عصردنا/طیبهسادات سعادتینیک/گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
در رویداد جام رسانه امید یاسوج بودم و انگشتانم درگیر تایپ آنلاین خدماتی بود که تندتند از زبان یکی از 17 مسئول دعوت شده به جام بیان میشد و من که به خاطر جا نیفتادن از کلمات از ابتدای آن روز تماس و پیامی پاسخ نمی دادم ناخودآگاه برای پاسخ به یک تماس دکلمه سبز را فشردم کوتاه و مختصر فقط کد ملی خواستند و گفتند که قرار است برای دیدار رهبری اسمت نوشته شود.ضربان قلبم بالا گرفت ذوق زده شدم برای من که هیچ وقت چنین دیداری نداشتم و همیشه آن را در مناسبت روز خبرنگار و دیدار خبرنگاران با رهبر جستجو می کردم چیزی مثل تحقق یک آرزو بود ؛اما از مرجع خبر دعوت نشدم هر چه بود یک توفیق بود.
اینکه قرار است عید غدیر با ولایت بیعت داشته باشم خستگی این جلسه را از تنم بیرون کرد و برای رسیدن آن روز لحظه شماری میکردم. 2 روز قبل از عید غدیر چشمم به صفحه گوشی افتاد و پیامکی که خبر از سفر میداد؛"با سلام.ساعت حرکت کاروان دیدار رهبری فردا دوشنبه ساعت 6صبح از سپاه دهدشت-لطفا رأس ساعت مقرر حضور داشته باشید.باتشکر.سفارش های لازم یکی پس از دیگری از سوی مدیر کاروان ارسال میشد و من با حساسیت به هر آنچه توصیه می کردند عمل کردم که مبادا همراه داشتن یکی از موارد ممنوعه در آنجا دردسر شود.
روز موعود فرا رسید ساعت گوشی را برای 5:30 تنظیم کردم اما انگار ثبت نشده بود یک ربع مانده به 6 یعنی زمان اعلامی حرکت بود که هراسان از خواب بیدار شدم و به سرعت خود را به محل اعزام رساندم.دلهره تأخیر داشتم و خوابی که تعبیرش را جا ماندن از کاروان می دانستم. وارد محوطه شدم به جز 4 خانم که بعد فهمیدم یکی برای بدرقه آمده است و چند آقا که زیر سایه درختان نشسته بودند هنوز از بقیه خبری نبود با خیالی راحت از اینکه به موقع رسیدهام روی یکی از صندلیهایی که آقای توسلی چیده بود و می دانست کاروان تأخیر دارد نشستم.
همسفران یکی پس از دیگری رسیدند و حالا تقریبا مشخص بود چند نفر عازم هستیم و برنامه سفر هم توسط سروان بحیرایی تشریح شد.برای توجیه گفته شد که هر کدام از اعضای کاروان معرفی شده از سوی یک نهاد هستند و در این دیدار اقشار مختلفی از پنج استان گیلان،فارس،خراسان شمالی،کهگیلویه و بویراحمد و اراک حضور دارند.آمبولانس هلال احمر کاروان را همراهی می کرد و در طول مسیر به چندین نفر خدمات ارائه داد.زحمات مجموعه سپاه فتح و نظمی که در اجرای برنامهها داشتند ستودنی بود.
پدافند هوایی بقیه الله شهرضا محل توقف کاروان بود اتوبوسهای اعزامی از دیگر مناطق استان هم رسیدند و بعد از اقامه نماز و صرف نهار خیابان وصال شهرضا را به مقصد وصال یار ترک کردیم.
در طول مسیر مولودی پخش میشد و با مدیریت خوب آقای بحیرایی که مرتب با مسئولین استانی برای برنامه های سفر در ارتباط بود همه چیز به خوبی پیش میرفت. دمنوشهای خوش طعم هل و میوههای نوبرانه و چای لیمو خانم شرعیزاده به راه بود و کسی احساس خستگی نمیکرد.
زائرسرای حرم امام محل اسکان شبانه بود سالن بزرگی که در 2 کیلومتری حرم قرار داشت و خاموش بودن چراغهای دیگر سالنها نشان میداد از زائر خالی هستند.تعدادی از خواهران دور هم نشسته و مشغول نوشتن نامه شدند سر و صدای تعدادی دیگر هم علیرغم اعتراض های مکرر خاموش نشد و خواب از چشم ما گرفت و تقریبا آن شب کسی به درستی نخوابیدیک ساعت بعد از اذان صبح برای رفتن به حسینیه آماده شدیم اتوبوس ها با پلاکارد «دیدار یار»به سمت میدان حر در حرکت بودند و تا ابتدای خیابان شهید کشوری دوست ما را رساندند.
مسیر کوتاهی را پیاده رفتیم و به صف طویلی رسیدیم که برای رسیدن به حسینیه در انتظار بودند.
بعد از عبور از چنیدن گیت و بازرسیها آخرین گیت که عبور از زیر دستگاه بود را رد کردیم و آنجا زیلوهای ساده به رنگ آبی آسمانی با طرح نگارههایی از چند ضلعی هایی که لوزی آن بیشتر به چشم می خورد حکایت از رسیدن به حسینیه داشت.در ورودی حسینیه ایستگاه پذیرایی مستقر بود با شربت آبلیمو و نان سنتی زعفرانی خوانسار از مردم پذیرایی میکرد.
جمعیت زیادی ساعتهای اولیه به حسینیه رفته بودند و کاروان استان ما نیز به جمع مشتاقان ملحق شد.
فضای حسینیه حس و حال خوبی داشت در چهره زائران انتظار موج میزد اما ساعت نصب شده روی دیوار روبرو نشان میداد تا لحظه وصال حداقل 3 ساعت زمان باقی است.
دیوارهای حسینیه تماما غدیری بود بنر «من کنت مولا فهذا علی مولا» در ابعاد بزرگ دیوار روبروی جمعیت و سمت چپ جایگاه نصب بود.بنر اصلی جایگاه هم مزین به «الیوم اکملت لکم دینکم بود»
ستونهای حسینیه با پارچه فضاسازی شده بود و روی دیوار ها جملات کوتاه «یا مولا» جلوهگر غدیر بود. جمعیت هر بار به ذکری و شعاری خود را مشغول کرده بود.یک نفر مرتب شعارهای حماسی می داد و خواهران یک بخش را و برادران بخش دیگرش را با صدای بلند تکرار می کردند.محمدرضا طهماسبی یک شعر حماسی خواند و مداح نیز در وصف غدیر مولودی اجرا کرد و حضار با دست زدن همراهی میکردند صدای کل کشیدن بانوان لر هم گاهی در لابلای جشن خودجوش به گوش میرسید.
دوربین شبکه یک سیما و گزارشگری آقای واحدی که شال سبزرنگ به گردن داشت مراسم را به صورت زنده روی آنتن برد.جمعیت آخر سالن یکصدا واحدی را صدا می زدند که برای گرفتن مصاحبه نزد آنها برود.
مجری مراسم گروه سرود نور دانش را فراخواند و اعلام کرد این سرود امروز رونمایی میشود. 2 بانوی عکاس مرتب از سوژهها عکس میگرفتند و 2 تصویربردار بانو هم لنز دوربین را به سمت دست نوشتهها، نوزادان و سوژهها میچرخاند و با حرکت دست و لب به آنها میگفت که با دوربین هماهنگ باشند.یک خانم متن نوشتهای که در آن درخواست 2 انگشتر داشت را به سمت دوربین میچرخاند،خانمی که نوزاد چند ماهه داشت روی دست میگرفت و جلوی دوربین بالا میبرد،دختر جوانی که کف دستش هشتگ «با ولایت تا شهادت» نقش بسته بود ودیگر سوژهها خود را آماده شکار دوربینها کرده بودند.
مولودی خوانی میثم مطیعی شور این حضور را بیشتر کرده بود.هر چه عقربههای ساعت به 10 نزدیکتر میشد ضربان قلب جمعیت با سرعت تصاعدی بالا میزد شعارهای حضار به «ای پسر فاطمه منتظر تو هستیم»تغییر کرد و «حیدر حیدر» گویان هر لحظه منتظر ورود آقا بودند.لحظه وصال یار رسید رهبر انقلاب با همان هیبت دوست داشتنی وارد شدند انتظار و اضطرابها به شوق و لذت بدل شد.
با تشریف فرمایی حضرت آقا موجی عجیب حسینیه را فرا گرفت جمعیت فشرده به سمت جلو موج زد و با بالا بردن دست و سر دادن شعار بیعت میکردند.
لحظات شورانگیز در حسینیه حاکم بود و تا شروع سخنرانی رهبر ادامه داشت.هیاهوی حسینیه و تکاپو برای نشستن باعث شده بود بیانات ابتدایی رهبر به گوش نرسد.جمعیت که آرام گرفت همه سراپا گوش شدند و چشم به جمال آقا دوختند.
موقع ایراد سخنان مخصوصا در بحث انتخابات گاهی احسنت میگفتند و گاه تکبیرهای کوبنده.در جایی هم یک نفر از حضار با تکبیرهایش پارازیت میانداخت که یک بار با واکنش رهبری مواجه شد که با لبخند فرمودند «اجازه بدهید هنوز حرفم تمام نشده..»
بیانات رهبر در دو بخش غدیر و انتخابات بود و نکات مهی درباره مشارکت حداکثری، انتخاب اصلح و توصیه به نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری داشتند.تأکید چند باره رهبر معظم انقلاب بر حضور در انتخابات تحت عنوان ایران قوی و سرافراز با مشارکت حداکثری وظیفه آحاد جامعه برای رأی دادن را بیش از پیش گوشزد نمود.
ایشان با اشاره به این واقعیت که هر گاه میزان مشارکت در انتخابات کم بوده، زبان ملامت دشمنان علیه جمهوری اسلامی بلند شده است، خاطرنشان کردند: هر وقت میزان مشارکت در انتخابات بالا بوده است، زبان بدگویان کوتاه شده و نتوانستند ملامت و شادی کنند بنابراین علت دیگر اصرار بر مشارکت بالا این است که دشمنشاد نشویم.
سخنرانی که تمام شد جمعیت به سالنهایی که سفره نهار کشیده شده بود هدایت شدند و بعد از آن هر کاروان عازم دیار خود شد.
رسالت ما خبرنگاران در 2 روز مانده به مهمترین تکلیف سیاسی سنگینتر است همه تلاش کنیم با شورآفرینی و فراخوان عموم مردم به مشارکت زمینه حضور حداکثری مد نظر مقام معظم رهبری را فراهم کنیم تا بار دیگر دشمنان را از نقشههای شومی که در سر دارند مأیوس کنیم.