1- در این دنیای پر از جهالت و غفلت باید ببینیم کدامیک از این دو عنوان (کوثر یا تکاثر) را انتخاب نموده و سبک زندگی را بر آن اساس ریل گذاری کرده ایم با کوثر درحال صعود و حرکت عمودی هستیم یا با تکاثر در حال سقوط و حرکت افقی می باشیم؟
2– در تفسیر، کوثر به معنای خیر و برکت فراوان و تکاثر به فزون طلبی و جمع مال و تفاخر و مباهات آمده است. ابتدا بعضی از مصادیق کوثر را ذکر می کنیم تا روشن شود که چه اندازه خواهان و طالب آن هستیم. در تفسیر نمونه آمده که امام صادق علیه السلام فرمود: کوثر نهری است در بهشت، یا منظور حوض کوثر است که تعلق به پیامبر صلی الله علیه و آله دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب می شوند، بعضی کوثر را به نبوت و بعضی به قرآن، بسیاری ازعلماء و بزرگان شیعه به حضرت فاطمه (س) وفرزندان و ذریّه ی او تفسیر کرده اند. سخن ما این است کوثر که همان خیر کثیر و نعمت فراوان است و اینهایی که در روایات آمده بود از مصادیق مهم او می باشند، تا چه اندازه نعمت های الهی را سپاسگزار و چه اندازه به دنبال صاحب این نعمت ها یعنی خدای متعال می باشیم.
3- نقطه ی مقابل کوثر تکاثر است یعنی افرادی که غافلانه همانند قبائل جاهلی کثرت نفرات و یا اموال را وسیله ی تفاخر و فخر فروشی به دیگران قرار دادند و از گورستان نیز نمی گذشتند بلکه تعداد آنها را به تعداد زنده هایشان اضافه می کردند. و مع الاسف گرایش به حسب و نسب و افتخار به آباء و اجداد و مباهات به ثروت های بادآورده و بدون حساب و کتاب در حال گسترش و افزایش است و توجهی به تهدید خدای متعال ندارند که می فرماید: (کلّا سوف تعلمون - ثمّ کلّا سوف تعلمون - تکاثر 3 و4). یعنی به زودی نتیجه این تکاثر و تفاخر موهوم را خواهید دانست، که از نظر مفسران اولی ناظر به عذاب قبر و برزخ و دومی اشاره به عذاب قیامت دارد. (تفسیر نمونه ج27 ص 279).
4- در حالی که ارتباطات اجتماعی، صله ی ارحام، دستگیری از نیازمندان، احترام و تواضع نسبت به افراد مؤمن و متدین ... به خاطر تأثرپذیری از سبک زندگی بیگانگان و فاصله گرفتن از روش زندگی اسلامی، بیشتر گردیده اما نسبت به گذشتگان، طایفه وایل، کثرت ثروت، تفاخر موهوم و بی اساسی دارند که برای تنبه و هشدار بخشی از خطبه ی 221 نهج البلاغه راذکر می کنیم که پس از خواندن آیه ی یک و دو سوره تکاثر (الهاکم التّکاثر، حتّی زرتم المقابر- 1 و2). فرمودند: شگفتا چه مقصد بسیار دوری و چه زیارت کنندگان بی خبری و چه کار دشوار و مرگباری! ... آیا به گورهای پدران خویش می نازند؟ و یا به تعداد فراوانی که در کام مرگ فرو رفته اند؟ آیا خواهان بازگشت اجسادی هستند که پوسیده شده؟ و حرکاتشان به سکون تبدیل گشت آنها مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر؟ اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنی روی آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسیله فخرفروشی قرار دهند. (خطبه 221).
5– آیا زندگی ما را یاد خدا و معاد، عبودیت و بندگی، اطاعت و پیروی از سنت نبوی و علوی، دعا و مناجات، توسل و تضرع، عشق و محبت به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، علم نافع، کسب حلال، تواضع و فروتنی، صبر و شکیبایی، احسان به بندگان، شکر و سپاس و ... فرا گرفته که از مصادیق کوثرند یا تکبر و تجبر، تفاخر موهوم، غفلت و جهل، ثروت اندوزی و اشرافی گری، کاخ و راغ و برج، پارتی و رانت و رشوه، حیله و مکر و غدر و ... که از مصادیق تکاثرند؟
6– اهل تکاثر به خاطر ذلّت و کمبودی که در خود احساس می کنند علاوه بر تفاخر و فخر فروشی، استهزاء و مسخره کردن مؤمنین و همینطور زیر سئوال بردن ارزشهای اسلامی را در دستور کار خود قرار می دهند، طالبان تکاثر و تفاخر تا بتوانند در پی استعمار و استثمار دیگرانند، به خاطر فقدان عقل و ایمان به دنبال جایگزین هستند خیال می کنند با نفرات وگروه بیشتر و یا ثروت زیادتر قانع می شوند و چون آرامشی پیدا نمی کنند در گسترش فساد و تباهی و ظلم و ستم بر دیگران کوتاهی ندارند. (امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ کس تکبر و فخر فروشی نمی کند مگر به خاطر ذلّتی که در نفس خود می یابد. اصول کافی ج 2 ص236).
7- آیا افرادی که به خاطر کسب مدارج علمی در علوم حصولی خود را برتر و بهتر از دیگران می بینند، آنهایی که به جهت کسب علم یا تحصیل ثروت ارتباط و همراهی با فقرا را عار و ننگ می دانند، کسانی که درحکومت اسلامی از بیت المال حقوق کلان می گیرند و خجالت می کشند یادی از اسلام و انقلاب و امام و شهداء بکنند، افرادی که حقوق های نجومی را (که از بیت المال و متعلق به عموم است) گرفته و نگفتند حق ما نیست تا قانون بیاید و برگرداند، آنهایی که منافع حزبی و گروهی را در ایجاد اختلاف و دشمنی دنبال می کنند، افرادی که مواجب بگیر دشمنان هستند، کسانی که به خاطر تفاخر موهوم سنت ها و روش های غلطی را در جامعه ایجاد می کنند، آنهایی که برای اثبات برتری و محبوبیت خود هزینه های میلیونی و میلیاردی صرف می نمایند و ... به کوثر دست یافته اند یا به تکاثر؟ همه ی این موارد و امثال آن ها که در میان جامعه به چشم می خورند از مصادیق تکاثر هستند و چه بد عاقبتی دارند!
8- افرادی که باور به رازقیت الهی ندارند و نسبت به آینده مأیوس اند و از فقر و فاقه خوف و هراس دارند تلاش می کنند ازهر راهی مال و ثروتی جمع کنند که همین زمینه ی تکاثر و تفاخر بعدی را به همراه دارد. امام علی علیه السلام فرمود: دو چیز مردم را هلاک کرده است: ترس از فقر و تفاخر. (بحار ج73 ص290). و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من از فقر بر شما نمی ترسم ولی از تکاثر بیم دارم. (تفسیر نمونه ج 27 ص282). وقتی قلب و دل انسان مملو از محبت به دنیا و از عشق به خدا و معنویت تهی باشد به خاطر دست یابی به تکاثر و تفاخر دست به هر جرم و جنایتی، هر سرقت و غارتی، هر ثروت و قدرتی می زند آنگونه که قارون با تأسیس مضیف خانه و ثروت حرامش تلاش نمود حضرت موسی (ع) را بی یار و یاور نماید، اگر چه آدم های شکم پرست رفتند و اطراف او را گرفتند لکن عاقبت قارون چیزی جز باز شدن زمین و بلعیدن او نبود و (عاقبت اهل تکاثر وتفاخر همان است که قرآن کریم از آنها یاد می کند که با آب و باد و خاک و سجّیل و پرندگان کوچک و زمین لرزه و صاعقه و ... نابود شدند. تفسیر نمونه ج 27 ص 281). بنابراین اگر بخواهیم لقای حق را درک کنیم، به خیر کثیرعلم و حکمت دست یابیم، با اولیای الهی محشور شویم، سعادت دنیا و آخرت را کسب نمائیم، در دنیا و آخرت آبرومند باشیم، شادی و نشاط حقیقی داشته و لذت انس با خدا را درک کنیم، با بندگان خدا ارتباط و رفیق باشیم و ... راهی جز رسیدن به کوثر نداریم.
والعاقبة للمتّقین