انقلاب اسلامی ایران، پیوند ناگسستنی با نهضت حسین بن علی(ع) دارد. نقش این پیوند همانگونه که در حدوث و ایجاد انقلاب،انکار ناپذیر است، در بقا و تداوم انقلاب نیز انکار ناپذیر می باشد.
پیوند انقلاب اسلامی ایران با قیام عاشورا،ایجاب میکند همواره درس ها و عبرت های عاشورا را مرور کنیم تا دنیای اسلام یکبار دیگر متحمل چنان خسارت جبران ناپذیری نشود، و محرم، فرصت دوبارهای است برای مرور این درس ها و عبرت ها.
از جمله نکاتی که در این باره باید مورد توجه قرار داد،علت و چرایی پیش آمدن واقعه ای است که واژگان جانگداز، تکاندهنده،غمبار و دهها واژه نظیر آن نمی تواند حتی یک لحظه آنرا توصیف کند و هر کلمه و عبارتی در بیان و توصیف آن قاصر و نارساست!
واقعهای که ظاهرا" چند ساعت بیشتر بطول نینجامید اما چهارده قرن است هر روز پر شورتر از قبل، جوش و خروش بپا کرده است و تا قیام منتقم خون حسین،هرچه میگذرد پرجوش و خروشتر ادامه خواهد یافت.
حادثه عظیم عاشورا،عمدتا" محصول یکی از دو خطری است که همه نظام ها از جمله نظام اسلامی را همواره تهدید میکند؛یعنی خطر "اضمحلال داخلی".
اسلام،پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) با دو خطر "دشمن خارجی" و "اضمحلال داخلی"روبرو بوداما آنچه سرانجام واقعه کربلا را موجب گشت،اضمحلال و فروپاشی درونی نظام اسلامی بود!
فروپاشی که از همان نخستین روز درگذشت نبی مکرم اسلام،با انحراف از اسلام ناب آغاز شد و پس از مدت کوتاهی با آلوده شدن برخی چهره های شاخص صدر اسلام به تمتعات دنیایی، بتدریج به جایی رسید که چون یزیدی،با عنوان "امیرالمؤمنین"بر جامعه اسلامی حکمرانی می کرد!
"دنیا زدگی" با همه جلوه های خود، دامن بسیاری از مبارزان و مجاهدان صدر اسلام را هم آلوده کرد و با تعیین مقرراتی جزو دریافت کنندگان حقوق های نجومی از بیت المال شدند!
این پوسیدگی چنان ریشه دوانید که صحابه بلندمرتبه و گرانقدر پیامبر اسلام و شخصیتهایی مانند طلحه و زبیر و سعد ابی وقاص که غزوات صدر اسلام مشحون از دلاور مردی ها و رشادتهای آنها بود،شمش های طلایشان را با تبر شکستند و بین وراث تقسیم کردند!
این آلودگی پوساننده که چند سال پس از رحلت پیامبر آغاز شد،آنچنان در دوره خلیفه سوم ریشه دوانیده بود که پس از ترور وی،مبارزه با آن جزو مهمترین اهداف خلافت حضرت علی(ع) تعیین شد.در این دوران، بخشی از عمدهترین دشمنان امام علی را همین افراد تشکیل دادند و به رغم اقدامات ماندگار و به نمایش گذاشتن یک حکومت صد در صد عدل محور توسط حضرت علی(ع) ولی دلبستگی سابقون در اسلام به دنیا ریشه کن نشد!
دنیازدگی بعلاوه جهل و بی بصیرتی گروهی از مسلمانان،به شهادت امام علی منجر گشت و امام حسن(ع) را هم در فائق آمدن بر آن ناکام گذاشت و وادار به صلحی کرد که پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ نام گرفت اما چون معاویه ای بر دنیای اسلام مسلط گشت و منافقانه ترین رفتار ممکن را با حیله گری و مکر به نمایش گذاشت.
پس از معاویه فرزند فاسدش به حکومت رسید که ظاهرسازی های پدر را هم کنار گذاشته و علنا" اسلام واحکام آنرا به استهزاء گرفته بود.اماجامعه اسلامی که بزرگانش انقلابی بودن راعملا" فراموش کرده بودند و یا آنگونه آلوده به دنیا شده بودند که صدای روی هم غلطیدن جواهرات و به هم ساییدن سکه های طلا در گوششان خوشایندتر از چکاچک شمشیر بود و رنگ زرد طلا در چشمهاشان جذابتر از زردی چهره مجاهدان راه خدا در هنگام جهاد و یا آنچنان دچار جهالت و نفهمی و بدفهمی که قدرت شناخت دشمن را نداشتند،چگونه می توانستند با یزید و دستگاه فاسدش مبارزه کنند؟!
دنیای اسلام، بتدریج و آهسته آهسته به چنین بیماری صعب العلاجی مبتلا گشت تا جاییکه راه علاج آن، یعنی بازگرداندن اسلام به خط صحیح خود،جز با قیام حضرت ابا عبدالله الحسین با آن کیفیت وصف ناشدنی، امکان پذیر نبود و این است فلسفه و چرایی بی نظیرترین قیام تاریخ!
انحرافاتی که نظام اسلامی را از شرایط دوران پیامبر(ص) به موقعیت نوه پیامبر،حسین بن علی(ع) رساند،یعنی دنیازدگی و جهل و بی بصیرتی،اختصاص به آن دوران ندارد و می تواند گریبان جامعه و نظام اسلامی مارانیز بگیرد.لذا خواص و عوام باید از این حادثه تلخ و غمبار عبرت بگیرند تا شاهد عاشورایی دیگر نباشیم!
و در پایان اینکه،همه واقعه عاشورا از اینجا آغاز شد که یزید به فرماندار مدینه نامه نوشت تا از حسین بن علی بیعت بگیرد و حضرت در پاسخ فرمودند:" مثلی لا یبایع مثله"!
نکته ظریف و بسیار دقیق و درس آموز این عبارت کوتاه اما قاعدهای برای همیشه تاریخ، این است که حضرت نفرمود،من با یزید بیعت نمی کنم بلکه فرمودند: مانند من با مانند یزید بیعت نمی کند.
این پیام حسینی در زمانه ما کاربرد روشنی دارد.استکبار امروز،مثل یا بدتر از یزید سال 61هجری است و این ما هستیم که باید اثبات کنیم آیا ما مثل حسین هستیم یا نه!