اصلاحطلبان فقدان مرحوم هاشمی را به طرق مختلف در ساختار سیاسی خود حس میکنند؛ چراکه در این چند ساله پیوندهای خاص ساختاری با وی بسته و این موضوع نشان میدهد که این جریان به شدت قائم به فرد است و نه تنها در انتخابات 92 از کاندیدای قرضی و اجارهای بهره برده بلکه به فردی در راس امور تکیه کرده که عملا در ساختار این جریان تعریف نمیشود و به طور تاریخی جریان اصلاحات بعد از دولت و در رقابت با وی تشکیل شده است.
نگرانی از آینده سیاسی با این خلاء ساختاری درسطوح مدیریتی بالا سبب شده که طیفهای مختلفی در این جریان شکل بگیرند که سناریوهای جداگانهای را برای دوران پساهاشمی طراحی میکنند تا بتوانند درواقع برای بدنه بی راس خود سری دست و پا پیدا کنند.
1- راسسازی برای بدنه بیسر: اصلاحات در این روند فقدان شخصیت تعاملی که رابطه خوبی با دیگرجناحها و ساختار نظام را دارد، حس میکند؛ از این رو سعی دارد با استفاده از تکنیک اجاره نیروهایی که اغلب در ساختار این جناح تعریف نمیشوند اما قابلیتهای خاصی دارند ومیتوانند راهگشای مشکل آنان شوند، بهره ببرد. به نظرمیرسد استفاده از شخصیتی چون ناطق نوری که نزدیک به مرحوم هاشمی بوده و به نوعی جامعیت دارد در دستور کار این جریان قرار گرفته است و در آینده نزدیکی بیشتری دراین زمینه با رقیب تاریخی اصلاحطلبان ایجاد میشود.
به ویژه اینکه حجتالاسلام ناطق نوری دراین باب معتقد به وحدت جریانهای سیاسی برای رسیدگی به امورکشور است و بیان میکند: «به دشمنان ميگويم بايد بدانيد هاشمي اپوزيسيون نبود بلكه ركن اين انقلاب بود و مراسم تشييع پيكرش را ببينيد و بدانيد مردم ايران فرزندانشان را اينگونه بدرقه ميكنند. من از برادران وخواهران ايرانيام به عنوان يك طلبه كوچك خواهش ميكنم از چپ و راست تا اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالگرا اين اجتماعي كه كرديد را همچنان داشته باشيد و اين اجتماع با تفكرات، عقيدهها و گروههاي متفاوت منافات ندارد. در مشتركات با هم باشيد و در جايي كه اختلاف نظر وجود دارد بنشينيد و اختلافات را حل كنيد. همه بايد از اين وحدت به وجود آمده استفاده كنيم و قدر انقلاب و رهبري را بدانيم.»[1]
در همین رابطه، عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان اظهار میکند: « از سال 88 به بعد با توجه به اینکه رهبران جنبش سبز و رییس دولت اصلاحات در شرایط خاص سیاسی قرار گرفتند، فقط هاشمی رفسنجانی بود که در صحنه سیاسی رفت و آمد داشت . در چنین شرایطی و برای کاهش نگرانی در جایگاههای سیاسی، شخصیتهایی نزدیکتر به آرا و اندیشههای او، حتی اگر قدرت سیاسی لازم را نداشته باشند، باید وارد صحنه سیاسی شوند.»[2]
2- تشکیل شورای رهبری در اصلاحات: برخی از اصلاح طلبان بر این عقیده هستند که خلاء هاشمی را یک فرد نمیتواند رفع و رجوع کند و بایستی شورایی دراین زمینه شکل گرفته و کار را در دست گیرد تا مشکلات آینده را حل وفصل کند.
صادق زیبا کلام، فعال اصلاحطلب و از طرفداران هاشمی در این باره میگوید: «رييس دولت اصلاحات، آقايان سيد حسن خميني، علي اكبر ناطق نوري، عبدالله نوري به درجاتي ميتوانند اين نقش را بازي كنند. به علاوه، مجموعه اينها به صورت جمعي بهتر ميتوانند نقش آقاي هاشميرفسنجاني را ايفا كنند. خوب است كه مجموعهاي تحت عنوان شوراي رهبري اصلاحطلبان تشكيل شود كه تعدادي از روحانيوني كه نام بردم به علاوه افراد و شخصيتهاي ديگر اصلاحطلبي چون سعيد حجاريان، مصطفي تاجزاده، بهزاد نبوي، محمدرضا خاتمي، غلامحسين كرباسچي، حسين مرعشي و تعدادي از نمايندگان مجلس به صورت يك رهبري دسته جمعي خلأ آقاي هاشميرفسنجاني را پر كنند.»[3]
3- استقلال و بازگشت به هویت اصلاحطلبی: طیفی از جریان اصلاحطلب نیز وجود دارد که معتقد بازگشت به هویت خود است و دراین خصوص نسبت به استحاله این جریان با وجود استفاده از شخصیتهایی که تابلوی اصلاحطلبی نیستند، انتقاد دارند. دراین خصوص این افراد فوت مرحوم هاشمی را فرصتی برای استقلال و بازگشت به هویت اصلاحطلبی میدانند.
عباس عبدی، کارشناس سیاسی جریان اصلاحات در اینباره میگوید: «مشكلي كه چندين بار با دوستان اصلاحطلب و نيز در گفتوگوهاي عمومي و مطبوعاتي مطرح كردم همين بود كه اصلاحطلبان بايد نقش مستقلي از هر نيروي ديگري براي خود تعريف كنند نه آنكه به اميد اين و آن باشند. اين تصور اشتباهي بود كه از آقاي هاشمي داشتند ولي اكنون كه ايشان درگذشتهاند بهتر ميتوانند در راه استقلال و روي پاي خود ايستادن فكر كنند.»[4]
محمدرضا تاجیک، دیگر تحلیلگر جریان اصلاحات
نیز با رد اینکه اصلاحات بدون هاشمی یتیم شده است، بیان میکند:
«اصلاحطلبی باید به خودش دخیل ببندد. اصلاحطلبی یک جریان توفنده تاریخی
در کشور ماست. اصلاحطلبی فراسوی شخصیتها شکل گرفته و حیات و عقبه تاریخی
دارد، بنابراین اصلا نباید اصلاحطلبی به سمت و سوی فرد گرایش پیدا کند.»
4- استراتژی تغییر نکرده، تاکتیک تغییر میکند، تشکیل جایگزین ترکیبی به جای هاشمی: برخی از اصلاحطلبان نیز استفاده از شخصیت مرحوم هاشمی را نه در سطح استراتژیک این جریان بلکه به عنوان یک تاکتیک نگاه کرده، بیان میکنند که بایستی به سرعت تاکتیک دیگری برای جایگزینی نقش وی دراین جریان یافت شود که استفاده از شخصیتهای مختلف اصلاحطلب و اعتدالگرا به صورت ترکیبی پیشنهاد این طیف است.
فیضالله عربسرخی، فعال اصلاح طلب در اینباره میگوید: «زمانی از نقشه راه صحبت میکنیم و زمانی از برنامههای اجرائی، به نظر من نقشه راه اصلاحطلبان تغییری نکرده است، یک روندی بوده و همان روند هم ادامه دارد. مقبولیت نسبی ایشان در میان اکثر نیروهای سیاسی کمک میکرد تا ایشان همواره نقشی تعدیلکننده داشته باشند و تأکید دائمی ایشان بر اعتدال و میانهروی، به عنوان تابلوی رفتار ایشان شناخته شود. البته امروزه چهرههایی مانند آقایان خاتمی، سیدحسن، ناطق و روحانی علاوه بر نقش شخصی خود، بهنوعی در پرکردن خلأ آقای هاشمی مؤثر خواهند بود.»[5]
محمدرضا تابش، عضو شورای عالی اصلاحطلبان نیز با بیان اینکه استراتژی اصلاحطلبان بعد از فوت هاشمی تغییری نکرده است، بیان میکند: «آیتا...هاشمی شخصیت بزرگی بود که همه جناحها وگروهها در جمهوری اسلامی از وجود وی نفع میبردند و خلأ وجودیشان برای همه احساس میشود، ما نیز داغداریم که ایشان به عنوان پشتوانه محکم در صحنهها حضور ندارند، اما ایشان ارتباط ارگانیک و تعریف شدهای با جریان اصلاحطلب نداشت.»
5- راه هاشمی به جای هاشمی: برخی از اصلاحطلبان نیز با بیان اینکه خلاء وجودی مرحوم هاشمی به عنوان یک فرد مرضیالطرفین را نمیتوان پر کرد بیان می کنند که میتوان از راه و روش هاشمی به عنوان یک راهکار موفق در مقابل روشهای شکست خورده اصلاحات بهره برد، طرفداران این سناریو بیان میکنند که اصلاحطلبان بایستی برای اعتمادسازی درمجموعه نظام برای پر کردن خلاء چنین اشخاصی دست به کار شوند.
احمدمازنی، نماینده اصلاح طلب درهمین رابطه می گوید: «هیچ شخصی قادر نیست بر جای آیتالله هاشمی رفسنجانی تکیه زند؛ چراکه کسی با آن جامعیت و ویژگیها پیدا نمیشود. تنها افکار و آثار آیتالله جای خالی وی را پر خواهند کرد؛ اندیشه انقلابی، نگاه اعتدالی به مسائل، باور به دین و مردم و امید به آینده ایران از جمله افکار اوست که با تمسک به آنها و با شعار «ادامه راه هاشمی» میتوان خلاء موجود را پر کرد. وظیفه اصلاحطلبان و اعتدالیون، گسترش و توسعه اعتماد در مجموعه نظام و همچنین وفاداری به وعدههایشان در قبال مردم است.»[6]
6- طرح کارگزاران به عنوان وارث و جایگزین بر حق هاشمی با رویکرد سهمخواهی: طیفی که نزدیک به مرحوم هاشمی در جریان اصلاحات بودند و زیر چتر حزب کارگزاران جمع شدهاند، خود را وارث برحق رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام معرفی میکنند و با نگاهی سهمخواهانه بیان میدارند که بایستی گروههای سیاسی اصلاحطلب بر این موضوع واقف باشند که جایگاه هاشمی را نزدیکان وی پر میکنند و سهم هاشمی از کیک قدرت را برای این گروه کنار بگذارند.
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در این باره بیان میکند: « آنچه از شخصيتهايي مثل آقاي هاشمي و امثال ايشان باقي ميماند در واقع الگوي رفتاري است. سرمايهاي كه براي اصلاحطلبان و معتدلين بعد از آقاي هاشمي وجود دارد همين منش و رفتار است، كه اگر اين را بتوانند تحليل و به آن عمل كنند اتفاقي رخ نخواهد داد. اگر بتوان اين الگو را تدوين و مورد اجماع مجموعه اصلاحطلبان و معتدلين قرار داد و بر اساس آن عمل كرد ميتوان آسيب را به حداقل رساند. »[7]
غلامرضا ظریفیان، فعال اصلاح طلب نیز در این حوزه موکدا در سرمقاله روزنامه آرمان اظهار کرد: «همانطور که از میان رهبران سیاسی بخصوص برای جریان اصلاحات شخص دیگری مانند رئیس جبهه اصلاحات وجود دارد از سویی جریان میانه ومعتدل هم باید به سراغ نزدیکان و پیروان آیتا... هاشمی بروند. نیروهایی که از توان و ظرفیت لازم برای جایگزینی پدر خردورزی و تبعیت جریان سیاسی اصلاحات و اعتدالیون از آنها برخوردارند باید در آزمونهای جدی تری قرار بگیرند. بدون تردید طی یک برهه زمانی کوتاه قطعا نقش آیتا... هاشمی بدون جایگزین خواهد بود. باید با استقامت، صبوری وکمک گرفتن از نیروهای سیاسی نزدیک به ایشان تا حدی از نگرانیها نسبت به آینده کاست.»[8]
[1] http://www.etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=625&pageno=2
[2] http://www.ebtekarnews.com/?newsid=66440
[3] http://www.etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=625&pageno=6
[4] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/678159
[5] http://www.sharghdaily.ir/News/112525
[6] http://www.ebtekarnews.com/?newsid=66440
[7] http://www.etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=624