آنتونی آندون – بالا و پایین رفتن از چندین پله ممکن است زمان زیادی را از شما بگیرد. به ویژه طی کردن پلهها به صورت مداوم و هر روز آن هم با دستهای پر از کیسههای خرید مواد غذایی، درد پاها یا کودک در آغوش مادران، کار را سختتر میکند. خوشبختانه، امروزه اکثر ساختمانها مجهز به آسانسور هستند. استفاده از آسانسور، جایگزینی مطمئن و سریع برای بالا رفتن از پله است. بنابراین در این مقاله شما را با روشهای موثر برای آموزش همگانی آسانسور آشنا خواهیم کرد.
بنابه نظریه الین راپینگ عبارت گستره همگانی (حوزه عموم، public sphere) برای توصیف تمایز بین قلمرو خصوصی كه در كانون خانوادهها تنظیم میشود و نیز صحنه گستردهتری که در آن مسائل نهادی زندگی مسالمتآمیز، تجارت و حکومت در جوامع امروزی مورد بحث قرار میگیرد، شکل گرفته است.
منشأ این مفهوم به ظهور نظم صنعتی مدرن برمیگردد، که نوعی از نظام اجتماعی را به وجود آورد که بر اساس آن خانه و محل کار از نظر جغرافیایی، ابزاری و فرهنگی كاملاً جدا گردیدند.
بهطور کلی میتوان گفت فرهنگ شامل گستره وسیعی از ارزشها، اعتقادات و باورها، تا منش و خصائل و هنجارها و ادبیات و هنر و معماری، آئینها و افسانه و اسطوره بوده كه همگی ذیل مجموعه فرهنگ میگنجد. در تعریف دیگر، فرهنگ تعیینکننده چگونگی تفکر و احساس اعضای جامعه و راهنمای اعمال انسانها و معرف جهانبینیهای آنها در زندگی است.
این فرهنگ، بهمعنای فرهنگ غالب و گستردهای است که در میان عموم جامعه منطقه فرهنگی و جغرافیایی مشخص رواج داشته و حوزهای از عقاید، ارزشها، جلوههای احساسی و هنجارهاست که اجبار اجتماعی غیررسمی از آن حمایت میکند.
این نوع فرهنگ، فراتر از فرهنگ منطقهای، گروهها و اقشار خاص بوده و مشتركات آن در کلیت جامعه مورد قبول است. نوع عمومی فرهنگ عبارت است از مجموعه منسجم و نظامیافتهای از اهداف، ارزشها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردم متعلق به یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت. بنابراین فرهنگ عمومی، شامل تمامی فعالیتهای مبتنی بر اندیشه و عادت است که در جهت برآوردن نیازهای بشری بسته به انواع جوامع از نظر تاریخی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی، رفتارهای عمومی مردم را شکل میدهد.
بر این اساس فرهنگ عمومی از سه حوزه اصلی ارزشها، عقاید، باورها و هنجارها تشکیل یافته است. فقط برای نزدیک شدن به توافقی در مورد تعریف «فرهنگ عمومی»، ویژگیها و خصوصیات کلی فرهنگ را فهرستوار بیان خواهیم کرد. اجمالاً در بسیاری از تعاریف فرهنگ، ویژگیهای ذیل دیده میشود.
برای تعریف فرهنگ عمومی ابتدا باید منظور از کلمه «عمومی» بهکاررفته در این ترکیب مشخص شود.
درمجموع سه احتمال قابل تصور است:
از این سه احتمال، احتمال اول و دوم منتفی است. منظور از فرهنگ عمومی بیان یکی از ویژگیهای فرهنگ که تعلق آن به عموم مردم است نمیباشد. همچنین مراد این نیست که بخواهیم یکی از شئون عموم مردم را که همانا فرهنگ است بیان کرده باشیم، بلکه منظور از فرهنگ عمومی، وجوه یا ابعاد یا قلمروهایی از فرهنگ است که با عامه مردم در ارتباط است.
در نتیجه آن جنبهها یا وجوهی که مرتبط با بخشهای خاص، اختصاصی و تخصصی است، از مفهوم فرهنگ عمومی خارج است. در ادامه هر کدام از این مفاهیم را به صورت جداگانه بررسی میکنیم.
فرهنگ عمومی دارای دو جهت «عینی» و «اعتباری» است که میبایست هر دو را مد نظر داشت. هیچکس بهتر از مقام معظم رهبری، آیتالله خامنهای، این دو بعد فرهنگ عمومی را تبیین نكردهاند. از نظر ایشان فرهنگ عمومی دو بخش دارد: یک بخش آن ظاهری و بارز مثل: شکل لباس و شکل معماری است که تأثیر خاصی بر روی ذهنیات و خلقیات و منش و تربیت افراد دارد و بخش دیگرش مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقتشناسی، وجدان کاری، مهماندوستی و احترام به بزرگترهاست.
فرهنگ عمومی حوزهای از نظام فرهنگی جامعه است که پشتوانه آن اجبار قانونی و رسمی نیست، بلکه تداوم آن در گرو اجبار اجتماعی اعمالشده از سوی آحاد جامعه و تشکلها و سازمانهای غیردولتی (غیررسمی) است. برخلاف حوزه فرهنگ رسمیکه در نهایت، اجبار فیزیکی از آن حمایت میکند، حوزه فرهنگ عمومی عمدتاً بر پذیرش و اقناع استوار است و عدم پایبندی به آن، مجازات بهمعنای حقوقی کلمه را در پی ندارد. به عبارت دیگر مفهوم فرهنگ عمومی در تقابل مردم-دولت مفهوم پیدا میکند.
فرهنگ عمومی مؤلفههایی از فرهنگ است که تأثیرات آن عام و فراگیر میباشد و عامه مردم در کیفیت آن نقش دارند و از شیوه رفتارهای عمومی مردم یا عرف و عادات و رسوم و زبان ساخته میشود و یا تأثیر مشهود میپذیرد و عموم جنبهها و عرصهها و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار میدهد و عموم مردم نسبت به آنها حساسیت و شناخت دارند.
فرهنگ عمومی، سازندگان و عاملان خاص خودش را دارد که بر بخشی از آنها دولت نظارت میکند. نزدیک شدن به فرهنگ عمومی و اصلاح آن از طریق بخشنامه میسر نیست.
فرهنگ عمومی مانند کل نظام فرهنگی و فرهنگ، در چهار وجه ظاهر میشود: درونی، روانی، نمادی، نهادی و آثار. از این رو میتوان رگههای فرهنگ عمومی را در همه این جلوهها یافت. فرهنگ عمومی، در کنار فرهنگ رسمی، در همه حوزههای زندگی اجتماعی، خانواده، حکومت، اقتصاد و آموزش و پرورش و نظایر اینها حضور دارد. از این رو نمیتوان آن را به حوزه مشخصی محدود ساخت.
با تعریف ارائهشده در فرهنگ عمومی، بسیاری از برخوردها و پیشداوریهای تقریباً یكسان یك جامعه درخصوص پدیدههای نوین را نیز میتوان بهعنوان فرهنگ استفاده از آن تعریف نمود.
مفاهیمی كه در قالب فرهنگ رانندگی، فرهنگ آپارتماننشینی و غیره مطرح میشود، با توجه به اینكه با تعریف بخشی از فرهنگ عمومی كه شامل تمامی فعالیتهای مبتنی بر اندیشه و عادت است که در جهت برآوردن نیازهای بشری تطابق دارد، لذا میتوان علاوه بر تصورات و باورهای عمومی برای تمامی قواعد و ارزشهای موجود در نظر گرفت، رفتارهای تقریباً یكسان به باورهایی كه درخصوص پدیدههای نوظهور بهوجود می آید، در تعریف فرهنگ میگنجد.
لذا باورها و رفتارهای مشتركی كه در زمان استفاده از آسانسور و پلهبرقی در جامعه بروز مینماید را میتوان در قالب مفهومی بهنام فرهنگ استفاده از آسانسور و پلهبرقی در ایران نامید. بنابراین آموزش همگانی آسانسور در جهت پیروی از این فرهنگ و استفاده درست افراد از آسانسور الزامی است.
بدیهی است هر منطقه جغرافیایی و فرهنگی در ایران میتواند بهصورت جداگانه فرهنگ خود را داشته باشد كه به آن خردهفرهنگ منطقهای گویند، اما فرهنگ عمومی استفاده از آسانسور و پلهبرقی شامل موارد اشتراكی است كه در یك سرزمین قابل مشاهده باشد.
بدیهی است هر فرهنگ عمومی دارای نقاط ضعف و نقاط قوتی است. نقاط ضعف یك فرهنگ میتواند تبعات مالی و جانی در بر داشته باشد. از این رو آموزش همگانی در اصل ابزاری است برای اصلاح فرهنگ عمومی یك جامعه كه با تعریف یادشده، امری بسیار سخت، زمانبر و هزینهبر است.
یك نمونه ساده آن كه اغلب با آن سروكار داریم، فرهنگ رانندگی است. از زمان حضور اولین خودرو در ایران بیش از 100 سال گذشته اما برخی از رفتارهای ضعیف در فرهنگ رانندگی همواره چالشی برای فرهیختگان بوده است.
عدم بستن كمربند (مگر با ترس از جریمههای سنگین)، عدم حركت در بین خطوط (هنوز اصلاح نشده)، عدم رعایت سرعت مجاز (مگر در مواردی كه دوربین ثبت خلافی نصب شده باشد) و غیره. آموزش همگانی آسانسور نیز جزو آن دسته آموزشهای عمومی و همگانی است که ترویج آن در جامعه لازم و ضروری است.
بیشتر بخوانید:
پیش از بررسی تصورات و باورهای عمومی نسبت به آسانسور و پلهبرقی لازم است درخصوص انواع ترس در افراد بررسی صورت گیرد. آموزش آسانسور به صورت همگانی، نقش بسیار مهمی در کاهش ترس ناشی از سوار شدن در آن را دارد.
امكان وجود انواع شایع فوبیا در افراد بسیار زیاد بوده، از این رو 4 مورد از ترسهای شایع را بررسی مینماییم:
فرد ممکن است در کودکی در مکان بستهای مثل آسانسور گرفتار شده باشد و این ترس در بزرگسالی ادامه داشته باشد.
فردی از وجود در اجتماع و بین مردم میترسد و فرد دیگر از بلندی؛ لذا مجموع 3 نوع از ترسها كه میتواند ریشه در ترس از مرگ داشته باشند در آسانسور وجود داشته، از این رو شناخت ترس افراد خاص و ارائه آموزشهای مورد نیاز بسیار اهمیت دارد.
ترس از آسانسور یکی از ترسهای رایج است که زیاد با آن مواجه میشویم. درحالیکه دوری کردن از آسانسور نسبتاً کار سادهای است، ترس از آسانسور میتواند آزاردهنده و گاهی اوقات خجالتآور باشد. این که مجبور باشید برای رسیدن به دفترتان از پلهها استفاده کنید برای سلامت قلب و عروق بسیار مفید است، اما وقتی همکارانتان از شما میخواهند سوار آسانسور شوید تا در مورد یک مسئله کاری صحبت کنید و مجبور هستید توضیح دهید که نمیتوانید، یا وقتی وسایل زیادی با خود حمل میکنید و مجبور هستید به طبقه آخر ساختمان بروید، استفاده نکردن از آسانسور دیگر کار سادهای نیست و مشکلات زیادی به وجود میآورد.
چطور باید بر ترس از آسانسور غلبه کنید که بتوانید مثل دیگران از آن استفاده کنید؟ اول از همه باید بفهمید دقیقاً از چه میترسید. ممکن است از خود آسانسور وحشت داشته باشید یا ممکن است ترس از جاهای تنگ باشد. فکر کنید ببینید از بودن در آسانسوری که حرکت نمیکند هم وحشت دارید یا نه و به این شکل متوجه میشوید دقیقاً چه ترسی را باید از بین ببرید.
ممکن است آسانسور به افتادن یا گیر کردن ربط داده شده باشد که این میتواند نتیجه تجربهای بد در کودکی یا تجربهای نیابتی مثل فیلمیکه دیدهاید یا داستانی که کسی برای شما تعریف کرده است یا حتی چیزی که مرتب در ذهنتان تصور میکردید باشد. برای خلاص شدن از این ترس باید از طریق بیحسسازی، روابط جدیدی در ذهن خود ایجاد کنید تا جایگزین روابط منفی شوند. آموزش همگانی و اصولی آسانسور نیز موجب کاهش این ترس میشود.
این روش درمانی بر اساس نظریههای فروید و همدورههای او شکل گرفت که میتواند یکی از راهکارهای مفید در آموزش همگانی آسانسور باشد. بر این اساس ذهن به دو قسمت خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میشود و قسمت ناخودآگاه گاهی اوقات در کار قسمت خودآگاه مداخله میکند.
در مورد ترسهای بیمارگونه، فروید عقیده داشت که ما برای محافظت از روانمان منبع ترسها را سرکوب میکنیم اما این ترسها جاهای دیگری خود را نشان میدهند. به زبان دیگر، ترس از آسانسور اصلاً ترس از آسانسور نیست، بلکه ترس از چیز دیگری است که خود را بهشکل ترس از آسانسور نشان میدهد.
این ترس احتمالاً از تجربهای در کودکی سرچشمه میگیرد و تا زمانی که با چیزی که واقعاً از آن میترسید کنار نیایید، نمیتوانید بر این ترس غلبه کنید. در این روش درمانی با استفاده از روشهای واپسروی و تحلیل رویا، سرنخهایی از ناخودآگاه کسب میشود. البته از نقش آموزش همگانی آسانسور برای غلبه بر این ترس نیز نباید غافل شویم.