پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir):
پدر بزرگوار شهید حسن حبیبی دوست با قرآن آشنایی داشت و این امر سبب شد که او از کودکی با قرآن و فرهنگ اصیل اسلامی آشنا شود.
تحصیلات خود را تا پایان دورۀ راهنمایی در باشت ادامه داد و سپس برای ادامۀ تحصیل در رشتۀ تجربی به گچساران رفت. آنجا بود که در مسیر رویدادهای آغاز نهضت اسلامی قرار گرفت.
شهید بزرگوار شخصیتی منضبط و متّکی به سجایای اخلاقی داشت و از همان آغاز نقش الگو و راهنما را در حق برادران و دوستان خود ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دورههای آموزش نظامی شرکت کرد. در سال 60 به خدمت سربازی فراخوانده شد و راهی جبهه نور گردید. در عملیات والفجر 8 شرکت کرد و پس از رشادتهای فراوان سرانجام 30 بهمن سال 65 در فاو براثر اصابت ترکش خمپارۀ دشمن بعثی به شهادت نائل آمد و به دیدار معشوقش شتافت. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
از زبان پدر شهید
در زمان پیروزی انقلاب مسئول ستاد مقاومت بسیج در شهر باشت بود نماز را اول وقت میخواند و بعد از نماز سورهای از قرآن تلاوت میکرد و بعد غذا میخورد و به دنبال کارهای مردم میرفت.
شهید میگفت: من به جبهه میروم تا به جهان خواران شرق و غرب بفهمانم که اگر تکتک اعضای خانوادهام را در جلوی چشمانم قربانی کنند اگر تفنگهای آنها سینهام را بشکافد و بدنم را سوراخسوراخ کنند، اگر بردارم کنند تا خوراک لاشخوران گردم و اگر پیکرم را بسوزانند و خاکستر آن را به دریا بریزند از دل آبهای خروشان دریا فریادخواهم زد زندهباد خمینی روحالله و ننگ و نفرین ابدی بر شما باد.
ای ملت سلحشور! قدر این رهبری را بدانید که نعمتی است الهی، مبادا کفران نعمت کنید، ای مسئولین محترم شما حافظ خون شهدا باشید مبادا رابطه را بر ضابطه مقدم بدارید، هر صبح که به محل کار خود میروید بدانید که این شهدا بودند که شمارا به این سمت رساندند.
روزی به او گفتم میخواهم برائت به خواستگاری بروم گفت: میل خودتان است هرچه تصمیم بگیرید من قبول دارم، قبل از خواستگاری شهید شد.