فارس:داستان بیپایان آبداران استان کهگیولیه و بویراحمد هنوز ادامه دارد
آنها باز هم در مورد حقوق و مزایا و بیمه خود شاکی شدهاند و میگویند این زحمتکشان که اغلب ده سال به بالا سابقه کار تا بیست یا بیست و پنج سال خدمت در بین آنها یافت می شود، حیاتی ترین عنصر وجود یعنی آب را به صورت کلرینه و بهداشتی باحداقل امکانات موجود در اختیار مردم قرار می دهند.
آنها میگویند اکنون که هفته اول مهرماه نیز سپری شده فرزندان این قشر مغموم و مایوس از همکلاسی های خود و از فضای پر جنب و جوش روزهای آغازین مدارس جا مانده و با چشمانی گریان و حسرت بار با دلی پر درد و آلام از کاروان هم قطاران آموزش و همسالان خود عقب افتاده و با پوششی متفاوت از همکلاسان با لباسی مندرس و کیف و کفش و نوشت افزار سال گذشته به دیدار هم کلاسیها میروند.
آنها میگویند اما در آب و فاضلاب چه خبر است؟ چرا سالهاست این افراد مورد بیمهری مسئولین ناکارآمد آبفا قرار گرفته اند؟ آیا خود با این شرایط انس گرفته اند یا فریادهای دادخواهی شان ره به جایی نمی برد و هزاران اما و اگر دگر.
آنها میگویند علیرغم مکاتبات متعدد با دستگاه های نظارتی و نهادهای مرتبط با موضوع مراجعات حضوری مکالمات عدیده، رایزنی های بیش از پیش و تجمعات آنچنانی و مستمر نه تنها گرهی از کار این زحمتکشان نگشوده بلکه روز به روز اوضاع را تیره تر و هیچ افقی روشن نیز پیش رو متصور نمیشویم.
اما همچنان در استان ما مدیران آبفا یکی پس از دیگری بر مسند قدرت تکیه میزنند و قبل از جلوس بر این مسند ابتدایی ترین تیر خروجی شان از تیردان پیکره نحیف و جسم بیجان آبداران را آماج قرار میدهد.
آنها میگویند وصول مطالبات معوقه، حفر کانال در شبکه های وسیع و مستهلک روستاها و شهرها، قرائت کنتور، شناسایی انشعابات غیرمجاز، برخورد با خاطیان و مالکین انشعابات غیر مجاز، شستوشو و لایروبی مخازن هر سال دو مرحله، تعمیر و مرمت شبکه در حد امکانات اولیه و از همه مهمتر کلرسنجی و کلرزنی و گزارش آن به شبکه های بهداشت و اخذ تاییدیه از مراکز بهداشتی و گذر از هفت خوان رستم که هر کسی یارای قدم نهادن و زانوی گذر از این گذرگاه را نخواهد داشت.
آنها میگویند کلرزنی و کلرینه کردن آب روستاها و شهرها که به قیمت آسیب رساندن جدی به ریه همکاران صورت می گیرد همه و همه تنها بخشی ناچیز از زحمات و وظایف محوله به هر آبدار است و هر ماه چند نفر از این مجموعه در جای جای این استان در این خصوص یعنی مسمومیت ناشی از گاز کلر بستری و مورد مداوای سطحی قرار میگیرد چرا که اثرات زیانبار گاز کلرقابل مداوا نبوده و این خود نیز از مشاغل زیان آور بوده و مشمول قانون سختی کار است ولی مسئولان شرکت آبفا حتی سالانه از در اختیار قرار دادن ماسک ضد شیمیایی به بهانه های واهی خودداری نموده و احیانا ماسکی که در اختیار می گذارند کارایی بیشتر از ماسک پارچه ای دوران کرونا را ندارد.
آنها میگویند: ابتدایی ترین حقوق و دستمزد اداره کاری به این همکاران تعلق نمیگیرد علیرغم اینکه به طور ۲۴ ساعته مشغول به خدمت و در حالت آماده باش چون نیروی واکنش سریع حاضر و آماده اند و نه تعطیلات جلودارشان بوده و نه برف و بوران زمستانی و نه باد های گرم و سوزان تابستان چرا که همشهریان آب می خواهند و آب است الفبای آبادانی و رمز حیات.
اما بااین همه معضلات که بخشی از آنها به میان آمده و بار خطیر و مضاعف مسئولیت بیش از پیش آبداری که به گوشه ای از آن اشاره شده نه حقوقی در بر داشته و نه بیمه ای و نه روی خوشی از مسئولین مربوطه اما چاره چیست؟
آنها میگویند دیگر به زانو در آمده ایم و نه پای رفتن هست و نه زانوی ماندن چون که نه کسی توان شنیدن مشکلات را دارد و نه مسئولی گوش شنوایی و چشم حقیقت بینی دارد.
اما دردمندانه تر آنکه اخیرا خبرهایی منتشر شده و مهم اینکه خبر از به روز شدن حقوق و دستمزد آبداران دادهاند و این مهم را از برکات وجودی مدیریت چندین ماهه جناب مدیر عامل جدید شرکت مهندسی آب و فاضلاب استان دانستهاند که از بدو مسئولیت ایشان فقط مبلغی ناچیز به عنوان علی الحساب داده و نه اوضاع بیمه مشخص است و با گذشت بیش از نیمی از سال هنوز قراردادمان مبهم است.
آنها میگویند در زمان مدیریت کنونی اوضاع بهتر نشده و هیچ گونه قراردادی نداریم و معلوم نیست اوضاع این همکاران که تعدادشان قریب به دویست نفر بوده به کجا ختم میشود و مدیران آبفا نیز تنها جوابشان این است که ما و شما هیچگونه رابطه کاری نداریم و از جواب دهی به هر پرسشی شانه خالی میکنند.
آنها میگویند اما این تنها بخشی کوچک از اوضاع نابسامان و مبهم آبداران استان بوده چرا که وضعیت همکاران مان در استان های همجوار و حتی استان محروم سیستان اصلا قابل قیاس با ما نبوده و نمیباشد اما وقتی از همه چیز و همه کس و همه جا مستاصل و درمانده میشویم به رسانه روی آورده ایم.