به گزارش عصر دنا به نقل از روزنامه ایران، در روزهای گرم تابستان خبری منتشر شد که شورایعالی محیط زیست دراردیبهشت 1402 مصوب کرده که بخشی از منطقه شکار ممنوع سمیرم در بخش حفاظت شده دنا ارتقا یافته وبه منطقه حفاظت تبدیل شده است.
تا اینجای خبر خوب است، زون حفاظتی این منطقه بالاتر رفته است. ولی ادامه این مصوبه منطقه حفاظت شده و ذخیرهگاه زیست کره را که تحت مدیریت یک پارچه قرار داشت دو تکه کرده است. هم زمان با این مصوبه، خبر رسید تجهیز کارگاه برای سد ماندگان روی رودخانه ماربر، یکی از اصلیترین رودخانههای دنا، خرسان و در نهایت رودخانه کارون است سرعت میگیرد.
این اخبار به طرح پرششهای هشداردهندهای منجر شد. چرا نباید مدیریت منطقه حفاظت شده دنا را دو تکه کرد؟ آیا منطقه حفاظت شده دنا تنها منطقهای در میان دو استان است که مدیریت آن یکپارچه است؟ منطقه حفاظت شده دنا که شامل رشته کوه دنا میشود، از زمانی که بهعنوان منطقه حفاظت شده ارتقا یافت و تحت مدیریت سازمان محیط زیست قرار گرفت به دلیل وضعیت شرایط ژئومورفولوژی خاص آن، باید مدیریت یکپارچه و واحدی میداشت. همین موضوع سبب شد مدیریت بخش جنوب غربی در استان کهگیلویه وبویراحمد و شمال شرقی در استان اصفهان بهعهده سازمان محیط زیست کهگیلویه وبویراحمد قرار گیرد.
بر اساس اسناد بالادستی و مصوبات شورای عالی حفاظت محیط زیست کشور، مناطق حفاظت شده کشورباوجود اینکه در دو یا چند استان قرار دارند تحت یک مدیریت یکپارچه قرار دارند. مناطق زیادی در ایران و دنیا وجود دارند که دارای مدیریت یکپارچه هستند. منطقه حفاظت شده خاییز هم از جمله این مناطق است که با خوزستان مشترک و مدیریت آن با کهگیلویه و بویراحمد است. مدیریت منطقه زیست کره گلستان در مرز گلستان، خراسان شمالی و سمنان، تحت مدیریت اداره کل حفاظت محیط زیست گلستان قرار دارد.
مدیریت یکپارچه تالاب بینالمللی میانکاله در دو استان مازندران و گلستان، نیز براساس اساسنامه شورایعالی حفاظت محیطزیست کشور به استان مازندران واگذار شده است. درهمین راستا مدیریت یکپارچه پارک ملی توران واقع در دو استان خراسان رضوی و سمنان نیز به استان سمنان واگذار شده است. مدیریت پارک ملی کویر مشترک بین استانهای اصفهان سمنان و تهران نیز براساس تجربیات ملی و جهانی بر عهده سمنان است.
مدیریت مناطق مشترک چالشهای زیادی دارد. از جمله مدیریت منابع مالی و حفاظتی که تنها توسط محیطبانان یک استان صورت میگیرد، گاهی از منابع استانی تأمین اعتبار میشود. در خیلی از موارد همکاری مناسبی در استانها صورت نمیگیرد، تعارضات، واگذاریها، تخلفات، صدور مجوزهای بهرهبرداری از جمله مشکلات است. مدیریت دو تکه در مناطق حفاظت شده باعث به هم خوردن یکپارچگی منطقه میشود. یک منطقه حفاظت شده در مرز سیاسی دو منطقه، باعث ایجاد تعرضات و عدم هماهنگی طرحهای حفاظتی میشود.
از سوی دیگر مشکلات در مناطق حفاظتشده و چهارگانه آنقدر زیاد است که دو تکه کردن آن، مشکلات را دو چندان میکند. چالشها به همین جا ختم نمیشود. مدیریت در اختیار مناطق است اما صدور مجوز معادن و چرای دام را سایردستگاهها میدهند. عدم هماهنگی در استانهای دارای مرز مشترک، باعث ایجاد مشکلات زیادی میشود. باید با ایجاد کارگروههای مشترک، مسائل را حل و فصل کرد.
مدیریت یکپارچه بر حفظ ارزشهای اکولوژیک دنا وحفاظت مشارکتی با مشارکت تمام ذینفعان منطقه(مردم دنا) تأکید دارد. نباید این مسائل بهانهای برای دو تکه کردن مناطق شود. دو تکه کردن این مناطق عملاً پیوندهای مشترک این مناطق را از بین میبرد و منطقه به خودی و غیرخودی تقسیم میشود. تنشهای منطقهای و قومی را تشدید میکند، چیزی از دنا باقی نمیماند. میشود چهار دیواری و اختیاری، دودش به چشم ایران میرود.
منطقه دنا، سالها با تمام کاستیها توسط یک مدیریت یکپارچه اداره شده است. تجربه کافی در این سازمان در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد. تمدید دوره 10 ساله این ذخیره گاه در یونسکو گواه تأیید این مدیریت یکپارچه است. برای حفاظت این منطقه طی این سالهای اخیر تعدادی محیطبان زخمی شدهاند. مورد آخر آن، محیطبان رستگار است که در ارتفاعات دنا توسط شکارچیان زخمی شد. وی با کمک محیطبانان و نیروهای امدادی بعد از 7 ساعت به پایین و محل نیروهای امدادی حمل شد.
محیطبانانی که وجب به وجب این خاک را میشناسند. اگر قرار بر بهبود مدیریت است چه بهتر که طبق همان مدیریت سابق در قالب یک کمیته مشترک اداره شود تا مشکلات و چالشها مشخص شود. راهکارهای مشارکتی مبتنی بر خرد جمعی و برنامه مدیریتی که مبتنی براقدامات مشارکتی و ظرفیتهای منطقه قابلیت اجرایی و ضمانت اجرایی داشته باشد ارائه شود، نه اینکه روی کاغذ بیاید و طرفین خود را ملزم به رعایت آن ندانند.
نباید مدیریت، جزیرهای باشد ارائه شود. نمونه این مدیریت جزیرهای در حفظ عرصههای ملی و جنگلی در مناطق تحت مدیریت سازمان جنگل ها مشهود است. یکی از آسیبهای جنگلهای بلوط زاگرس، قاچاق چوب برای صنعت زغال سازی است؛ صنعتی که یک چرخه اقتصادی و ذینفعان مختلفی دارد.
چوب در استان های زاگرسنشین از جمله کهگیلویه و بویراحمد قاچاق میشود، به محض خروج از مرز سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد در مرز استان خوزستان در منطقه تشان یا چهارمحال یا اصفهان در کورههای آشکار، تبدیل به زغال مرغوب میشود. این نگاهی جزیرهای است که خود را ملزم به برخورد نمیداند. ارزش درخت را مرز سیاسی تعیین میکند نه ارزشهای اکولوژیک.
بنابراین دو تکه کردن دنا و ساخت سدهای متوالی این اکوسیستم و اثر ملی را با بحران جدی مواجه خواهد کرد. در کنار ارزشهای تنوع زیستی، زندگی میلیونها ایرانی به این رشته کوه استراتژیک وابسته است. بنابراین هرگونه دخل و تصرف باید متوقف شود.