پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): يکی از مسايل مهمی که برای همه مردم مطرح است، اما برای بسياری شفاف و
روشن نشده، اين است كه خداوند ميفرمايد: «وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ
إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛»( مائده / 23) يعني اگر راست ميگوييد که ايمان
داريد، بايد توکلتان فقط بر خدا باشد. اين تعبير يعنی چه؟ يعنی من بنشينم
و بگويم: خدايا بر تو توکل کردم، خودت كارها را درست کن؟ نه پيغمبر و ائمه
چنين کاری کردند و نه چنين سفارشی از اوليای خدا ديده شده است.
آيا بايد مثل ديگران، حتی كسانی كه خدا را هم نمیشناسند، با تمام نيرو و امكانات و از هر راه ممكن به دنبال انجام كار باشم؟
به
برکت آشنايی با سيره اهلبيت ـعليهمالسلامـ اين مسأله كمابيش براي
عموم مردم حل شده و میدانند كه خداوند اين عالم را بر اساس حكمت و مصلحت،
عالم اسباب قرار داده و فعاليت عملی وظيفه و تکليفی است كه بايد انجام شود؛
اما اعتمادکردن به خدا و اميد به خدا داشتن امری قلبی و درونی است و براي
رسيدن به نتيجه اميد ما بايد فقط به خدا باشد. اينها دو مسأله است كه هيچ
يک جاي ديگری را نمیگيرد.
حديثی قدسی در اصول کافی
نقل شده كه میفرمايد: «وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ مَجْدِي وَ ارْتِفَاعِي
عَلَى عَرْشِي لَأَقْطَعَنَ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ غَيْرِي بِالْيَأْسِ
وَ لَأَكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ عِنْدَ النَّاس؛»( كافي، ج 2، ص
66) خدای متعال قسم ياد ميکند كه هر کس به غير من اميد بست، اميدش را
نااميد خواهم کرد؛ نه تنها اميدش را نااميد میکنم، بلكه او را در ميان
مردم ذليل و خوار میکنم.
حال، ما خودمان را
بيازماييم؛ آيا ما در کارهايمان واقعاً اميدمان فقط به خداست؟ اگر اميدمان
به خدا باشد، بايد چگونه باشيم؟ اين مسأله به ا اختلاف مراتب برای همه مطرح
است. آنچه امروز برای ما مطرح است اين است كه بايد ببينيم در زمينه مسأله
سرنوشتساز انتخابات وظيفهمان چيست؟
اگر ما برای
رسيدن به نتيجه مورد نظر در انتخابات پيش رو اميدمان به فعاليتهای خودمان،
يا دوستانمان و يا کسان ديگری از داخل و خارج باشد، اين مصداق روايت مذكور
است؛ اين اميد قطعاً بربادخواهدرفت.
دل بايد فقط متوجه او باشد؛ اما آيا نبايد هيچ کاري انجام دهيم؟
روشن
است كه در عالم اسباب و مسببات ما وظايفی داريم كه بايد انجام دهيم؛ اما
وسايل، آفريننده نتيجه نيستند. ابتدا هر يك از ما بايد ببينيم وظيفهمان در
حد توان و امكاناتی که خدا به ما داده و میتوانيم آن را در راه اسلام به
کار بگيريم، چيست؛ ضمن اينكه درون خود را واكاوی كنيم كه در جهت تشخيص اين
وظيفه ـبيني و بيناللهـ چه عامل و انگيزهاي نقش داشته، تا نزد خدا
برای تصميم خود حجت داشته باشيم و در نهايت، برای موفقيت و رسيدن به نتيجه
فقط به خدا اميد داشته باشيم و دلبستگی به دنيا مانع از انجام وظيفه نشود؛
هر چه را مانع انجام وظيفه میشود، حذف کنيم.
در
غير اين صورت ما هم به همان سرنوشتی مبتلا میشويم که ديگران مبتلا شدند؛
کسانی که در زندان از شکنجه شدن در راه خدا لذت میبردند، اما بعد از
پيروزي و به مرور زمان تغيير رفتار دادند.