پیرو انتشار گسترده این خبر، آقای عباس عراقچی مسئول اجرای برجام در دولت آقای روحانی و نماینده ایران در این کمیسیون، بلافاصله آن را تکذیب کرده و گفته است که: "امروز کمیسیون مشترک در پایان جلسه خود با طرح "ایران" برای پاکسازی رسوبات از تاسیسات غنیسازی نظنز موافقت کرد." عراقچی افزوده است: "بر اساس این طرح کلیه رسوبات مواد غنی شده که از لوله ها بیرون آورده میشوند از شمول 300 کیلو ذخایر مواد غنی شده ایران خارج شده و بدین ترتیب ایران قادر خواهد بود مواد بیشتری را غنیسازی کند."
صورت مسئله روشن چالش اخیر که چند ماه بعد از اجرایی شدن برجام در دی ماه سال گذشته ظهور و بروز یافت، به این صورت است: بر مبنای برجام به ایران مجوز داده شده است که به میزان 300 کیلوگرم «ذخایر اورانیوم غنیشده 3.67 درصد» داشته باشد. تا اینجای کار طرفین اصلی برجام یعنی ایران و آمریکا متفقاند، اما آمریکاییها میگویند از نظر آنها اورانیوم غنیشده نهایی قابل استفاده در نیروگاه یا رآکتورهای هستهای بعلاوه همه آنچیزی که در لولههای تاسیسات سوخت موجود است، مجموعاً نباید از 300 کیلوگرم تجاوز کند؛ اما ایران مستند به متن برجام تاکید میکرد آنچه به صراحت در برجام آمده و قابل تفسیر هم نیست آن است که مواد موجود در لولهها هیچ ارتباطی با عدد 300 کیلوگرم ندارد و ایران حق دارد علاوه بر موادی که در لولهها و در فرآیند تاسیسات وجود دارد، ذخیره نهایی قابل استفاده خود را تا این مقدار(300 کیلو) افزایش دهد.
بند 7 ضمیمه A برجام؛ در این بند از کلمه Stockpile استفاده شده است که به معنای ذخیره نهایی است. این بند از برجام به ایران اجازه میدهد 300 کیلوگرم ذخیره «نهایی» مواد غنیشده 3.67 درصد هستهای داشته باشد
این همان موضوعی است که رهبر انقلاب هفت ماه پیش(25 خرداد 95) در یکی از سخنرانیهایشان به آن اشاره و ضمن تقبیح زیادهخواهیهای دولت آمریکا خطاب به دولتمردان ایران گفتند که: "توقعات طرف مقابل را در زمینه «الیاف کربنِ دارای کاربرد در ساخت سانتریفیوژها» و در خصوص «اندازهگیری 300 کیلو مواد هستهای» مطلقاً قبول نکنید و زیر بار آنها نروید."
فردای همین روز(26 خرداد 95) کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی در این باره توضیحات بیشتری به رسانهها داد؛ او گفت که "در طول مذاکرات برجام طرف مقابل تلاش زیادی کرد که کلمه «Inventory» یا «فهرست اقلام» را که در ادبیات راستیآزمایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به کار میرود در متن برجام درج کند که البته مذاکرهکنندگان ما با علم به مشکلاتی که ممکن است در نتیجه بهکارگیری این کلمه ایجاد شود، با این موضوع مخالفت کردند.بعد از بحثهای بسیار طولانی در نهایت، به جای کلمه "Inventory" که شامل تمام مواد غنی شده از ابتدا تا انتهای فرایند غنیسازی میشود کلمه "Stockpile" به معنی "محصول نهایی انباشت شده" مورد توافق قرار گرفت و در متن درج شد. الان طرف مقابل تلاش زیادی میکند تا این دو کلمه را با معنی یکسان تفسیر کند که به طور طبیعی مورد قبول ما نبوده و نخواهد بود.ما به هیچ وجه تفسیری فراتر از متن صریح برجام را نپذیرفته و نخواهیم پذیرفت."
در واقع حق با ایران است؛ حضور کلمه Stockpile در برجام بدین معناست که ایران حق دارد «ذخیره نهایی» اورانیوم غنیشدهای که قابل بهرهگیری در رآکتور یا نیروگاه (یا هرآنچه به سوخت هستهای 3.67 نیاز دارد) را تا 300 کیلوگرم افزایش دهد و اورانیومی که درون لولههاست علیالقاعده ارتباطی با این موضوع نخواهد داشت و از شمول این تحدید خارج است. و اتفاقاً این جزو آن بخشهای مصرح و غیرقابل تفسیر برجام است.
اما پرسش اصلی پیش رو آن است که آیا طرف مقابل در نشست اخیر به تمام حق ایران در این حوزه تن داده است یا خیر؟ پاسخ منفی است اما چرا؟
محل بحث اصلی میان ایران و آمریکا در موضوع ذخایر، به آن بخش از اورانیومی مربوط است که درون لولهها باقی میماند؛ آقای عراقچی در تکذیبیه خود از سویی تایید میکند که ایران با پاکسازی رسوبات داخل لولهها موافقت کرده اما بلافاصله اضافه میکند ایران با آن درخواستهای مقابل برای کاهش ذخایر 300 کیلو موافقت نکرده، لذا مواد غنیسازی شده توسط ایران بالاتر از 300 کیلو خواهد بود.
این جملات در وهله اول پارادوکس گیجکنندهای پیش روی صاحبنظران قرار میدهد: چگونه میشود از یک سو بگوییم درخواست آمریکاییها وتو شده و از دیگر سو اذعان کنیم که با پاکسازی رسوبات داخل لوله(یا همان اورانیوم غنی شدن موجود در لولهها) موافقت شده است؟
حل این پارادوکس چندان هم پیچیده نیست. در واقع دعوا بر سر اینکه «ایران چه مقدار غنیسازی میکند»، دعوا بر سر لحاف ملّا نصرالدین است؛ مسئله بر سر این است که ایران نهایتاً از چه مقدار اورانیوم غنیشده «حق استفاده» دارد. بر اساس یک رمزگشایی ساده از اظهارات آقای عراقچی، ترجمه سلیس و روشن خبر اخیر هستهای به این صورت است که ایران 300 کیلوگرم ذخیره هستهای خود را حفظ میکند و با توجه به رسوباتی که در لولهها وجود دارد(حدود 100 کیلوگرم)، غنیسازی بیش از 300 کیلوگرم اتفاق افتاده، اما ایران موظف شده است آنچه در لولهها موجود است را در بازههای زمانی متناوب شستشو داده و حق داشتن ذخیره مذکور، علاوه بر 300 کیلو را از خود سلب کند.
به بیان دیگر برمبنای برجام، حق داشت 300 کیلوگرم ذخیره نهایی بعلاوه مواد غنیشده موجود در داخل لولهها را متعلق به خود بداند و به هر نحوی که صلاح میداند ذخیره کند، اما طرف مقابل نهایتاً حق مالکیت بر مواد داخل لولهها را از ایران سلب کرده است.
برخی شنیدهها میگوید، طرف مقابل در این باره 2 راه پیشنهاد کرده بود؛ حالت اول اینکه به میزانی از ذخیره نهایی اورانیوم 3.67 درصد کاهش یابد که مجموع این ذخایر و آنچه درون لولههاست، 300 کیلوگرم باشد و راه دوم آنکه چیزی از این 300 کیلو کاسته نشود و در عوض اختیار استفاده از موجودیهای درون لوله از ایران سلب شود. به نظر میرسد نهایتاً روش دوم درباره ایران عملیاتی شده است.
برخی خبرهای غیررسمی و شنیدهها حاکیست که مقدمه این توافقات اخیر در سفر 17 آبان جناب علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی به فرانکفورت اتفاق افتاده است. دولت پیشین آمریکا تاکید کرده بود که باید پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این مهم صورت بگیرد تا برجام محکمتر شود! و به همین دلیل در سفر آقای صالحی که یک روز پیش از انتخابات آمریکا انجام شد، این مهم توافق شده است!
دولت جدید آمریکا اصرار داشت که درباره برجام باید مذاکرات مجددی(Renegotiation) صورت بگیرد؛ چرا که ترامپ اراده کرده تحمیلهای بیشتری در برجام به گردن ایران بیفکند؛ دولت ایران مکرراً تاکید میکرد هیچ مذاکرات مجددی در کار نخواهد بود و برجام غیرقابل بازگشایی است، اما به نظر میرسد بدون اینکه مذاکرات مجددی در میان باشد، برخی تحمیلها در حال انجام است.