن در دهه هفتاد از آن به عنوان تهاجم فرهنگی، شبیخون
فرهنگی، و قتل عام فرهنگی نام می بردند و امروز در دولت اعتدالیون از آن
به ولنگاری فرهنگی یاد می کنند. مقام معظم رهبری پس از هشدارهای مکرر، در
سال جاری خطاب به نمایندگان مجلس می فرمایند:« در مسئلهي فرهنگ، بنده
احساس يك ولنگاري مي كنم؛ در دستگاههاي فرهنگي -اعم از دستگاههاي دولتي و
غير دولتي- يك نوع ولنگاري و بياهتمامي در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در
توليدِ كالايِ فرهنگيِ مفيد كه كوتاهي مي كنيم، چه در جلوگيري از توليد
كالاي فرهنگي مضر كه كوتاهي مي كنيم. اهمّيّت كالاي فرهنگي از كالاي مصرفي
جسماني كمتر نيست، بيشتر است.....وظيفهي ما توليد كالاي فرهنگي مفيد و
جلوگيري از كالاي فرهنگيِ مضر است. بنده در اين زمينه احساس يك ولنگارياي
مي كنم....» (۹۵/۰۳/۱۶)
این
ولنگاری محصول بی اهمیتی به تولید کالاهای فرهنگی و فکر مفید و عدم حساسیت
در مقابل کالاهای فرهنگی مضر و ویرانگر بوده است. گسترش فضای مجازی در
زمان این دولت، آزاد گذاشتن تلگرام و اینستاگرام و ده ها شبکه دیگر به روی
فعالیت های فکری معاند و عرصه کالاهای جنسی و سکس در آن ها باورها و اخلاق و
سلامت نسل جوان را تهدید می کند به طوری که امروز احساس می شود که فرهنگ
کشور، ول و رهاست و گویا متولی برای آن وجود ندارد! متاسفانه هشدارهای مقام
معظم رهبری درباره ضرورت مدیریت فضای فرهنگی به جایی نرسید و رییس جمهور
به عنوان رییس شورای عالی مجازی کشور به این موضوع مهم اهمیتی نداده و نمی
دهد. گذشته از این که طرح مهندسی فرهنگی که در دولت قبل به تصویب شورای
انقلاب فرهنگی رسیده بود از دستور اجرا خارج شد و مصوبه مجس شورای اسلامی
درباره حمایت از آمران به معروف و ناهین از منکر نیز از کشوی میز رییس
جمهور برای اجرا خارج نشد. بی تردید غربی ها که به دنبال زدن اساس اسلام و
فرهنگ اسلام و انقلاب هستند در این دولت دستاوردی بزرگ در این زمینه به دست
آورده اند و برای بقای این دولت در قدرت و ادامه آن در دولت دوازدهم از
همه امکانات خود استفاده خواهند کرد.
2. رشد و گسترش فزاینده فساد اخلاقی
بی
تردید از نتایج روشن ولنگاری فرهنگی، رشد و گسترش بی حجابی و فساد اخلاق و
بی بند وباری در کشور است.مقام معظم رهبری با هشدارهای پیوسته خطر گسترش
فساد اخلاقی را به مردم و مسوولان گوشزد کرده و می کنند ایشان در دیدار
مردم اصفهان فرمودند: «فساد اخلاقی، انحطاط اخلاقی، متأسفانه به عنوان یک
ابزار در خدمت هدف های سیاسی استکبار است؛ کما این که در بسیاری از مراکز
عالم، برای ضایع کردن و نابود کردن یک ملت - و البته در کنارش پول درآوردن -
مواد مخدر را هم به عنوان یک ابزار در خدمت اغراض سیاسی قرار می دهند. »
(۱۳۸۹/۰۸/۲۶ )
متاسفانه
در سایه روحیه تساهل وتسامح و به اصطلاح اعتدالی این دولت، قبح بسیاری از
گناهان در جامعه ریخته شده و جمع کثیری از مردم نسبت به آن بی اعتنا شده
اند! پدیده بی حجابی در ماشین ها و در خیابان ها و اتوبان های درون شهری و
بیرون شهری به یک هنجار تبدیل شده و بنا بر توصیه آقای روحانی، نیروی
انتظامی هم وظیفه اجرای اسلام ندارد. پدیده ساپورت و دامن کوتاه و بلوز و
شلوار لی و انواع مدهای غربی که امروز در اروپا مد می شود در تهران و
شهرهای بزرگ بخوبی قابل رویت است! سگ بازی و ازدواج سفید و جشن طلاق در
برخی شهرها نیز در حال عرفی شدن است.! متاسفانه برخی مفاسد اخلاقی به سطح
دانش آموزان ابتدایی نیز کشیده شده و در حال تبدیل شدن به نُرم اجتماعی
است. برگزاری کلوپ ها و پارتی های شبانه به طور مختلط در شهر های بزرگ و
کوچک که بعضا به دستگیری می انجامد از نتایج تفکر لاابالی گری فرهنگی و
سیاسی است. بی تردید غربی ها از کسانی که نقش پادوهای فرهنگی سیاسی در کشور
ایفا می کنند متشکرند و برای بقای آن ها در قدرت و رای آوری مجدد همه همت
خویش را به کار خواهند بست.
3. توقف رشدعلمی
بی
تردید رشد علمی یک کشور به رشد و تعالی کشور و نیروهای انسانی آن جامعه و
به فعلیت رساندن معادن زیر زمینی آن کشور و پویایی اقتصادی آن کمک شایانی
می کند و امروز کشورهایی که دارای رشداقتصادی بالایی برخوردارند مرهون رشد
علمی و به عبارت دیگر داشتن اقتصاد دانش بنیان بوده است. خام فروشی و
واردات کالاهای بنجل از کشورهای مختلف برای کشور سم است و اقتصاد یک کشور
را نابود می کند. متاسفانه کشور ایران در دوران ستم شاهی به بازاری برای
فروش کالاهای بنجل غرب و شرق تبدیل شده بود و اقتصاد کشور یک اقتصاد نفتی
شده بود کشاورزی با طرح اصلاحاتارضی به نابودی انجامید و دامداری نیز به
دنبال آن نابود شد. صنعت کشور نیز صنعتی وابسته کلید خورد. پس از انقلاب
اسلامی حضرت امام ره با شعار « ما می توانیم» باور « توانستن» های بزرگ را
در جوانان ایجاد کرد و امام خامنه ای نیز کشور را تا مرز همپایی با قدرت
های بزرگ پیش برد. در گندم و در بسیاری از محصولات کشاورزی به حد خودکفایی
رسیدیم و در صنایع نظامی و هسته ای و فضایی و نانو و... گوی سبقت را از
بسیاری از کشورهای منطقه و جهان ربودیم. و در برهه ای در دولت دهم در رشد
علمی به مقام 13 برابر رشد جهانی رسیدیم . ولی متاسفانه در دولت یازدهم این
رشد متوقف شد و در برخی سال ها دو پله سقوط کردیم و دستاوردهای سال های
قبل را نیز در برابر وعده های پوشالی برداشتن تحریم به یغما دادیم.
امام
خامنه ای در باره توقف رشد علمی در دولت یازدهم گلایه می کنند و می
فرمایند «در طول چند سال گذشته جوان های کشور و مسئولین این کارها،
توانستند کاری کنند که رشد پیشرفت علمی کشور در پایگاههای استنادی معروف
دنیا رکورد بزند؛ این که ما بارها گفتهایم سرعت پیشرفت علمی کشور در فلان
سال، سیزده برابر متوسّط دنیا بود، حرف من نیست، من که خبر ندارم، این را
پایگاههای استنادیای که معروفند در دنیا و شماها آن ها را میشناسید
گفتند و شهادت دادند. این شوخی است که سرعت حرکت یک کشوری سیزده برابر
متوسّط دنیا باشد؟ من که می گویم این سرعت را نگذارید کم بشود، علّتش این
است که ما خیلی عقب هستیم؛ باید سرعتمان آنقدر زیاد بشود که خودمان را
بتوانیم به صف جلو برسانیم؛ من بارها این را گفتهام. حالا مسئولین محترم
به من جواب می دهند که آقا جایگاه علمی ما مثلاً از درجهی فلان پایین
نیامده؛ مگر بنا بود پایین بیاید؟ بنا بود جایگاه بالا برود، آن هم با
سرعت؛ اشکال، این است. نباید ما اجازه بدهیم این حرکت علمی آسیب ببیند؛ این
حرکت علمی، دشمن دارد، اگر این حرکت علمی دچار دشمنیها بشود و ما نفهمیم و
از آن مراقبت نکنیم، یک نتیجهی بسیار سنگین و تلخی خواهد داشت. می دانید
آن نتیجه چیست؟ آن نتیجه عبارت است از ایجاد یأس در نیروهای جوان کشور؛ اگر
این به وجود آمد، درست کردن و رُفو کردنش دیگر به این آسانیها نیست.»
(۹۵/۰۷/۲۸) بی تردید دولت امریکا و جهان غرب که از رشد فزاینده علمی انقلاب
اسلامی به شدت رنج می برد به دنبال تحمیل نتایج سخت و سنگین برای ملت
ایران هستند و از عملکرد دولت هایی که در راستای اهداف آن ها حرکت کنند
بسیار خشنودند و برای ابقای آن ها در قدرت از هیچ کوششی فروگذار نخواهند
کرد.
4. تلاش در جهت حاکمیت اعتدال به جای انقلابی گری
بسیاری
از سیسیون از همان آغاز انقلاب اسلامی به دنبال آن بودند که پس از تشکیل
نظام اسلامی، حرکت توفنده انقلاب را مهار کنند و به عبارتی با برچسب افراط و
تندروی به انقلابیون، انقلابی گری را در کشور پایان دهند تا از تیر و ترکش
های آن در منطقه و جهان درامان بمانند در داخل نیز عناصری دانسته یا
نادانسته، همان تفکر را نهادینه می کردند.موسسه آمریکایی رند که یکی ا
زاتاق های فکر مهم امریکایی است ایجاد شبکه مسلمانان میانه رو را به عنوان
یک استراتژی مهم تعریف کرده تا بتوانند اسلام انقلاب و جهادی را مهار کنند.
بی تردید تفکر اعتدالی به معنای غربی آن، رهاشدن از تفکر انقلابی است و
امریکایی ها با ایجاد این شبکه در منطقه و در ایران به خیال خودشان از شر
انقلاب ها راحت می شوند. تفکر اعتدالی، از رویارویی با نظام سلطه به مذاکره
و صلح و سازش با آن و زندگی مسالمت آمیز با آن می اندیشد و در مذاکرات نیز
با شعار برد- برد، از همان ابتدا دست های خود را به نشانه تسلیم بالامی
برد. . پس از اجرای برجام، در فکر برجام های دیگر با همین ابزار اعتدالی
برد برد بوده آن هم با مدل همان برجام یک، که همه چیز کشور را یک طرفه
تقدیم کنیم و نتیجه خسارت بار « خسارت محض» یا تقریبا هیچ « برای کشو رقم
بزنند. بی تردید امریکا که به دنبال ایجاد شبکه مسلمانان میانه رو می باشد
از دولتی که در برابر شعار انقلابی گری ، شعار « اعتدال و میانه روی » را
سرخط حرکت خود در سیاست خارجی و داخلی قرار می دهد، حمایت می کند و برای
بقای آن در قدرت تلاش مستمری خواهد داشت.
5. توقف هسته ای
یکی
از دغدغه های دولت یازدهم که از همان ابتدا روشن بود و با شعار برد- برد،
آن را رسما اعلام کرد توقف رشد هسته ای کشور بود که ابتدا در مذاکرات
مقدماتی با نابودی اورانیوم غنای 20 % رقم خورد و در کار نهایی در «برجام»
قلب راکتور با سیمان پر شد و 10 تن اورانیوم غنی شده ما به روس ها داده شد و
آب سنگین اراک نیز در عمان به امانت سپرده شد و سانتریفیوژهای نسل 2 از
کار باز ایستاد و نسل یکی ها هم از 19 هزار به 5 هزار عدد کاهش یافت.
دانشمندان هسته ای از تحقیق باز ایستادند و برخی از آن ها در صنعت آب و
فااضلاب یا برخی اداره های دیگر مشغول به کار شدند. اکثر دانشجویان این
رشته نیز تغییر رشته دادند و عملا این صنعت به حالت تعطیل یا نیمه تعطیل
درآمد! پس از گذشت یک سال معلوم شد که 300 کیلو اورانیومی که قرار بود مجاز
به نگهداری آن باشیم با محاسبه اورانیومی است که در لوله های سانتریفیوژها
بوده است که با محاسبه آن ها مجاز به حفظ 120 کیلو هستیم که البته اگر
عمری برای این دولت بماند آن هم مصادره خواهد کرد. این اتفاقات همه در
راستای اهداف غربی ها و امریکایی ها صورت گرفت و از اجرای آن بسیار
خشنودند؛ زیرا کاری که می بایست بابه به کارگیری هزاران جاسوس و هزینه های
سنگین مانند ارسال ویروس های پیشرفته و ترور دانشمندان و حمله نظامی صورت
دهند و می خواستند پیچ و مهره های صنعت هسته ای را باز کنند بدون کمترین
هزینه توسط دولت یازدهم نابود شد و خیال آن ها را برای ده ها سال آسوده
کرد. بی تردید دولتی که این همه خدمت به غرب و امریکا کرده باشد باز هم
موردعلاقه آن هاست و از هر اقدامی برای رای آوری مجدد آن دریغ نخواهند کرد.
6. اجرای یک طرفه برجام و باقیماندن تحریم ها و حتی افزایش آن ها
قرار
بود با اجرای برجام و نابودی تقریبی هسته ای، همه تحریم های ظالمانه بر ضد
ملت ایران برداشته شود و مردم در سایه رفع تحریم ها نفسی چاق کنند ولی به
رغم اجرای کامل برجام و نابودی هسته ای ایران، نه تنها تحریم ها به جای خود
باقی ماند بلکه بر تحریم ها افزوده شد که جدیدترین آن ها تحریم های 12
گانه ای است که اخیرا دولت ترامپ آن ها را علیه شرکت ها و شخصیت های ایرانی
اعمال کرده است و آخرین آن ها در دولت اوباما، تمدید تحریم های«ایسا» بود
که به اتفاق آرای مجلسین امریکا و امضای اوباما انجام گرفت. و متاسفانه از
سوی دولت ایران عکس العمل مناسبی در برابر این نقض های آشکار صورت نگرفت و
بدتر از آن، به انحاء گوناگون به توجیه عملکرد امریکا و اروپا می پردازند
از جمله این که این گونه تحریم ها ربطی به برجام نداشته است! بی تردید
دولتی که با اجرای برجام و عدم رفع تحریم ها به صورت وکیل مدافع امریکا و
اروپا درآید مورد رغبت بیشتر آن ها خواهد بود زیرا در دولت آینده می توانند
از چنین رییس جمهوری امتیازات بیشتری بگیرند.
7. تعطیلی بخش اعظم کارخانه ها و مراکز تولیدی
یکی
دیگر از دلایل رضایتمندی امریکایی ها از دولت یازدهم، عدم پایبندی به
اقتصاد مقاومتی و طرح آن در حد یک شعار است. شعاری که بارها مورد اعتراض
مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته است. تعطیلی بخش اعظم کارخانه های تولیدی و
باز کردن درب کشور به روی اجناس خارجی از جمله قاچاق سازمان یافته، می
تواند اقتصاد کشور رابه نابودی بکشاند. رکود وحشتناکی نیز در این مدت بر
بازار حاکم شده به طوری که حتی وزرای خود دولت طی نامه ای به رییس جمهور
نسبت به آن هشدار داده اند. طبق برخی آمارها 60%کارخانه ها تعطیل شده اند و
بقیه نیز با ظرفیت کامل فعالیت نمی کنند. بسیاری از کارخانه ها کارگرانشان
را بیرون کرده اند و به لشکر بیکاران پیوسته اند؛ این وضعیت اسفناک در سال
آینده بسیار وحشتناک تر خواهد شد. بی تردید غربی ها و امریکایی ها از چنین
دولتی باید خشنود باشند و برای رای آوری مجدد آن بکوشند چرا که با این
سیاست های اقتصادی، منافع آن ها بیشتر تامین می شود.
8. بی اعتمادی مردم به دولت به دلیل سیاست های غلط و گزارش های خلاف واقع
یکی
از سرمایه های هر نظامی اعتماد متقابل مردم و دولت است که برای آن نظام
اقتدار می آورد. چنانچه به هردلیلی مردم نسبت به نظامشان بی اعتماد شوند
اقتدار آن نظام از دست می رود. حقوق های نجومی، اختلاس های 8000 میلیارد
تومانی، بیکاری، تورم، کوچک شدن سفره مردم، بی ارزش شدن پاسپورت ایرانی و
خرد شدن عزت ایرانی که در سایه به روز بودن اطلاعات برای مردم عیان است
ولی با گزارش های خلاف واقع، سعی می کنند به گونه دیگری به مردم گزارش کنند
که موجب سلب اعتماد مردم از دولت شده است و اگر این روند در 4 سال آینده
ادامه یابد، ممکن است موجب سلب اعتماد از نظام نیز بشود. بی شک چنین دولتی
مورد علاقه غرب و به ویژه امریکایی هاست چرا که آن ها ده ها سال است برای
سلب این اعتماد صدها رادیو و شبکه های ماهواره ای به راه انداخته اند.
9. تنش زدایی و سازش به جای روحیه انقلابی گری و جهادی
یکی
از شعار های دولت اصلاحات و اعتدال، شعار تنش زدایی بوده است. این شعار هر
چند ظاهری زیبا دارد ولی در عمق این شعار، خداحافظی از روحیه انقلابی گری
نهفته است. پیام این شعار به مستکبران این است خیالتان از ناحیه ما راحت
باشد هیچ تنشی از سوی انقلاب ایران متوجه شما نخواهد شد. این درحالی است که
استراتژی حضرت امام ره این بود «تا کفر و شرک هست مبارزه هست و تا مبارزه
هست ما هستیم» و باید شعار مرگ بر آمریکا فراگیر شود به طوری که در آینده
ای نزدیک این شعار از ماذنه ها و ناقوس های کلیسا به گوش جهانیان برسد و
مستضعفان هر چه فریاد دارند بر سر امریکا بکشند. روشن است که استکبار از
دولتی که به جای تفکر انقلابی، با اندیشه سازش با استکبار و شیطان پا به
صحنه بگذارد استقبال می کند و برای رای مجددش نیز از هیچ کوششی دریغ نخواهد
کرد.
10. شکستن تابوی مذاکره با آمریکا
سال
ها بود که آمریکایی ها به دنبال شکستن تابوی مذاکره ایران با آمریکا بودند
ولی ایران اسلامی به دلیل عدم اعتماد به شیطان بزرگ حاضر به حضور بر سر
میز مذاکره نبود. امریکا به خوبی می دانست مذاکره با ایران چه منافع مهمی
برایش دارد؛ از جمله مهم ترین آن ها این بود که با این کار می تواند روحیه
انقلابیون را در جهان بشکند و به جای امید، روح یاس و ناامیدی جایگزین
نماید.
آنها
تنها د رمذاکره با ایران بود که می توانستند به انقلابیون جهان این پیام
رامنتشر کنند که سرانجام ایران انقلابی پس از سی و اندی سال مقاومت، در
برابر امریکا زانو زد و به خاطر برداشته شدن تحریم ها، در برابر ما تسلیم
شد! و این آغاز کار است. بنابراین ملت های ضعیفی که تازه به فکر رویارویی
با امریکا بر آمده اند از همین الان بدانند محکوم به شکست هستند. بی تردید
اگر نبود مقاومت های مقام معظم رهبری و تلاش های سپاه قدس در منطقه، امروز
اثری از نیروهای مقاومت باقی نمانده بود؛ نه از سوریه اثری باقی بود و نه
از دولت شیعه عراق و نه از انصارالله یمن و نه از بیداری اسلامی چیزی باقی
مانده بود. پر واضح است دولتی که باب مذاکره و گفتگو را میان ایران و
امریکا باز کرده و اگر بر سر قدرت بماند می خواهد با الگو گیری از برجام
یک، 7 برجام دیگر را نیز با همین مدل به تصویب برساند.
ب. طرح غربی ها برای رای آوری مجدد
همان
گونه که در بخش الف، ذکر شد غربی ها به دلیل دستاوردهای فوق، به رای آوری
مجدد آقای روحانی بسیار مشتاقند ولی می خواهند با حداقل هزینه به این
پیروزی دست یابند از این رو با محاسبات صورت گرفته و احیانا همکاری های فی
مابین، به گونه ای کار می شود که به هدف دست یابند.
1.
بستن قراردادهای هواپیمای ایرباس و بویینگ به تعداد 200 فروند و تبلیغ آن
از رسانه های برون مرزی و داخلی و اظهارات آقای روحانی بر این که می خواهیم
مردم هواپیمای نو سوار شوند. منتقدان که نمی خواهند سوار نشوند و
تحویل یک ایرباس مرجوعی اسپانیا به ایران با تبلیغات گسترده در فرودگاه
تهران و مشهد و دیگر شهرها به طوری که گویا این اولین هواپیمایی است که
وارد ایران شده است. البته طبق ادعای وزیر آقای آخوندی، قرار است دو ایرباس
دیگر تا پایان سال جاری وارد کشور شوند. البته روشن است که با این محدودیت
هایی که دولت ترامپ ایجاد کرده است خواب بویینگ نیز بی تعبیر خواهد شد ولی
به هرحال غربی ها می خواهند با حد اقل هزینه یعنی یک هواپیما یا دو
هواپیما آن چنان جنگ روانی به راه بیاندازند که گویا اتفاق بسیار بزرگی
افتاده است! این درحالی است که در دولت سابق در زمان وزارت آقای نیکزاد و
در زمان تحریم های ظالمانه، بیش از 110 هواپیما وارد ناوگان هوایی کشور شده
اند. نکته ای که جای پرسش هم درباره آن وجود دارد این است آیا تحویل این
هواپیما محصول مذاکرات پس از برجام و در مقابل تقلیل 300 کیلو اورانیوم به
120 کیلو بوده است؟
2. اختلاس دو میلیارد دلار پول ایران بعد از اجرای برجام به بهانه های واهی،
اخیرا در آستانه انتخابات موضوع در دادگاه لاهه مطرح شده و احتمال این که
تا نزدیکی های انتخابات بر اساس توافق پشت پرده موضوع حل بشود و دو میلیارد
دلار رابرگردانند و روی آن تبلیغاتی به راه بیاندازند وجود دارد. تبلیغات
سنگینی که سرانجام دولت تدبیر و امید بر امریکا پیروز شد و دو میلیارد دلار
پول ملت ایران را از حلقوم امریکا بیرون کشد و .... موضوعی که احتمالا بر
اساس یک توافق پشت پرده داشته باشد.
3.
تلاش برای حفظ برجام و موثر جلوه دادن آن در نزد مردم و تلاش برای جذب
حمایت های جهانی از برجام و حمایت های برخی شخصیت های داخلی مانند آقای علی
لاریجانی و ... ؛اکنون که بر همه مردم روشن شده است که برجام هیچ
دستاوردی برای ملت نداشته و به تعبیر مقام معظم رهبری خسارت محض بوده است،
در صددند با شاخ و شانه کشیدن های ترامپ، و سفر نماینده اتحادیه اروپا به
امریکا و مجاب کردن وی مبنی بر پذیرش برجام، این گونه وانمود کنند که این
برجام بود که باعث شدسایه جنگ را از سر کشور ایران بر طرف کند و گرنه ترامپ
به ایران حمله می کرد و وقوع جنگ قطعی بود!
4. ویو کردن اجرای قانون داماتو توسط کری تا روز بعد انتخابات
بی
تردید تمدید 10 ساله قانون داماتو معروف به «ایسا» که تحریم های اساسی بر
صنعت نفت و گاز و انرژی تحمیل می کند نقض برجام به حساب می آید و آقای طریف
و عراقچی و حتی رییس جمهور نیز بدان اعتراف کرده اند.این قانون که در
مجلسین امریکا به اتفاق آرا به تصویب رسید و اوباما بر خلاف قولش عمل کرد و
آن را امضا کرد تنها راه باقیمانده این بود که وزیر خارجه سابق امریکا
آقای کری از اختیاراتش استفاده کند و آن را « ویو» کند یعنی برای مدت 4 ماه
جلوی اجرایش را بگیرد. وی با این که می توانست این اقدام را زودتر انجام
دهد در 19 ژانویه یعنی 30 دی ماه سال جاری، ویو کرد تا پایان آن با پایان
انتخابات ریاست جمهوری ایران رقم بخورد و دولت روحانی در انتخابات آتی دچار
چالش نشود.
5. رفت و آمد هیات های برخی کشورهای خارجی و قرارداد های صوری و نمایشی
درست
پس از برجام ، شوی تبلیغاتی ورود هیات های اروپایی به ایران صورت گرفت و
تا کنون ادامه دارد که جدیدترین آن ها سفر نخست وزیر سوییس با هیات همراه
به ایران بود. ولی تا کنون این سفر های نمایشی و پر هزینه برای ایران هیچ
دستاوردی برای ما نداشته است . مقام معظم رهبری بارها از جمله همین اخیرا،
بارها نسبت به این گونه سفرهای بی خاصیت هشدار داده اند. ایشان در دیدار با
نخست وزیر ایتالیا فرمودند «بعضی دولتها و شرکتهای اروپایی در رفتوآمد
به ایران و مذاکره هستند اما محصول این مذاکرات تاکنون محسوس نبوده است»
(۱۳۹۵/۰۱/۲۴ ) ایشان هم چنین در دیدار اخیرشان با نخست وزیر سوئد با اشاره
به رفت وآمد و مذاکرات برخی دولتهای اروپایی در تهران در طول یکسال و
نیم اخیر و در عین حال عملی نشدن اغلب توافقات انجامگرفته، خطاب به وی
گفتند: با شناختی که از جنابعالی وجود دارد، شما فردی اهل اقدام و عمل
هستید و انتظار میرود به نحوی عمل کنید که توافقات صرفاً بر روی کاغذ باقی
نماند.» به هرحال تلاش مشترک دولت روحانی و اروپا و امریکا با شوی
تبلیغاتی این است که این گونه وانمود کنند که این رفت و آمد ها محصول برجام
است و اگر وی رییس جمهور بماند دستاوردهای بزرگی در سایه این رفت و آمدها
برای کشور حاصل می شود.
6. ایجاد جنگ های روانی بر ضد رقیبان
یکی
از اقداماتی که هم اکنون در دستور کار رسانه های خارجی و در حمایت از
دولتروحانی قرار گرفته تبلیغات منفی بر ضد رقبای وی، و حمایت های جدی از
اوست. این روند هر چه به انتخابات نزدیک تر می شویم پر رنگ تر می شود.
7. توزیع سبدکالا در آستانه انتخابات پس از چند سال
آقای
روحانی در ابتدای دولت خود سبد کالایی برای همه مردم در نظر گرفت که موجب
آبروریزی برای کشور و مردم شد. او در انتخابات قول داده بود که علاوه بر
یارانه نقدی سالانه چنیدن مورد سبد کالا به مردم بدهد که ظاهرا با همان یک
مورد مساله به پایان رسید. ولی در آستانه انتخابات، قرار است به 11 میلیون
نفر سبد کالا داده شود و سیب زمینی و ... نیز بین روستاییان توزیع می گردد.
وام 40 میلیونی مسکن برای مسکن مهر مزخرف! تصویب می شود. وام ازدواج
افزایش می یابد. سود سهام عدالت توزیع می شود . و...
8. دوگانگی ترامپ – روحانی؛ با لحن ملایم سخن گفتن و برداشتن سایه جنگ در مقابل تهدیدها
و
آخرین آن ها دوگانگی ترامپ- روحانی است که ظاهرا قرار است آقای روحانی با
لحنی مودبانه در برابر پرخاش گری های ترامپ از خود عکس العمل نشان دهد تادر
سایه این دوگانگی، برای ایشان آرایی به سبد ریخت شود.