اطلاعیه وزارت کشور با رنگ و بوی تهدید رسانهها و دعوت منتقدان به سکوت نهفقط پاسخ سؤال منطقی و قانونی مردم نیست بلکه بر دامنه تردیدها نیز افزوده است و این پرسش بعدی را پیش کشیده است که آقایان از پخش زنده مناظرهها چه نگرانی و یا ـ خدای نخواسته - وحشتی دارند که از یکسو حاضر به ارائه کمترین توضیحی درباره این تصمیم خود نیستند و از سوی دیگر همگان را دعوت به سکوت و یا تهدید به پیگرد و بازخواست میکنند؟!
انتظار از کمیسیون مربوطه و تصمیمگیرنده این بوده و هست که با صراحت و
بهگونهای شفاف برای مردم توضیح بدهد که در فاصله میان ضبط تلویزیونی
مناظرهها و پخش نسخه ضبط شده آن چه سود و فایدهای برای مردم - و نه برای
یک جریان سیاسی خاص- دیده است که از بیان و توضیح آن برای افکار عمومی
خودداری میکند؟!
و اما درباره پیآمدهای خسارتآفرین فاصلهاندازی میان ضبط و پخش
مناظرهها -پخش غیرزنده - گفتنیهایی هست که در این وجیزه به چند نمونه از
آن اشاره میکنیم؛
1- اگر قرار است مناظرهها به همان صورت که ضبط شدهاند و بدون دستکاری و
حذف و سانسور پخش شود، چه نیازی به این فاصلهاندازی هست و چرا باید میان
ضبط و پخش فاصله باشد؟!
2- با توجه به بند فوق، تردیدی باقی نمیماند که مقصود از فاصلهاندازی
میان ضبط و پخش مناظره نامزدها، حذف و سانسور بخشهایی از اظهارنظر
کاندیداها در طول مناظره است که باید پرسید اولا؛ کمیسیون مربوطه چه نوع
اظهارنظری را ناپسند و پخش آن را به مصلحت نمیداند؟! و ثانیا؛ آیا
کمیسیون نظارت که تصمیم به پخش غیرزنده مناظرهها گرفته است، از صلاحیت
لازم برای سانسور و حذف برخی از اظهارات مطرح شده از سوی نامزدها را دارد؟!
و ثالثا؛ چه کسی و کدام مرجع قانونی این صلاحیت یعنی صلاحیت تشخیص آنچه
مصلحت است و آنچه مصلحت نیست را به کمیسیون داده است؟!
3- وقتی قرار است بخشها و قسمتهایی از اظهارنظر کاندیداها در مناظرههای
تلویزیونی حذف و سانسور شود، چگونه میتوان به آنچه که در نسخه ضبط شده و
غیرزنده پخش میشود، اعتماد کرد؟ و آن را نظر و دیدگاه نامزدها دانست؟ مثلا
اگر یکی از نامزدها اسناد و دلایل روشنی که از ناکارآمدی فلان نامزد دیگر و
ناتوانی او در اداره کشور ارائه کند و درباره کارنامه خالی از دستاورد وی
برای مردم توضیح بدهد و این بخش از اظهارات و اسناد ارائه شده از جانب
نامزد منتقد حذف و سانسور شود، آیا به آگاهی مردم که اصلیترین زمینهساز
انتخاب یک کاندیدای ریاستجمهوری هستند، خیانت نشده است؟! و آیا کسانی که
شعار «دانستن حق مردم است»! را فریاد میکردند و بر ضرورت شفافیت تاکید
پیدرپی میورزیدند، از این طریق به شعور مردم خیانت نکرده و مصالح حزبی و
گروهی خود را به مصالح مردم و مصلحت نظام ترجیح ندادهاند؟!
4- تعجبآورترین - بخوانید خندهدارترین- توجیهی که برای پخش غیرزنده
مناظرهها ارائه شده، نظر برخی از دولتمردان است که گفتهاند؛ پخش زنده
میتواند برای نظام، پیآمدهای امنیتی داشته باشد! و توضیح نداده و
نمیدهند که کدام پیآمد امنیتی مورد نظر ایشان است؟ چرا که؛
الف: جمهوری اسلامی ایران به لطف خدای سبحان و همت و حمایت مؤمنانه و
فداکارانه مردم، هیچ نقطه ضعفی ندارد که مطرح شدن آن برای نظام تبعات
امنیتی داشته باشد و اگر ناهنجاریها و پلشتیهایی دیده میشود - که دیده
میشود - ناشی از عملکرد سوء و نارکارآمدی برخی از مسئولان است که از قضا
طرح این پلشتیها و ردیابی و علتیابی آنها در مناظرهها نه فقط دنباله
امنیتی ندارد، بلکه میتواند به تصحیح و اصلاح ناهنجاریها و پیشگیری از
سپردن امور به دست ناکارآمدها منجر شود. مثلا چنانچه در مناظرهها پای
مفاسد اقتصادی به میان کشیده شود و از حقوقهای نجومی، بدهکاران کلان
بانکی، تورم سرسامآور، تنگی معیشت مردم، بیکاری، تعطیلی پیدرپی مراکز
تولید، نقدینگی خسارتآفرین که از موانع تولید است، قاچاق کالا و واردات
بیرویه که ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی را به دنبال داشته است و ... سخن
به میان آید، نه فقط هیچ مشکل امنیتی در پی نخواهد داشت بلکه به شناخت مردم
از عاملان مستقیم و غیرمستقیم این ناهنجاریها نیز کمک میکند و نتیجه
طبیعی این شناخت، آگاهی بیشتر آنان در انتخاب نامزد اصلح و مؤمن و کارآمد
خواهد بود.
ضمن آن که این اخبار با شرح و تفصیل و بسیاری از جزئیات در رسانهها مطرح
شده و بازگو کردن آن در مناظرهها نکته ناگفته جدیدی در پی ندارد.
ب: ممکن است گفته شود که بعید نیست برخی از نامزدها در جریان مناظره به
اخبار و اطلاعات سرّی نظام، مثلا اطلاعات نظامی و یا برنامههای محرمانه
امنیتی اشاره کنند! که باید گفت؛
اولا؛ این احتمال، اهانت آشکار و اتهامی ناروا به نامزدهای ریاستجمهوری
است، چرا که صلاحیت هر 6 نامزد ریاستجمهوری از سوی شورای نگهبان تائید شده
است، بنابراین چگونه ممکن است شورای نگهبان نامزدی را تائید کرده باشد که
از ابتداییترین صلاحیت لازم برای ریاستجمهوری بیبهره باشد! و بدیهیترین
مصالح نظام و مردم را تشخیص ندهد؟! آیا این نظریه علاوه بر اهانت به
نامزدها اهانت به شورای نگهبان نیز نمیباشد؟!
ثانیا؛ آیا، این اقدام ناپسند و ضدانقلابی در دورههای قبل نیز اتفاق
افتاده است که کمیسیون نظارت بر انتخابات تصمیم به پیشگیری از آن در
انتخابات پیش روی گرفته باشد؟!
5- جانمایه ادعای فوقالذکر، یعنی ادعای پیشگیری از طرح مسائل امنیتی در
جریان مناظرهها که برخی از دولتمردان به آن اشاره کردهاند، حمایت و دفاع
از رئیسجمهور است!
توضیح آن که اطلاعات امنیتی پیشتر و بیشتر از همه در اختیار رئیسجمهور
است و دولتمردان در پی القای این نظر هستند که احتمال طرح مسائل امنیتی فقط
از جانب نامزدهای رقیب رئیسجمهور کنونی وجود دارد! میپرسید چرا؟! برای
اینکه، رئیسجمهور اگر در پی مطرح کردن مسائل امنیتی بود، طی 4 سال گذشته
مطرح میکرد، بنابراین نگرانی مورد اشاره فقط درباره رقبای ایشان است! آیا
شما برداشتی غیر از این به ذهنتان خطور میکند؟!
6- و اما؛ به نظر میرسد که اصلیترین هدف مورد نظر کمیسیون و یا اصلیترین
نتیجه خواسته یا ناخواسته آن، حمایت از آقای روحانی در جریان مناظرههاست.
چرا که اصلیترین چالش در مناظرههای پیش روی، چالش میان دولت کنونی و
نامزدهای رقیب آن است و نه نامزدهایی که به اعتراف خود، «پوششی»! هستند و
برای حمایت از رئیسجمهور کنونی به میدان آمدهاند.
دولت یازدهم به گواهی شواهد غیرقابل انکار و به اعتراف بسیاری از حامیان
دولت، کارنامهای خالی از دستاورد دارد و تقریبا تمامی وعدههایی که داده
بود و روی آن اصرار ورزیده بود، بر زمین مانده و عملی نشدهاند. برجام که
امکانات و ظرفیتها و فرصتهای 4 ساله دولت به پای آن ریخته شد و قرار بود
آفتاب تابان! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران! معجزه قرن! لغو کننده همه
تحریمها! گشایش اقتصادی، رونق کسب و کار، مبادلات پیشرفته تجاری،
تامینکننده معیشت مردم! و... باشد نه فقط به هیچیک از وعدههای داده شده
نرسیده است بلکه دستاورد آن به قول و اعتراف رئیس کل بانک مرکزی «تقریبا
هیچ» بوده است و دیروز آقای ظریف توئیت کرده بود که «آمریکا به متن برجام
هم پایبند نیست، روح آن به کنار»!
تورم که قرار بود ملاک آن جیب مردم باشد، به درصدی سرسامآور رسیده است،
بیکاری بیداد میکند، معوقات بانکی کمر ملت را شکسته است، کارخانههای بزرگ
یکی پس از دیگری تعطیل شدهاند، کسب و کار از رونق افتاده است، رشد
اقتصادی مورد نظر، توخالی و جعلی از آب درآمده است و... این موارد و دهها
نمونه دیگر از ناکارآمدی دولت برای همگان به وضوح قابل دیدن است، بنابراین
بدیهی است که آقای روحانی در مناظره انتخاباتی نمیتواند پاسخی برای
پرسشهای رقبای خود داشته باشد. ایشان طی 4 سال گذشته هیچگاه حاضر به روبرو
شدن با منتقدان نشده است و درعوض آنها را به باد انواع تهمتها و ناسزاها
گرفته است. و بدیهی است که مناظره تلویزیونی، جاده یکطرفه نیست و ایشان
ملزم به پاسخگویی در مقابل برخی از حریفان و رقبای قدر خویش است.
غیرزنده بودن مناظرهها به ایشان فرصت میدهد تا چنانچه از عهده پاسخ به
پرسشهای تعیینکننده طرف مقابل برنیاید، در فاصله میان زمان ضبط تلویزیونی
و هنگام پخش آن، برای حذف و سانسور بخشهایی که نامطلوب تلقی میشود،
اقدام کند! چگونه؟ بماند! و فقط گفتنی است که تاکنون بارها اتفاق افتاده
که سایت رسمی ریاستجمهوری، بخشهایی از اظهارات علنی ایشان در کنفرانسهای
خبری و مصاحبهها را حذف و سانسور کرده است که جدیدترین نمونه آن حذف سخن
آقای رئیسجمهور در انکار قول گشایش 100 روزه است که حذف شد و...
7- در تصمیم به غیرزنده بودن مناظرهها، این خطر نیز وجود دارد که اگر یکی
از نامزدها، از پاسخ به پرسشهای طرف مقابل برنیاید، در فاصله بین ضبط و
پخش و قبل از پخش مناظره با استفاده از رسانههای زنجیرهای و سایتهای
داخلی و خارجی به جوسازی در آن زمینه پرداخته و موضوع را در افکار عمومی
مخدوش جلوه دهد. سایتها و روزنامههای زنجیرهای و مخصوصا فضای مجازی که
از آن سوی مرزها مدیریت میشوند که در اختیار صدا و سیما نیست، هست؟!
بنابراین، یکی از نتایج تصمیم کمیسیون یاد شده در خودداری از پخش زنده
مناظرهها، خارج کردن مدیریت تبلیغات انتخاباتی از دست صدا و سیما و
واگذاری آن به رسانههای بیگانه و دنبالههای داخلی آنها خواهد بود!
و دراینباره اگرچه هنوز هم گفتنیهایی هست ولی امید آن که کمیسیون مربوطه
در نشست امروز خود، خطای فاحش و فاجعهآفرینی را که مرتکب شده است تصحیح
کرده و در تصمیم غیرمنطقی خود تجدیدنظر کند.