بسته به پیشرفته بودن فوتبال در یک کشور، استادیومها نیز نقشی متفاوت پیدا میکنند، به عنوان مثال استادیومی که اختصاصی یک تیم است، برای هواداران تیم دیگر یک شهر چندان اهمیت ندارد اما استادیومی که حکم "ملی" پیدا میکند نماد یک کشور میشود و همه مردم آن کشور به سرنوشت آن اهمیت میدهند.
از این دست میشود به استادیوم ماراکانا در برزیل اشاره کرد که به بهانه میزبانی جام جهانی و المپیک، بالاخره با بودجههای بین المللی و دولتی، بازسازی اساسی شد و میلیون ها برزیلی را به داشتن ماراکانای نوین برای نسلهای بعدی نیز امیدوار کرد.
بی توجهی به استادیومهای کهنه و قدیمی فقط به خاطر حفظ ارزش ظاهری و نمادین آن نیست بلکه ممکن است گاهی به یک فاجعه تبدیل شود، سقوط یک طبقه از استادیومی پیر و کهنه معنایی جز جان باختن دهها هزار هوادار ندارد و تنها راه جلوگیری از وقوع این فاجعه ترمیم اساسی و مهندسی آن و یا در صورت نداشتن هیچ راه چارهای، تغییر استادیوم و احداث مجدد یک ورزشگاه دیگر است.
فاجعه ورزشگاه هیسل هرگز از خاطره مردم ایتالیا، بریتانیا و فوتبال دوستان در سراسر جهان محو نخواهد شد. در آن حادثه تلخ که به کشته شدن 39 هوادار یوونتوس قبل از شروع مسابقهٔ فینال جام باشگاههای اروپا 1985- بین تیمهای یوونتوس و لیورپول در ورشگاه هیسل بروکسل منجر شد، مقصر اصلی دولت وقت شناخته شد و مردم بروکسل از آن به عنوان روز بی آبرویی بروکسل یاد کردند.
یک ساعت قبل از شروع مسابقه، در فینال جام باشگاههای اروپا سال 1985 در ورزشگاه هیسل، تماشاگران لیورپول با شکستن فنسهایی که میان آنان و طرفداران یوونتوسیها برای جدایی و جلوگیری از کشمکش و درگیری قرار داده شدهبود به طرفداران یوونتوس حملهور شده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند، یوونتوسیها که انتظار این حرکت را از لیورپولیها نداشتند ناچار با آنها درگیر شده و به ناگاه عقبنشینی کردند؛ فشار یوونتوسیها به دیوارهای پیرامون ورزشگاه، منجر به ویرانی آن و باعث شد که روی سر آنها ویران شود. در پی این فاجعه 39 نفر که اکثرا از طرفداران یوونتوس بودند، کشته شدند طوری که آن را سیاهترین ساعت در تاریخ مسابقات یوفا نامگذاری کردند.
یکی دیگر از استادیومها که نماد اهمیت معماری و بازسازی و استانداردسازی در دنیای فوتبال محسوب میشود، دل آلپی یا دله آلپی است، ورزشگاه دله آلپی در جریان جام جهانی 1990 ایتالیا ساخته شد. تا قبل از آن یوونتوس باشگاه اول شهر تورین در ورزشگاه کاموناله بازیهای خانگی خود را برگزار میکرد. ورزشگاه دل آلپی متعلق به شهر تورین بود که هر دو تیم یوونتوس و تورینو از آن استفاده میکردند. اما در سال 2003 یووه با پرداخت 25 میلیون یورو به تورینو ورزشگاه را خریداری کرد. البرتو جیرائودو یکی از مدیران وقت یوونتوس طرح خرید و بازسازی این ورزشگاه را مطرح کرد و بعد از آماده شدن طرح پروژه در سال 2004 سال 2006 پروژه بازسازی یووه شروع شد و یوونتوس به ورزشگاه 30 هزار نفری المپیک تورینو نقل مکان کند.
اما دل آلپی چند ایراد مهم داشت، تماشاگرها از جایگاههای نا مناسب و سکوهای بد این ورزشگاه گله داشتند. سکوهای پایین این ورزشگاه به علت پیست دوومیدانی بزرگ از زمین فاصلهٔ زیادی داشت (حدوداً 40 متر) و تماشاگران دید درستی نداشتند. از طرفی سیستمهای گرمایشی استادیوم رسما در حالت دکور بود و سودی نداشت، سیمان سقف نیز گاه روی سر هواداران طبق اول دست به شیطنت میزد.
سال 2004 با طرحی که جیرائودو مطرح کرد قرار شد ورزشگاه دل آلپی که سال قبل خریده شده بود بازسازی شود. این طرح سال 2006 آغاز شد؛ نکته جالب این بود که یووه تنها تیم بزرگ اروپایی است که در هنگام بازسازی ظرفیت ورزشگاه خود را کم کرد. در آغاز قرار بود این ورزشگاه بعد از بازسازی 50 هزار نفری بشود؛ ولی پس از سقوط یووه برنامهها عوض شد و گنجایش 42 هزار نفری برای دل آلپی در نظر گرفته شد. قرار شد سکوها به زمین نزدیک تر شوند و حالت کروی سکوهای به مستطیل (4 ضلع) تغییر پیدا کند. همچنین قرار شده سکوها تا 5 متری زمین بازی جلو بیایند.
اما این هم کافی نبود، و دل آلپی بالاخره تخریب شد، ورزشگاه دل آلپی در سال 2006 تخریب و عملیات ساخت استادیوم جدید در مکان دل آلپی عملی شد.
ورزشگاه تازه تاسیس یوونتوس به نام ورزشگاه یوونتوس در سال 2009 کلید خورد و در سپتامبر سال 2011 افتتاح شد. این ورزشگاه یکی از مجهزترین ورزشگاهها در فوتبال اروپا محسوب میشود، تمامی استانداردهای روز دنیا را در اختیار دارد و هزینه ساخت این ورزشگاه 120 میلیون یورو بوده که یوونتوس را به تنها تیم ایتالیایی صاحب استادیوم اختصاصی تبدیل کرده است.
از لحاظ معماری این ورزشگاه فوق العاده مدرن و منحصر به فردی است که با نگاهی به آینده ساخته شده به طوری که ورزشگاه با انرژی های طبیعی سازگار است. به طور مثال تکنولوزی های فوق العاده ای مانند پنل های خورشیدی که قابلیت استفاده از انرژی خورشیدی در سیستم های گرمایشی را دارد و از گازکشی های سنتی استفاده نمی شود. در این ورزشگاه سیستم استفاده از آب باران و ذخیره آب باران نیز تعبیه شده که 50 درصد مصرف آب استادیوم را کاهش می دهد.
از دیگر مثالهای اروپایی میشود به ساخت استادیوم تازه ویسنته کالدرون اتلتیکومادرید اشاره کرد که تحت عنوان متروپولیتانو آماده بهره برداری میشود. اسکلت ورزشگاه حالا تکمیل شده و پیریزی طبقه اول به زودی آغاز خواهد شد. اتلتیکو با رفتن از ویسنته کالدرون به ورزشگاه جدید 300 میلیون یوروییاش، در فروش بلیتها با رشد چشمگیری مواجه میشود که میتواند این باشگاه را وارد فاز جدیدی از لحاظ اقتصادی کند.
با توجه به اینکه مسئولین اتلتیکو مادرید از ورزشگاه جدید این تیم به عنوان یکی از مدرن ترین ورزشگاه های اروپایی نام می برند به نظر می رسد در سال های پیش رو روخی بلانکو از نظر ورزشگاه جزو باشگاه های تراز اول اروپا خواهد بود. شرکت فیلیپس ساخت ورزشگاهی مملو از نور و رنگ را در برنامه خود قرار داده است که دامنه رنگی گسترده ای را در درون و اطراف ورزشگاه ایجاد خواهد کرد.
آیا چنین ارادهای در فوتبال کشور ما وجود دارد؟ آیا حواسمان به استادیوم کهنه آزادی هست؟ اگر فاجعهای رخ دهد، مسئول مستقیم آن از هم اکنون مشخص نیست؟ به راستی درآمدزایی در یک پروژه ملی برای کسانی که می خواهند در راه سازندگی ملی، سود سرشار و محقانهای داشته باشند، شفاف و بدیهی نیست؟