عصردنا- در جوامعی که توسعه بهمثابه یک فرآیند مستمر و نهادمحور درک میشود، کیفیت مدیریت نقش محوری دارد. نه منابع طبیعی و نه امکانات مالی، بهتنهایی نمیتوانند جایگزین مدیریت کارآمد و عقلانی شوند. در استانهایی نظیر کهگیلویه و بویراحمد، که از ظرفیتهای طبیعی، انسانی و فرهنگی بالایی برخوردارند، ضعف در مدیریت، بهویژه در سطوح میانی و اجرایی، به مانعی جدی در مسیر توسعه تبدیل شده است. شناخت ویژگیهای رفتاری و ساختاری مدیران ضعیف، گامی ضروری برای اصلاح سازوکارها و بازطراحی نهادی است. آنچه در ادامه میآید، فهرستی تحلیلی از سی ویژگی مدیران ناکارآمد در این استان است که مبتنی بر مشاهدات عینی و تجارب تطبیقی با جوامع توسعهیافته گردآوری شده و هدف آن، فراهمسازی بستری برای گفتوگو و اصلاح است، نه تخریب و هیجانزدگی.
اولویت را به رضایت افراد خاص میدهند نه مصالح عمومی.
تعریف مشخصی از توسعه ندارند و برنامهای نیز ارائه نمیدهند.
به جای ارجاع به تجربههای موفق کشوری و جهانی، به روایتهای شفاهی محلی استناد میکنند.
دادهها و آمار در تحلیلهای آنها جایگاهی ندارد.
میان هدفگذاری و نتیجهگیری، ارتباط عقلانی برقرار نمیکنند.
نظارت را تهدید تلقی میکنند نه ابزار اصلاح.
ساختار اداری را ملک شخصی میپندارند نه نهادی عمومی.
در مقابل تغییر، مقاومت ساختاری دارند.
منابع انسانی را بر اساس وفاداری میچینند نه شایستگی.
جلسات رسمی را با گفتوگوهای غیررسمی جایگزین میکنند.
الگوی ارزیابی عملکرد ندارند؛ تشخیص موفقیت، سلیقهای است.
در برابر نقد، واکنش دفاعی و شخصی نشان میدهند.
قانون را ابزار کنترل دیگران میدانند نه قاعدهای عمومی برای همه.
میان هزینه و فایده، رابطهای برقرار نمیکنند.
برنامهریزی بلندمدت را بیمعنا میدانند.
شاخصهای توسعهای را نمیشناسند و پیگیری نمیکنند.
منابع عمومی را با منابع شخصی خلط میکنند.
برای چالشهای پیچیده، پاسخهای ساده ارائه میدهند.
در رفتار مدیریتی، از جوامع موفق الگوبرداری نمیکنند.
به جای حل مسئله، دنبال تعویق مسئلهاند.
تمرکز تصمیمگیری را بهجای نهاد، به شخص منتقل میکنند.
در برابر شایعه، زودتر واکنش نشان میدهند تا در برابر داده.
فرآیندها را ثبت نمیکنند، بنابراین حافظه نهادی ایجاد نمیشود.
نگاه منطقهای و قومی بر نگاه ملی و حرفهای میچربد.
وظایف مدیریتی را با لطف و منت ارائه میدهند، نه بر اساس شرح وظایف.
به ارتقاء سرمایه اجتماعی بیتوجهاند.
توانایی تفکیک مسئله ساختاری از مسئله فردی را ندارند.
میان اقتدار و استبداد، تمایز قائل نیستند.
فقدان نظم، قانونگرایی و شفافیت، نشانهای از سبک مدیریتی آنهاست.
در نهایت، تکرار الگوهای ناکارآمد مدیریتی در کهگیلویه و بویراحمد نهتنها روند توسعه را کند کرده، بلکه سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را نیز فرسوده است. بررسی این سی ویژگی، نشان میدهد که ریشه بسیاری از مشکلات، نه در کمبود منابع، بلکه در ضعف نهادهای تصمیمسازی و نبود نظام ارزیابی عملکرد نهفته است. تجربه کشورهای توسعهیافته ثابت کرده است که بدون اصلاح ساختارهای مدیریتی، توسعه صرفاً شعاری بیمحتوا باقی میماند. راهحل، جایگزینی مدیریت شخصمحور با مدیریت نهادمحور، و حرکت بهسوی شایستهسالاری، شفافیت و پاسخگویی است. این مسیر، هرچند دشوار، اما تنها مسیر پایدار برای عبور از توسعهنیافتگی به سمت عقلانیت و نظم است.