طی روزهای اخیر، گمانهزنیهایی در خصوص مذاکرات هستهای میان ایران و اعضای ۱+۴ و ازسرگیری احتمالی آنها(در قالب دیپلماسی پنهان) به گوش میرسد. درعینحال، برخی منابع میگویند گزارش دوپهلوی اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آنهم علیرغم پیشرفتهای صورت گرفته در خصوص همکاری با ایران و فراتر از آن، سفرهای مکرر مقامات آمریکایی به ریاض و ابوظبی و رایزنی آنها با مقامات سعودی و اماراتی، میتواند بیانگر استمرار تاکتیک «خرید زمان» به ضرر «احیای برجام» باشد. همچنین اظهارات اخیر برخی مقامات آمریکایی در خصوص عدم تمرکز دستگاه دیپلماسی این کشور بر مذاکرات برجام، میتواند بیانگر انتخاب روشی غیر از احیای توافق اصلی سال ۲۰۱۵ باشد! این روش، میتواند «توافق موقت» یا «توافق مرحلهبهمرحله در ذیل برجام» باشد!
تفاوت توافق «موقت» و «گامبهگام»
یکی از مباحثی که طی روزهای اخیر در حوزه سیاست خارجی آمریکا مطرح میشود، «انعقاد توافق گامبهگام» با ایران است، بهگونهای که از یکسو، بتوان آن را مرحلهای عملیاتی از احیای برجام قلمداد کرد و از سوی دیگر، مقامات کاخ سفید بتوانند در مواجهه با منتقدان جمهوریخواه خود مدعی شوند که چنین توافقی ارتباطی با احیای برجام ندارد! همانگونه که مشاهده میشود، در اینجا کماکان بعد فرا متنی ماجرا نسبت به بعد متنی آن ارجحیت دارد. شاید تنها تفاوت «توافق موقت» و «توافق گامبهگام در مسیر احیای برجام» این باشد که دومی معطوف به احیای توافق سال ۲۰۱۵ میلادی بوده و اولی (توافق موقت) لزوماً اینگونه نیست و سندی مجزا از برجام محسوب میشود. بااینحال، طبق شواهد موجود، کشورمان مخالفت خود را با «توافق موقت» اعلام کرده و در حال بررسی پیشنهادها جدیدی است که پادشاه عمان و وزیر امور خارجه این کشور در جریان سفر به تهران (در قالب توافق گامبهگام و معطوف به احیای برجام) مطرح ساخته است!
رمزگشایی از گزارش آژانس
اگرچه همکاری ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روند مختومه سازی پروندههای ادعایی علیه کشورمان قابل تفسیر بوده و گامی در راستای احقاق حقوق حقه ما مبنی بر مختومه سازی پروندههای غیرحقوقی (علیه جمهوری اسلامی ایران) محسوب میشود، اما نباید تحت تأثیر همکاریهای شکلگرفته، چشمان خود را بر روی رویکرد کلی غیر سازنده آژانس و برخی رفتارهای مدیرکل این سازمان یعنی رافائل گروسی ببندیم.
اخیراً در گزارش سهماهه محرمانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی (جهت ارائه به شورای حکام)، تأکید شده است که بازرسان این سازمان دیگر در مورد ذرات اورانیوم غنیشده با خلوص ۸۳.۷ درصد در تأسیسات زیرزمینی «فردو» سوالی ندارند. در این گزارش همچنین آمده است که بازرسان تحقیقات خود را در مورد آثار اورانیوم در مریوان، در نزدیکی شهر آباده، در حدود ۵۲۵ کیلومتری (۳۲۵ مایلی) جنوب شرقی تهران بستهاند؛ اما همانگونه که مشاهده میشود، نگاه فرا متنی گروسی و آژانس در این خصوص، کماکان سلبی و بازدارنده است! چندی پیش، زمانی که مختومه سازی این پروندهها برای مدیرکل آژانس محرز شده بود، وی مدعی شده بود:
برجام در آیندهای نزدیک احیا نمیشود! احتمال بازگشت به میز مذاکره وجود دارد، اما اگر تعاملات ایران و آژانس نامناسب ارزیابی شود و همکاریها خوب نباشد، احتمال احیای برجام به صفر میرسد.
پیروی گروسی از بازی تاکتیکی واشنگتن و تلآویو
همانگونه که مشاهده میشود، گروسی نیز بهجای تمرکز بر ابعاد حقوقی و فنی روند مختومه سازی پروندههای ادعایی علیه جمهوری اسلامی، به ابعاد سیاسی و فرا متنی موضوع فکر میکند! گویا او کماکان وظیفه دارد به نیابت از لابیهای فعال غربی و صهیونیستی در آژانس، موانعی را درروند احیای توافق هستهای ایجاد کند. در چنین شرایطی، بهتر است مقامات کشورمان به گروسی یادآور شوند که مذاکرات با آژانس تابعی از حسن نیت این نهاد ظاهراً بینالمللی در دفاع از حقوق هستهای جمهوری اسلامی بهعنوان عضوی از آژانس هست! به عبارت بهتر تا زمانی که بازی فرا متنی گروسی و همراهانش در قبال پرونده هستهای ایران ادامه داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت تعامل سازنده ایران و آژانس ادامه پیداکرده و به نقطه نهایی برسد. در چنین شرایطی بهتر است مقامات آژانس بر روی رفتار، گفتار و حتی رویکرد کلان خود در تقابل با حقوق هستهای ایران تجدیدنظری اساسی صورت دهند!
نگاه خوشبینانه به آژانس کماکان ممنوع!
نکته دیگر به ذهنیت و رویکرد سازمان انرژی اتمی و وزارت امور خارجه کشورمان در قبال آژانس بینالمللی انرژی اتمی و متعلقات این سازمان بازمیگردد. بدیهی است که در کنار تعامل با آژانس (آنهم بر اساس حدودوثغور پادمانی تعیینشده) و اعطای برخی دسترسیهای محدود باهدف اثبات حسن نیت جمهوری اسلامی ایران (آنهم معطوف و مشروط به مختومه سازی پروندههای ادعایی)، باید صراحتاً به گروسی در خصوص اظهارات و مواضع غیرمسئولانه خود در قبال مذاکرات هستهای هشدار داد. به عبارت بهتر، همکاریهای حقوقی ما و آژانس نباید ما را نسبت به یکی از اصلیترین وظایف خود یعنی هشدار و تذکر به مقامات آژانس در خصوص کمک به چینش پازلهای غیرحقوقی و راهبردی غرب در تقابل با ایران بازدارد.
قرار نیست کشورمان میان همکاری یا عدم همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، درگیر تفکر صفر یا صدی گردد! درجایی که آژانس به وظیفه خود بهعنوان یک سازمان بینالمللی عمل نمیکند یا خود را بهعنوان جزئی از بازی ضد ایرانی غرب یا رژیم اشغالگر قدس تبدیل میکند، وظیفه و مسئولیت ما در خصوص مهار بازی فرا متنی آژانس پابرجا و به قوت خود باقی است. درهرحال، نوع مراودات و تعاملات ما در آژانس، متغیری وابسته به عملکرد این نهاد و مدیرکل آن هست!
رمزگشایی از یک گزارش
نشریه فارین پالیسی در تازهترین گزارش خود، به بررسی خروج ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا از برجام (به مناسبات فرارسیدن پنجمین سالگرد آن) پرداخته است. نکته قابلتأمل در این گزارش، تأکید مدام نویسنده بر خطای راهبردی بزرگ دولت سابق آمریکا در خروج از توافق هستهای و ناتوانی بایدن در درک واقعیات مربوط به فعالیتهای هستهای کشورمان است. در بخشی از این مطلب آمده است:
پنج سال پیش دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، ایالاتمتحده را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، یک توافق چندجانبه در سال ۲۰۱۵ که محدودیتهایی را بر برنامه هستهای ایران اعمال میکرد، خارج کرد. اگرچه دولت ترامپ و بایدن هر دو وعده داده بودند که راهحل بهتری پیدا کنند، اما پرونده هستهای ایران اکنون پس از ۵ سال پیچیدهتر شده است. فشارهای اقتصادی و خرابکاریهای خارجی، تهران را از افزایش پیوسته توانمندیهای غنیسازی اورانیوم خود بازنمیدارد. امروز، ایران اگر تصمیم بگیرد که این گام را بردارد، تنها هفتهها، اگر نگوییم چند روز، توانایی تولید مواد شکافت پذیر کافی برای یک سلاح هستهای را خواهد داشت!
فارین پالیسی اصلیترین نقطه آسیب آمریکا در قبال فعالیتهای هستهای ایران را عدم درک صحیح ماهیت برجام از سوی سیاستمداران این کشور میداند. این نشریه مینویسد:
اگرچه احیای برجام بهطور فزایندهای غیرمحتمل شده است، اما درک چگونگی کارکرد آن و آنچه ازدسترفته است ضروری است. بیشتر بحثها درباره توافق ایران بر موارد اشتباه متمرکز است. منتقدان استدلال میکنند که این امر بیشازحد به ایران قدرت مانور داده بود زیرا حق این کشور برای غنیسازی اورانیوم را به رسمیت میشناخت. انتقاد دیگری که در این خصوص مطرح میشود، مربوط به گنجانده شدن بند موسوم به غروب آفتاب در برجام است. بندی که تضمین میکند پس از سال ۲۰۲۵ میلادی محدودیتهای وضعشده (در برجام) علیه ایران برداشته میشود. فراتر از آن، منتقدان برجام در آمریکا و اروپا میگویند در سند توافق هستهای، به سایر موضوعات دیگر مانند توانایی ساخت موشکهای بالستیک توسط ایران و حمایت تهران از گروههای همسو (گروههای مقاومت) پرداخته نشده است!
نگاه مدافعان برجام در آمریکا و ایران
مدافعان برجام در آمریکا میگویند، این نگاه سلبی نسبت به برجام اشتباه است زیرا سند توافق هستهای، اجازه نظارت و راستی آزمایی فرا پادمانی و بیسابقهای را در خصوص فعالیتهای هستهای ایران خواهد داد. همانطور که رویدادهای اخیر نشان میدهد، نمیتوان (بدون وجود داشتن یک توافق واقعی مانند برجام) کشورها را از اخراج بازرسان، قطع دوربینهای نظارتی یا ازسرگیری فعالیتهای هستهای غیرمتعارف (بهزعم مقامات آمریکایی) بازداشت. بااینحال، کسانی که برجام را بهعنوان یک توافق ضعیف رد میکنند، تمایل دارند آنچه را که آن را ازنقطهنظر عدم اشاعه معتبر و ارزشمند کرده است نادیده بگیرند. آنها اصل ماجرا و ماهیت توافق هستهای را درک نکردهاند.
فراموش نکردهایم که در سال ۲۰۱۶ میلادی، جیمز کلاپر مدیر اطلاعات ملی سابق آمریکا شهادت داد که ایران با هیچ مانع فنی غیرقابلعبور برای رسیدن به بالاترین سطح غنیسازی اورانیوم مواجه نیست. برخلاف کشور لیبی که در سالهای گذشته، برنامه هستهای پیشرفتهای نداشت و بهراحتی نیز خلع سلاح شد! در چنین شرایطی منتقدان برجام در آمریکا فراموش کردهاند بهواسطه این توافق، نقطه گریز هستهای ایران از چند ماه به یک سال افزایش پیدا کرد اما اکنون بار دیگر، به نقطه گذشته، بلکه سریعتر نسبت به قبل، بازگشته است. مقاله اخیر نشریه فارین پالیسی ازآنجهت اهمیت دارد که تقابل ماهوی دو جریان قدرت در آمریکا را بر سر برجام و مسائلی که در دفاع از برجام با مخالفت با آن در میان دموکراتها و جمهوریخواهان مطرح میشود را به تصویر میکشد.
همزمان با تدارکات وسیع رسانهای آمریکاییها برای تحمیل توافق موقت در تهران نیز دستهای پنهان و گاه آشکار در صدد بازارگرمی برای برجام است. به صحنه آمدن جواد ظریف وزیر سابق خارجه با تشریح و توجیه «دیپلماسی التماسی» از یک سو و ایجاد یک تصویر غیر واقعی از در بنبست قرار گرفتن کشور و نداشتن هیچ راهحلی جز سازش از سوی دیگر نشان از آن دارد که بازی برجامی به نقطهجوش خود رسیده است، در روزهایی که دیپلماسی منطقه محور در تهران، پکن، مسکو، ریاض و حتی در دمشق و صنعا در توازنی با تحولات میدانی به خوبی کار میکند راه انداختن یک نمایش جدید جای تامل دارد.