حسین شریعتمداری در یادداشتی نوشت:
«آشتی ملی» واژهای است که این روزها اصحاب وطنفروش فتنه آمریکایی -
اسرائیلی 88 و شماری از مدعیان اصلاحات و اعتدال بر زبان و قلم دارند و
ادعا میکنند که تحقق آن، مخصوصا برای مقابله با تهدیدهای اخیر آمریکا علیه
کشورمان ضرورت حیاتی دارد. سخن از آشتیملی برای مقابله با تهدیدهای
آمریکا، آنهم از سوی جماعتی که برخی از آنان ننگ پادویی برای مثلث آمریکا و
اسرائیل و انگلیس را در کارنامه خود دارند و آشکارا دست به وطنفروشی
زدهاند، نه فقط عجیب و باور نکردنی به نظر میرسد بلکه با توجه به وابستگی
برملا شده آنان به دشمنان بیرونی مردم و نظام، نمیتوان این احتمال را
نادیده گرفت که مأموریت تازهای برای فتنهانگیزی و توطئهای دیگر در آستین
داشته باشند.
آنچه
در پی خواهد آمد، در قالبهای کلیشه شده «بدبینی»! و «خوشبینی»! قابل
تفسیر نیست، بلکه نگاهی مستند و برخاسته از موازین عقلی و ملاکهای شرعی و
حقوقی است که واقعیت تلخ آن را با برچسبها و تهمتهای رایج مدعیان اصلاحات
نظیر تندروی! و افراطیگری! و سیاسیکاری! و ... نمیتوان پنهان کرد.
بخوانید!
1-
جماعت یاد شده در اصرار خود برای «آشتیملی»، توضیح نمیدهند مگر ملت با
یکدیگر در قهر و تقابل به سر میبرند که «آشتی ملی» ضرورت پیدا کرده باشد؟
هنوز 48 ساعت - دو روز - بیشتر از حماسه عظیم و مثالزدنی 22بهمن نگذشته
است که در آن جمعیت چندده میلیونی مردم یکدل و یکصدا در سراسر کشور به
میدان آمده و آرزوهای آمریکا و متحدان بیرونی و دنبالههای داخلی آنان را
زیرگامهای استوار خود لگدمال کردند و نشان دادند به یکدیگر بسیار نزدیکتر و
همراه و هم زبانتر از آنند که به «نسخه آشتی ملی» - آنهم نسخهای که از
سوی وطنفروشان پیچیده شده است- نیازی داشته باشند.
2-
ممکن است گفته شود که تودههای چند ده میلیونی مردم در راهپیمائی بزرگ 22
بهمن سلیقههای سیاسی متفاوتی داشتهاند و هدف از «آشتی ملی» مورد نظر،
برداشتن این فاصلهها و ایجاد همسویی در سلیقههاست، که باید گفت؛ تفاوت
سلیقهها نه فقط آسیبرسان نیست بلکه طبیعی و پسندیده نیز هست و میتواند
از یکسو نشانه آزاداندیشی و از سوی دیگر زمینهساز برخورد اندیشهها باشد
که تصحیح نظرات و برداشتها نتیجه آن است.
و
اما، تودههای انبوهی که در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کرده بودند در حمایت
از اصول و مبانی اسلام و انقلاب و نظام و اعلام آمادگی برای مقابله با
توطئهها و تهدیدهای آمریکا و متحدانش نه تنها کمترین اختلافنظری نداشتند
بلکه در این موارد اشتراکنظر و همسویی کامل داشتند بنابراین اگر «آشتی
ملی» مورد نظر جماعت یاد شده، آنگونه که اعلام کردهاند، برای مقابله با
تهدیدهای آمریکاست که این وحدت و همدلی در مقیاسی برجسته و بینظیر در میان
ملت وجود دارد و از این روی، طرح مسئله «آشتی ملی» فقط میتواند با هدف
القای این توهم باشد که ملت با یکدیگر سر ناسازگاری دارند! و البته با توجه
به سوابق سیاه جماعت مطرح کننده آشتیملی، بعید نیست که طرح آن با همین
هدف و مقصود صورت گرفته باشد.
3-
پیشنهاد «آشتی ملی» از سوی کسانی مطرح میشود که برخی از آنان مطابق اسناد
غیرقابل انکار موجود در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 آشکارا نقش
پادوهای مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را برعهده گرفته و در پیوند و
ائتلاف با همه جریانات و گروههای ضدانقلاب نظیر بهاییها، منافقین،
سلطنتطلبها، مارکسیستها، تجزیهطلبها، نهضتآزادیها، ملیگراها،
تروریستهای نشاندار نظیر کومهله و حتی عبدالمالک ریگی، مأموریت براندازی
نظام را دنبال میکردند. آیا این واقعیت که فتنهگران با صدها زبان و قلم و
بدون کمترین پردهپوشی بر آن تاکید ورزیده بودند و تمامی اسناد آن نیز
موجود میباشد، قابل انکار است؟!
سران
و اصحاب فتنه، ننگ تحتالحمایه آمریکا و اسرائیل و کشورهای اروپایی و شیوخ
دستنشانده عرب بودن را به جان خریدند، آنجا که آشکارا از سوی
بلندپایهترین مسئولان آمریکایی، اروپایی، اسرائیلی مورد حمایت قرار گرفتند
و نتانیاهو آنان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! نامید، اوباما
حمایت همهجانبه از فتنهگران را بیپرده اعلام کرد، تونیبلر نخستوزیر
وقت انگلیس، فتنهگران را شایسته کمکهای همهجانبه دانست، جرج سوروس
سرمایهدار صهیونیست آمریکایی و حامی شناخته شده کودتاهای مخملی که 2 بار
با یکی از سران فتنه و چندبار با برخی دیگر از فتنهگران ملاقات کرده و
درباره حمایت خود به آنان اطمینان داده بود، در مصاحبه با CNN پیشبینی کرد
که با وجود جنبشسبز! نظام اسلامی ایران تا پایان سال آینده سرنگون خواهد
شد. اصحاب فتنه کدامیک از این موارد را که دهها نمونه مستند دیگر نیز دارد،
انکار میکنند؟! فتنهگران، مساجد را آتش زدند، مردم بیدفاع را به قتل
رساندند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، تصویر مبارک حضرت
امام(ره) را پاره و لگدمال کردند و سرانجام در حالی که از حمایت دشمنان
بیرونی به اطمینان رسیده بودند، مقصود نهایی خود را بر زبان آوردند و شعار
«انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر دادند و با وقاحت برگرفته از
عمرسعد، در روز عاشورای حسینی(ع) آشکارا به ساحت مقدس آن حضرت اهانت کردند و
اهانتکنندگان را «مردمان خداجوی»! نامیدند و...
آیا
سران و اصحاب فتنه میتوانند هیچیک از جنایاتی که مرتکب شدهاند و ننگ
وطنفروشی در فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 را انکار کنند؟! اکنون جای این
پرسش است که شما جماعت فتنهگر چه نسبت و قرابتی با ملت شریف ایران دارید
که از آشتی با آنان دم میزنید؟! و آیا غیر از مجازاتهای سنگین و در
مواردی اشدمجازات، عادلانهترین انتظاری نیست که باید داشته باشید؟!
4-
پذیرش اصحاب فتنه در ساختار نظام، مانند آن است که دزدان سرگردنه را برای
حفاظت از اموال و دارایی مردم به کار گیرند! آنهم دزدان سرگردنه و سارقان
مسلحی که از جنایتهای مرتکب شده نه فقط توبه نکرده و پوزش نخواستهاند
بلکه اصرار دارند جنایات آنها به فراموشی نیز سپرده شود! به بیان روشنتر،
یعنی این که بار دیگر به درون نظام راه یافته و مأموریت ناکام و ناتمام
قبلی را تمام کنند! که صرفنظر از لاف گزافی که میزنند، باید گفت؛ «ای
مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست» و به قول حضرت امام(ره) «عرِض خود میبری و
کذا و کذا» گفتنی است نیم بیت دوم این شعر آن است که «عرض خود میبری و
زحمت ما میداری» و حضرت امام(ره) با تعبیر آن به «کذا و کذا» خواستهاند
این جماعت را تحقیر کنند که حتی عرضه به زحمت انداختن ما را هم ندارید.
و
این سخن حکیمانه و راهگشا نیز از امیر مومنان علیهالسلام است که؛ «ان
الحق القدیم، لایبطله شیئی... حق گذشته را هیچ چیز باطل نمیکند».
5-
با توجه به آنچه گذشت که فقط اندکی از بسیارهاست، بدون کمترین تردیدی
اصرار جماعت یاد شده برای به فراموشی سپردن جنایات بزرگی که مرتکب شدهاند و
تلاش برای ورود دوباره به ساختار نظام را که این روزها در پوشش آشتی ملی
مطرح میکنند، فقط میتوان با دو انگیزه زیر به ارزیابی نشست؛
الف: ورود به ساختار نظام و نفوذ به مراکز تصمیم
ساز
و سیاستپرداز با هدف تغییر محاسبات مسئولان و نهایتا پیگیری مأموریت
وطنفروشانه قبلی. این احتمال از آنجا قوت میگیرد که سران و اصحاب فتنه و
برخی از همراهان مدعی اصلاحات و اعتدال آنها هنوز هم به صراحت، کینهتوزی
آمریکا علیه ایران اسلامی را نادیده میگیرند. چهره منفور آمریکا را بزک
میکنند و در همان حال، ملت را از قدرت آمریکا میترسانند و سازش را برای
در امان ماندن از خشم آمریکا توصیه میکنند! جماعت مورد اشاره اصرار دارند
این دیدگاه ذلیلانه را به مردم و مسئولان تزریق کنند و از این طریق، راه
را برای باجخواهی و زورگویی و نهایتا تسلیم ایران اسلامی به شیطان بزرگ
هموار سازند. تبلیغاتی نظیر اینکه؛ تنشآفرینی ما باعث دشمنی آمریکاست! به
موشک و ماشین جنگی چه نیازی داریم! باید از خارج مدیر وارد کنیم! توان
تولیدی ما در حد پختن آبگوشت بزباش و قرمهسبزی است! مگر میتوان در مقابل
قدرتهای بزرگ ایستاد، آنهم با شعارهایی که بعضا توخالی است! و... در یک
کلمه خالی کردن دل ملت و ترغیب به پذیرش ذلت و تسلیم کشور به دشمن است. آیا
غیر از این است؟!
در
کلام خدا به جماعتی از منافقان اشاره شده است که با وجود سابقه سیاهی که
داشتند خواستار حضور در سپاه اسلام شده بودند. (آیات 47 و 48 سوره توبه) و
میفرماید «اگر با شما برای جنگ بیرون آمده بودند، چیزی غیر از اضطراب به
شما نمیافزودند و (آمده بودند) تا فتنهانگیزی کنند و با رخنه کردن در
میان شما برای دشمنان جاسوسی کنند» و تاکید میفرماید که آنها پیش از این
هم فتنهگری میکردند و کارها را برای تو واژگونه جلوه میدادند.
این
دقیقا همان کاری است که امروز اصحاب فتنه به آن مشغولند و اصرار دارند
امور را برای مردم و مسئولان نظام وارونه جلوه دهند، یعنی تلاش برای تغییر
محاسبات که به قول رهبرمعظم انقلاب اصلیترین هدف از نفوذ در کانونهای
تصمیمساز و تصمیمگیر است.
خدای
منان در جای دیگری از سوره احزاب (آیه 60) به نقش «مرجفون» که همان
شایعهسازان برای تضعیف روحیه مردم انقلابی هستند و به سپاه اسلام نفوذ
کرده بودند، اشاره میفرماید و مومنان را از نیرنگ آنها برحذر میدارد و...
ب:
این احتمال نیز وجود دارد و احتمالی قوی نیز هست که طرح «آشتی ملی» را با
هدف حاشیهسازی و سرگرم کردن مردم به میدان آوردهاند تا از این طریق روی
ناکامیهای پیدرپی و وعدههای بر زمین مانده دولت که متأسفانه برخی از
اصحاب فتنه در آن نقش موثری داشتهاند، سرپوش بگذارند.
و دراینباره گفتنیهای دیگری هست که به بعد موکول میکنیم.
حسین شریعتمداری