از لینک‌پراکنی و شوفر پروری تا فاتحه‌خوانی/ زوال سیاست بویراحمد در سایهٔ کنش‌های سطحی و سخیف روشنفکر و جریان‌های خانوادگی!

عصر دنا- یادداشت دریافتی: اگر در بویراحمد سطح سیاست ارتقا یابد و فضای سیاسیِ بویراحمد عقلایی، گفتمانی و برنامه‌محور شود و از فضای قومیتی، شوفریسم و فاشیست رسانه‌ای دور شویم، آنگاه بساط روشنفکر برای همیشه جمع‌ می‌شود.

فعال صنعت نان در سال‌های دور دوست ندارد کسی جز خودش در ندای وحدت پرچمدار شود و هرکسی مقابل وی قد علم کند یا به ایشان انتقادی وارد نماید، جوخه ترور رسانه و تیم لینک‌پراکن در فضای مجازی سراغ او خواهند رفت و با حملات متعدد و برچسب‌های دروغین از او انتقام خواهند گرفت.

در بخش اول یادداشت اشاره کردیم یکی از مهمترین ابزارهای مهدی روشنفکر برای کسب مجدد قدرت و بقای سیاسی، فاتحه‌خوانی است. البته تفرقه‌افکنی، بداخلاقی، اغراق، هیاهو، برچسب‌زنی و سوء استفاده از احساسات مردم، برخی دیگر از ابزارهای مهدی روشنفکر و تیم کامنت‌گذار و لینک‌پراکن وی است. او موازی با تیم کامنت‌گذار و لینک‌پراکن خود که بصورت فاشیستی در فضای مجازی رفتار می‌کنند، حضور بسیار فعالی در مراسمات تشییع و فاتحه‌خوانی با هدف خودنمایی دارد؛ چون برای کسی که قصد و نیت کاندیداتوری و رسیدن به قدرت دارد، فاتحه‌خوانی و مراسم تشییع فرصت خوبی می‌باشد و نیاز به هزینه و تخصص ندارد. 

فاتحه‌خوانی و حضور در مراسم تشییع، رفتاری بسیار پسندیده و اقدامی انسانی و قابل تقدیر است اما اگر با نیت کسب رای، کسب قدرت و مهم‌ترین کنش یک کنش‌گر سیاسی برای جبران نداشتن گفتمان و برنامه باشد، از نظر نویسنده قابل نقد و مایه‌ی تاسف و سرافکندگی سیاست بویراحمد و یک جریان سیاسی و اجتماعی است‌. در واقع فاتحه‌خوانی که با هدف سوءاستفاده از مصیبت مردم، برای جبران فقرِ اندیشه و برنامه و نیز به دلیل عجز و ناتوانی در دیگر زمینه‌ها و ابعاد است، همدردی نیست بلکه دردی می‌باشد که درمان آن فقط و فقط بالا رفتن سطح آگاهی مردم و روشنگری است. پس برای اینکه مردم تحت تاثیر رفتارهای پوپولیستی و فریبنده افراد ناکارآمد با هدف غصب کرسی‌های قدرت و تصمیم‌گیری قرار نگیرند، لازم است همگان اقدام به روشنگری نمایند حتی اگر با برچسب‌ها و توهین‌هایی نظیر یاوه‌نویسی، رسانه زرد، خائنان ایل، اجیرشدگان پیل، خیال‌اندیش و ... روبرو شوند.

در بخش اول نوشتیم روشنفکر یک جریان پویای مردمیِ کم توقع و وفادار را به یک جریان خانوادگیِ سطح پایین و خاله‌زنکی تبدیل کرد و نبض جریان در اختیار اعضای خانواده و بویژه فامیل‌های درجه یک قرار گرفت و پدیده خطرناک دامادسالاری را بنیان‌گذاری و عادی‌سازی کرد. دلیلی ندارد دامادها، اعضای خانواده و نزدیکان شخصیت‌های سیاسی به جای کنش‌گران شایسته و نیروهای توانمند و صاحب‌نظر، نقش تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری و تحلیلی در یک جریان مردمی داشته باشند! دلیلی ندارد یک جریان سیاسیِ مردمی از نخبگان، جوانان خلاق، صاحب ایده و از نیروهای کاردان تهی شود و به جای آن عده‌ای با تجربه‌یِ اندک لینک‌پراکنی و بهره‌مندی از تفکرات سطحی، خط‌مشی تعریف نمایند و وظایف تصمیم‌گیری و اجرایی را در یک جریان مردمی به عده بگیرند. در ادامه نوشتیم مهدی روشنفکر به جای پاسخگویی، ژست مطالبه‌گری می‌گیرد تا ضعف‌های بی‌شمارش دیده نشود. یعنی هر خطایی را که مهدی روشنفکر نقد می‌کند، خودش خط تولید انبوه همان خطا است و نیز اذعان کردیم که محمد بهرامی و مهدی روشنفکر همکاری دوطرفه‌ای دارند؛ به گونه‌ای که بهرامی با عملکرد ضعیف و قومیتی خود به نوعی نقش بازو و اهرم تبلیغاتی مهدی روشنفکر را ایفا می‌کند و روشنفکر نیز با عملکرد فاجعه‌بار خود سبب شکستن طلسم ۱۶ ساله محمد بهرامی و راهیابی وی به مجلس شد و در حقیقت لیدر شماره یک محمد بهرامی بود.

مهمتر از موارد فوق، در بخش اول نوشتیم روشنفکر برای موفقیت و حذف رقبای درون جریانی، سطح سیاست را به شدت پایین آورد؛ به‌گونه‌ای که تعدادی لینک‌پراکن را با سلاح پرخاشگری و بی‌اخلاقی و نشر اطلاعات غلط، در برابر نیروهای توانمند و دلسوز قرار داد. در نهایت این تقابل و صف‌آرایی سبب شد نیروهای نخبه و توانمند، منزوی و مجبور به سکوت شوند و اکنون هیچ شخصیت نخبه، توانمند، شاخص، صاحب‌نظر و با تجربه فعالیت سیاسی و تشکیلاتی همراه و موافق مهدی روشنفکر نیست و بعد از سه دوره (۹۴، ۹۸ و ۱۴۰۲)، عبور از روشنفکر به مهمترین مطالبه در جریان ندای وحدت تبدیل شده است.

و اما بخش دوم

در سطح پایین سیاست، خبری از اندیشه، گفتمان، برنامه، اخلاق، فعالیت تشکیلاتی، شایسته‌سالاری و جانشین‌پروری نیست و شوربختانه خساست، حسادت، بی‌اخلاقی، دامادسالاری، پرونده‌سازی، دروغ‌گویی، برچسب‌زنی، یکه‌تازی و سیاست‌گذاری لینک‌پراکن‌ها، نخبه‌کشی، فتنه و رفتارها و ادبیات خاله‌زنکی محصول سطح پایین سیاست است. ناگفته پیداست که متنفذینِ شایسته و نخبگان نمی‌توانند در سطح پایین سیاست‌ صاحب تریبون و فضایی برای بیان دغدغه‌ها و مطالبه‌گری شوند.

در بویراحمد نیز روشنفکر، زارعی و بهرامی و در طی چند دوره متوالی با سبک رفتار و عملکرد خود موجب شدند تا سطح سیاست پایین بیاید‌ و بتوانند ضمن پنهان کردن ضعف‌های خود، راه را برای رسیدن به قدرت هموار نمایند. به عنوان مثال، مهدی روشنفکر هیچ آرای ایجابی به جهت توانایی یا شخصیت خود نداشت و ندارد، زیرا هیچ کسی به خاطر ویژگی‌های روشنفکر به او رای نمی‌دهد. تقریباً همه‌ی طرفداران روشنفکر اعتراف می‌کنند که روشنفکر در اندازه‌ی یک لیدر محلی هم نیست و لیاقت جایگاه نمایندگی مجلس را ندارد و حاضر نیست در برابر فداکاری هواداران خود یک ریال هزینه بپردازد، اما کنارش می‌مانیم. ناگفته پیداست روشنفکر شخصیتی علمی، برنامه‌محور و صاحب اندیشه نیست و در طول ۸ سال گذشته نتوانسته یا نخواسته یک تشکیلات کوچیک بنیان‌گذاری نماید. تقریباً تمام دلسوزانی که فقط به منافع مردم فکر می‌کردند و اهل خودنمایی و منفعت‌طلبی و تعصبات کورکورانه نبودند، بعد از انتخابات ۱۴۰۲ تصمیم قطعی در عبور از ایشان گرفته‌اند. او به شدت از فضای علمی، دانشگاهی، آماری و تحلیلی و هر فضای روشنگری ترس و وحشت دارد و همه‌ی نداشته‌هایش را با هیاهو، برچسب‌زنی، ترور شخصیت رقبای قدرتمند، تحریک احساسات، فضاسازی و اغراق تیم کامنت‌گذار و لینک‌پراکن، مظلوم‌نمایی‌های عجیب و ... جبران می‌کند. او با حضور در مراسم تشییع جنازه جوانان محبوب، مردمی و پهلوان سعی می‌کند احساسات مردم را تحت تاثیر قرار دهد اما هیچ‌گاه از خودش نمی‌پرسد برای آن جوانان رعنا، پهلوان، فداکار و کم نظیر که برایش مانند سرداران بزرگ هر سپاهی سنگ تمام گذاشتند چه کاری انجام داد و چه هزینه‌ای داد؟! چند بار شنونده درد دل‌ها و دغدغه‌های جوانان فداکار بود؟ 

روشنفکر بهتر از ما می‌داند هیچ توانایی ندارد و مردم به دلیل خسته شدن از چپ و راست و برای عبور از چهره‌های ناکارآمد و به دلیل خالی بودن فضای سیاسی بویراحمد از رجال سیاسی صاحب برنامه و‌ اندیشه، چهره‌های توانمند و فقدان رقیب، تعدادی از مردم به دلیل نگرش هیجانی به روشنفکر متوسل و دخیل بستند اما نمی‌دانستند تمام مردم و حتی تمام جملات و واژه‌ها، فقط نقش نردبان را برای روشنفکر بازی می‌کنند.

ادامه دارد...