به گزارش عصر دنا، در گوشه و کنار روستای سپیدار یاسوج، خبر فاجعه قتل لیلا هنوز هم تب دار است. روستای سپیدار از همان روز که لیلای 34 ساله در زمین کشاورزی هنگام کار برای تامین مایحتاج بچه هایش، به ضرب گلوله همسرش به قتل رسید، لحظه ای از یاد او خالی نشده است.
قتل لیلا در زمین کشت خیار
سوم شهریور ماه امسال رسیدگی به قتل زن جوان در روستای سپیدار یاسوج در دستور کار پلیس قرار گرفت.
ماموران بعد از حاضر شدن در زمین کشاورزی محل قنل لیلا، متوجه شدند که همسر لیلا جلوی چشم عده ای از روستاییان به او که در حال کار روی زمین کشت خیار بوده شلیک کرده است.
مردم می خواستند همان جا شوهر لیلا به نام خدابخش را دستگیر کنند و مانع فرار او شوند اما خدابخش آنها را هم تهدید کرد و از مهلکه گریخته بود.
با پیگیری قضایی متهم به قتل ساعتی بعد از وقوع جنایت مجبور به تسلیم خود شد.
شوهر لیلا تبر را به صورت او کوبید
9 سال قبل بود که یک بار دیگر دعوای زن و شوهری بین لیلا و خدابخش اوج گرفت. این اولین بار نبود که لیلا از شوهرش کتک می خورد و همیشه ماجرای این دعواها در چهاردیواری خانه اش مدفون شده بود. لابد دلش می خواست زندگی اش را به خاطر دو فرزندش هم که شده حفظ کند.
اما این بار ماجرا با همیشه فرق داشت و یکدفعه خدابخش، تبر را برداشت و به صورت لیلا کوبید.
برادر لیلا در گفتگو با رکنا درباره دعوای 9 سال قبل لیلا و خدابخش گفت:«همسر لیلا اجازه نمی داد او به خانه پدرم و یا خواهر و برادرهایم برود. لیلا از مشکلاتش با خدابخش چیزی به ما نگفته بود که با او برخورد بدی نکنیم اما بعدا گفت که مشکلاتی با خدابخش بر سر همین اختلافات خانوادگی داشته که باعث می شد گهگاه بحث شان بالا بگیرد. بالاخره یک روز وقتی باز هم دعوایشان شده بود خدابخش جلوی چشم فرزندان لیلا که آن موقع خردسال بودند با تبر به صورت لیلا کوبیده بود و حال لیلا به قدری وخیم بود که نزدیک یک ماه در کما بود و بعد استخوان صورتش آسیب دید و در صورتش پلاتین گذاشتند. تمام دندان های لیلا هم خرد شده بود.»
تقاضای دیه و مهریه
بعد از آن حادثه زمانی که حال لیلا بهتر شد از همسر خود در دادگاه شکایت کرد و خدابخش به پرداخت 270 میلیون تومان دیه محکوم شد.
همچنین لیلا تقاضای مهریه و نفقه کرده بود و می خواست بعد از گرفتن حق و حقوق خود و بچه هایش از خدابخش که یک بار او را تا پای مرگ برده بود طلاق بگیرد.
متهم که دیه را نپرداخته بود،تا چهار سال بعداز وقوع حادثه در زندان ماند و بعد هرازگاهی از زندان مرخصی می گرفت و باز به زندان برمی گشت.
او در تمام این مدت سعی می کرد با توسل به روش های مختلف از جمله ارعاب و تهدید، رضایت لیلا را جلب کند تا شاکی از دریافت دیه صرف نظر کند.
اما لیلا رضایت نداد.
روز حادثه
بالاخره خدابخش در آخرین مرخصی خود از زندان، شلیک مرگ را به سمت لیلا روانه کرد. برادر لیلا درباره روز حادثه گفت:«آن روز صبح زود لیلا را سر زمین کشاورزی که متعلق به عمویم بود برده بودم. لیلا آنجا کار می کرد تا بتواند مخارج فرزندانش را تهیه کند. ساعتی بعد اهالی روستا با من تماس گرفتند و گفتند که خدا بخش با اسلحه به لیلا شلیک کرده است. وقتی بالای سر لیلا رسیدم او تمام کرده بود. شوهر لیلا که از راضی کردن او برای بخشیدن دیه و مهریه ناامید شده بود دست به قتل زد.حالا پدر و مادر من از خدابخش شکایت دارند و تقاضای قصاص او را دارند.»
