عصر دنا- یاددشات دریافتی: پس از جنجالهای بسیار درباره یک آبگیر کوچک به نام سد آبریز (مارون۲) مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در اقدامی عجیب خارج از عدالت و درنظر گرفتن حقوق قانونی یک استان، مصوبهای منتشر کرد با عنوان «منع اجرای سد مارون ۲ به خاطر خشک شدن تالاب شادگان وتبدیل آن به کانون ریزگرد ها»!
اما آیا چنین چیزی حقیقت دارد؟
اجاره دهید خیلی ساده شروع کنیم:
تمام این داستان از فردی به نام شکرالله مسیح پور، ضد انقلاب شناسنامه دار و با سابقهای شروع میشود که اصالت خوزستانی دارد و برای ایجاد تفرقه بین مردم دو استان همجوار با تحریک فعالین محیط زیست و حتی برخی مسئولین آن استانها و با ارائه آماری نادرست از سد مورد نظر جنجالی به پا کرد آن سرش ناپیدا که حتی باعث ایجاد کدورت بین مردم این دو استان شد، تا اینکه مجلس شورای اسلامی به موضوع ورود کرد!
مجلس انقلابی در اقدامی عجیب به جای دفاع از منافع مردم محروم منطقه و پاسخگویی به ملت ابتدا به این فرد ضد انقلاب طی یک نامه رسمی پاسخگو میشود!
و بعد هم تحت تاثیر جریان مخالفت با این آبگیر کوچک که این فرد جرقه هایش را زده بود قرار گرفته و مصوبهای در مرکز پژوهشها ارائه میدهد!
در مصوبه گفته شده علت ممانعت جلوگیری از خشکی تالاب شادگان است حال اینکه اکنون ۶۰درصد تالاب شادگان خشک شده و در کمال ناباوری اصلا سدی به نام آبریز یا مارون ۲ وجود خارجی ندارد و تنها یک طرح مطالعاتی برای برون رفت مردم کهگیلویه از فقر و بی کاری بود! دقت کنید برون رفت از فقر و بیکار نه در راه توسعه یا زیاده خواهی!
و جالبتر اینکه اصلا طبق نظر سازمان محیط زیست خوزستان هیچ حق آبهای از طرف رودخانه مارون به سمت شادگان نمیرسد! چرا که تمام آن پشت سد مارون یک واقع در مرز بهبهان و کهگیلویه متوقف میشود!
پس این جنجال و این مصوبه دقیقا برای چه بود و طبق کدام آمار و اطلاعات؟
تالاب شادگان تا امروز ۶۰درصد محدوده خود را از دست داده آیا برکه کوچک آبریز یا همان سد مارون ۲ وجود خارجی داشت؟ خیر
پس این آمار و ارقام نادرست از کجا به کدام دلیل ارائه شده و آیا هدفشان نجات تالاب شادگان است؟ قطعا خیر
اجازه دهید کمی واضحتر ماجرا را شرح دهیم
رودخانه مارون تمام و کمال از کهگیلویه و بویراحمد سرچشمه میگیرد و پس از رسیدن به رودخانه جراحی در خوزستان به تالاب بین المللی شادگان میریزد و طبق قانون حق آبهای به میزان ۳۴۹میلیون مترمکعب باید به استان کهگیلویه و بویراحمد داده شود، که از این میزان تقریبا هیچ حق آبهای داده نشده طی ۲۴سال از بهره برداری از سد مارون یک تقریبا تمام این حق آبه ناپدید شد!
و قرار شد تنها ۱۳۵میلیون از این آب توسط یک برکه کوچک به نام مارون ۲برای زمینهای حاصلخیز و آب آشامیدنی شهرستانهای لنده و کهگیلویه تخصیص یابد تا راه برون رفتی باشد برای این منطقه از فقر و بیکاری!
که به یکباره جنجال بر سر این برکه به پا شد!
این برکه بالا دست سد بزرگ مارون با ظرفیت اسمی یک میلیارد و ۲۰۰میلیون متر مکعب قرار دارد که در چند سال پر بارش میزان آب ورودی به این سد از ۲و نیممیلیارد هم گذشت آیا با وجود چنین سد بزرگی میتوان گفت یک برکه کوچک چند میلیونی در بالا دست مشکلی ایجاد خواهد کرد؟
اما آب سد مارون یک کجا میرود؟
بعد از این سد دو بند انحرافی بزرگ احداث گردیده و آب سد مارون را به منطقه وسیعی به مساحت ۱۱۲هزارهکتار و به نقلی ۱۳۰هزار هکتار زمین زراعی در شهرستان بهبهان منتقل میکند! که طبق نظر کارشناسان و خود سازمان محیط زیست خوزستانچ حتی اقرار نماینده محترم شادگان در برنامه مثبت سلامت رسانه ملی هیچ حق آبهای از این قسمت به پایین دست یعنی تالاب شادگان نمیرسد! و در ۲۴سال بهرهبرداری از سد مارون این آب داده نشده! و تمام این آب در زمینهای بهبهان حیف و میل به کام کشاورزی بدون نظارت میرود!
تالاب شادگان ۷۰۰ میلیون مترمکعب آب تخصیص از حوضه مارون جراحی جداگانه دارد و ربطی به ۱۳۵ میلیون تخصیص سد آبریز ندارد، اگر مشکلی در تالاب شادگان و یا پایین دست پیش بیاید باید علتش را در اضافه برداشت یک و نیم میلیارد مترمکعبی استان خوزستان پیدا کرد نه درحقابه و تخصیص سدکوچک آبریز؛
لذا اینطور که مشخص است ابتدا فردی ضد انقلاب حرکتی تفرقه افکنانه با نیتی مشکوک را آغاز میکند و در ادامه برخی فعالین و حتی مسئولین و نمایندگان خوزستان در این دام قرار میگیرند و متعصبانه و بدون در نظر گرفتن حقوق اولیه استان همسایه و صاحب و مالک سرچشمههای مارون با عدد و رقم گزارش جهت دار و غیرکارشناسی به مرکز پژوهشهای مجلس باعث ایجاد چنین مشکلی میشوند.
امیدواریم مجلس با در نظر گرفتن تمام جوانب دقت بیشتری داشته باشد و بازیچه زیاده خواهی برخی نمایندگان و برخی افراد مرموز و شناسنامه دار نشوند تا مردم محروم کهگیلویه به حقوق قانونی و انسانی خود برسند.
آبی که به خوزستان میآید از همه طرف بستند تا به کام سرمایه داران بدهند مانند شرکتهای فولاد و غیره در اصفهان و دیگر مناطق کویری
آن زمانی که مسیولین تصمیم گرفتند در کویر شرکت فولاد و سیمان و پتروشیمی و دیگر شرکتهای آببر بزنند در دام ضد انقلاب افتادند و انقلاب را با مشکلات اساسی مواجه کردند و البته بعضی از افراد و گروهها که مطابق منافع شخصی و گروهی آنها بود قبلاً ساکت شدند