به گزارش عصر دنا، پیمان صالحی تحلیلگر سیاست خارجه و دانش اموخته ی علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) در یادداتی نوشت:
سه سال تا انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۶ باقی مانده است، اما از هماکنون زمزمههای حضور برخی چهرههای آشنا در صحنه انتخابات به گوش میرسد. چهرههایی که بیشتر از آنکه سیاستمدار باشند، چهرههایی اجتماعیاند که در طول دوران نمایندگی خود و حتی پس از آن، نقشی در معادلات سیاسی و کلان کشور نداشتهاند.
نمایندگی مجلس در کهگیلویه و بویراحمد، دنا و مارگون بیش از آنکه عرصهای برای سیاستگذاری و توسعه باشد، به یک نوبتبازی طایفهای تبدیل شده است. هر دوره، یک گروه از نخبگان قومی بر سر اینکه “اینبار نوبت ماست” به اجماع میرسند، بدون آنکه عملکرد نمایندگان پیشین مورد بررسی قرار گیرد. اما این سؤال مطرح است: آیا نمایندگانی که صرفاً بر اساس اجماع قومی وارد مجلس شدند، واقعاً نماینده همه مردم بودند یا تنها نماینده یک قشر خاص؟ آیا آنها توانستند کهگیلویه و بویراحمد را از حاشیه سیاست کشور خارج کرده و در سطح ملی اثرگذار باشند؟
نمایندگی مجلس، نهایت آرزوی برخی شده است، در حالی که باید پلی باشد برای اتصال به ساختار کلان حاکمیت و تأثیرگذاری در سیاستهای کلان کشور.
امر سیاست با کدخدامنشی محلی و طایفهای متفاوت است. نماینده مجلس، نهتنها وظیفه دارد مشکلات منطقه خود را پیگیری کند، بلکه در معادلات کلان کشور نیز باید نقشآفرین باشد. در نظام حکمرانی ایران، نمایندگان مجلس قدرتی همسطح یا حتی بالاتر از وزرا دارند و میتوانند در سیاستگذاریهای کلان تأثیر بگذارند. اما در تمام این سالها، نمایندگان کهگیلویه و بویراحمد هیچ تأثیری در جریانهای سیاسی، احزاب کلان کشور و تصمیمگیریهای ملی نداشتهاند. نمایندگانی که صرفاً با رأی قومی به مجلس رفتهاند، نه در جریانهای سیاسی کشور جایگاهی دارند و نه حتی در حوزه سیاستهای توسعهای استان، نقشه راهی مشخص کردهاند.
مجلس فضای لابی است، اما برخی از دوستان، این لابی را به خواهش و تمنا از وزرا برای استخدام چند نفر کاهش دادهاند. (البته که اشتغالزایی امری پسندیده است) اما وقتی نماینده مقتدر باشد، باید در سطوح ملی اثرگذار باشد؛ از تصویب پروژههای عمرانی و اقتصادی گرفته تا انتصاب مدیران کلیدی که توسعه را به استان بیاورند.
چرا نمایندگان کهگیلویه و بویراحمد نتوانستهاند از مجلس به عنوان سکوی پرتابی برای تأثیرگذاری در سطح ملی استفاده کنند؟
چرا دیگر استانها، با نمایندگان قدرتمندتر، در سیاستهای کلان کشور نقشآفرین هستند اما استان ما همچنان در حاشیه است؟
چرا کهگیلویه و بویراحمد، با این همه ظرفیت، هنوز نتوانسته چهرههایی ملی و تصمیمساز به کشور معرفی کند؟
این وضعیت نشاندهنده یک ضعف جدی در مدل انتخاباتی ماست. نمایندگی مجلس نباید به عنوان یک امتیاز محلی و نوبتی میان طوایف تقسیم شود. کهگیلویه و بویراحمد، استانی با ظرفیتهای عظیم اقتصادی، گردشگری و منابع طبیعی است، اما در تمام این سالها نتوانسته در سطح ملی وزنهای باشد. مشکل اینجاست که سیاستمداری که بتواند در عرصه ملی، حقوق این استان را پیگیری کند، به مجلس نرفته است.
اکنون که احتمال افزایش تعداد نمایندگان این حوزه مطرح شده است، چهرههای اجتماعی اما فاقد سابقه سیاسی جدی، دوباره احساس تکلیف کردهاند. این افراد بدون داشتن تجربه در تصمیمگیریهای ملی، بدون داشتن سابقهای در جریانهای اثرگذار سیاسی و بدون درک عمیق از سیاستگذاریهای کلان کشور، چگونه میتوانند آینده استان را در مجلس رقم بزنند؟
سیاست عرصهای فراتر از تعاملات محلی و روابط قومی است. استان ما به افرادی نیاز دارد که درکی عمیق از سیاستگذاری، دیپلماسی داخلی و اقتصاد ملی داشته باشند. کسانی که نهتنها در مجلس، بلکه در تصمیمگیریهای کلان کشور بتوانند اثرگذار باشند.
اکنون که سه سال تا انتخابات باقی مانده، باید از خود بپرسیم: آیا باز هم میخواهیم نمایندگانی انتخاب کنیم که پس از پایان دوره خود، نه در سطح ملی دیده شوند، نه در احزاب کشور جایی داشته باشند و نه حتی در میان تصمیمسازان اثرگذار باشند؟ آیا وقت آن نرسیده که مسیر جدیدی را انتخاب کنیم و سیاست را به اهل سیاست بسپاریم؟
افراد ضعیف وناتوان دست به دامان قومیت می شوند
یه سر به اموزش و پرورش بویراحمد بزنید تا مفهوم قوم گرایی رو به درستی درک کنید
الان سه معاونت سیف آبادی هاست اون قوم گرا بود یا این
بویراحمد زودتر از اون چیزی که فکرشو کنیم دلتنگ حاج مهدی شده
البته قول میدم که تپق زدن ها و استرس های کاذب در هنگام سخنرانی ایشون رفع بشه...تا بسی آبروی استان و بعد شهرستان حفظ بشه...
روشنفکر تمام شد
به فکر آینده یاشید
دستش برای سفلی رو شد