با نگاهی عمیق و منطقی به ۸ دفاع مقدس درمییابیم که این اتفاق بیشتر شبیه معجزه الهی است تا یک حادثه تاریخی. یک جهان پشتیبان رژیم بعث عراق برای تصرف یک انقلاب بود. بسیار سادهانگارانه است که بگوییم موضوع اروند و عربزبانان خوزستان دغدغه اصلی صدام برای حمله به ایران بود چراکه با ورق زدن اسناد تاریخی در دوران «جنگ قبل از جنگ» ــ یعنی از سال ۵۸ تا ابتدای جنگ ــ این عراق بود که به تجهیز گروهکهای مرزی و اقدامات خرابکارانه در خاک کشورمان پرداخت و با بمبگذاریهای متعدد مردم این خطه را به خاک و خون کشید.
بهعقیده بسیاری از کارشناسان همراستا شدن منافع صدام و آمریکا برای حمله به کشورمان دلیلی بود که صدام نقشه هجوم سراسری را در ذهن خود بپروراند، از طرفی دیکتاتور عراق خواستار افزایش سرزمینی خود بود و از طرفی زمین زدن انقلابی اسلامی که بلای جان آمریکا شده بود؛ منافع هر دو مستکبر را کنار یکدیگر قرار داد تا با یککاسه کردن تمام اهداف خود در آخرین روز تابستان ۵۹، به ایران اسلامی هجوم بیاورند.
نهتنها آمریکا و شوروی بلکه اروپا و حتی کشورهای آفریقایی هم به کمک صدام آمدند تا آمریکا و صدام را به اهدافشان برسانند اما با وجود نیروی انسانی فراوان و تجهیزات گستردهای که برای عراق گسیل شد؛ این امر نتیجهای نداشت و پیروزی از آن ملت ایران شد. اگر معجزه نیست، چهچیزی است؟ اگر آن را از الطاف الهی ندانیم، چهچیزی میتواند پاسخ آن باشد که یک ملت نوپا که ارتش آن از بین رفته است و هیچ تجهیزاتی ندارد، چگونه در برابر اَبرامکانات عراقی ایستادگی میکند؟
آری این دفاع برای آن مقدس شد که امدادهای الهی، رهنمودهای حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) و ایثار رزمندگان اجازه نداد ملت ایران سر تعظیم در برابر مستکبران فرود بیاورد و اجازه ندهد حتی سانتیمتری از سرزمینمان زیر چکمههای بعثی قرار بگیرد.
حال به بررسی قسمتهای مختلف دفاع مقدس پرداخته و میخواهیم حالوهوای آن روزها را تداعی کنیم و به مشکلات و فعالیتهای مختلف رزمندگان بپردازیم.
در این قسمت بر آن شدیم که به یکی از مهمترین و اساسیترین قسمتهای جنگ یعنی «دیدبانها» بپردازیم.
سرهنگ احمد قدیمی از رزمندگان دفاع مقدس با بیان اینکه از سال ۱۳۵۴ به خدمت ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمدم، تصریح کرد: من در زمان ۸ سال دفاع مقدس به عنوان یک ارتشی در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشتم و در زمینه پدافند هوایی و به صورت تخصصی، موشک «هاگ» فعالیت میکردم.
وی با بیان اینکه، پرتابکننده موشک «هاگ» بودم، افزود: در زمان جنگ ایران و عراق بر اساس رسالت ذاتی خود یعنی دفاع از میهن، روز دوم جنگ برای دفاع از خاک و آب کشورمان وارد مناطق شدم.
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره عدم شکلگیری انسجام ارتش در روزهای آغازین انقلاب اسلامی، گفت: در همان روزها به من مأموریت دادند به بندرعباس بروم و در نیروی دریایی مستقر شوم. با توجه به اینکه موشک نداشتیم در آنجا توپ قرار دادیم.
* تمام حضور ما در منطقه محرمانه بود
سرهنگ قدیمی دلیل حضور خود در بندرعباس را آمادگی پدافند هوایی از حملات احتمالی رژیم بعث عراق خواند و اظهار داشت: پس از حضور یک ماهه در بندرعباس و عدم خطر، تغییر موضع داده و مجدداً به سایت اصفهان بازگشتیم.
وی به خطرات احتمالی پدافند هوایی اشاره کرد و با بیان اینکه ما به دلیل آنکه هم موشک و هم رادار داشتیم باید از دید بعثیها دور میبودیم، یادآور شد: تمام حضور ما در منطقه محرمانه بود، بسیاری از افراد از حضور ما اطلاعی نداشتند. مثلاً در کارخانهها، باغها یا روستاها پنهان میشدیم که بتوانیم به موقع عملیات خود را انجام دهیم.
این رزمنده نظامی سالهای دفاع مقدس به حضور خود در مناطق مختلف عملیاتی اشاره کرد و افزود: به دلیل بازرسیهای هواپیماهای دشمن و حضور ستون پنجم حتی اگر منطقهای را ترک میکردیم به جای خود ماکت قرار میدادیم که آنها احساس کنند که ما همچنان در آنجا هستیم.
* چگونه پدافند هوایی حتی از خط مقدم هم جلوتر بود؟
سرهنگ قدیمی در ادامه سخنان خود خاطرنشان کرد: در بسیاری از موارد ما حتی از خط مقدم هم جلوتر میرفتیم؛ یعنی آنچنان اختفا میکردیم که نیروهای خودی عقبنشینی میکردند و حتی بعثیها نیز از کنار ما رد میشدند و نمیدانستند که ما در آن منطقه حضور داریم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به جنگ الکترونیک اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه تمام فعالیتهای ما به صورت فرکانس و الکترونیکی بود نیاز نبود که دشمن با ما رو در رو شود و از طریق همین فرکانسها نقطه حضور ما را متوجه میشد و بعضاً از ۱۰۰ کیلومتر دورتر از وضعیت ما اطلاع داشتند.
این پیشکسوت دفاع مقدس به قدرت جنگ الکترونیکی جمهوری اسلامی ایران پرداخت و گفت: ما هم زمانی که در اهواز مستقر بودیم از فعالیتهای هواپیماهای آنها مطلع بودیم؛ چراکه شنود داشتیم و از مأموریتهای آنها با خبر بودیم و قبل از اینکه که بخواهند وارد مرزهای جمهوری اسلامی ایران شوند اقدامات پدافندی را آماده میکردیم و آژیرهای منطقه را روشن میکردیم.
* چرا ۸ سال دفاع مقدس، آزمایشگاه دشمن بود؟
سرهنگ قدیمی با بیان اینکه در برخی از مواقع پس از حضور بعثیها در مرز به شهرها مانند تهران، اصفهان و... اطلاع میدادیم، تصریح کرد: پدافند هوایی بر اساس رسالت خود در زمان نزدیکی هواپیما با آنها درگیر نیز میشد یعنی ما موشک داشتیم و میتوانستیم آنها را بزنیم.
این رزمنده دفاع مقدس به کمک همه جانبه جامعه جهانی به رژیم بعث عراق اشاره کرد و گفت: تمام جهان و کشورهای قدرتمند از صدام ملعون حمایت میکردند برای همین از ابزارها و تجهیزات روز دنیا بهرهمند بود و اگر بخواهیم بیتعارف صحبت کنیم دست برتری در زمینه هوایی نسبت به ما داشت.
وی ادامه داد: آن جنگ برای آنها هم دانشگاه و هم آزمایشگاه بود. یعنی هر نوع سلاحی که میخواستند آزمایش کنند را به صدام میدادند او هم آنها را بر سر ملت ایران میریخت؛ بنابراین آنها این تجهیزات را چه روی انسان و چه روی تجهیزات ما آزمایش میکردند.
* ماجرای حضور هواپیماهای «رادارزن» برای شناسایی سامانههای پدافندی
این رزمنده دفاع مقدس به مجروحیت خود در درگیری با هواپیماهای بعثی پرداخت و تصریح کرد: به عنوان پدافند هوایی از عملیاتهای نیروی زمینی سپاه اطلاعی نداشتیم چرا که وظیفه ما دفاع هوایی بود یعنی ما آسمانها را میدیدیم و آنها روی زمین فعالیت میکردند.
قدیمی ادامه داد: بسیاری از فعالیتهای ما محرمانه است و نمیتوانیم آنها را بازگو کنیم اما هواپیما میگ ۲۵ عراقی زمانی که به مرزهای ما حمله میکردند، مجبور بودیم رادارهای خود را خاموش کنیم؛ چراکه مثلاً ۲۰ فروند جنگنده وارد کشور میشدند که از این ۲۰ فروند یک فروند «رادارزن» بود؛ یعنی آن یک جنگنده فقط دنبال موقعیت پدافند میگشت تا آن را نابود کند برای همین به دلیل اینکه موقعیت سامانهها را شناسایی نکند مجبور بودیم رادار رو خاموش کنیم و نمیتوانستم هشدارهای لازم را به سایر قوا دهیم.
وی به جنگ روانی رژیم بعث عراق علیه ملت ایران اشاره کرد و افزود: در روزهای آغازین جنگ رژیم بعث برای آنکه جنگ روانی در میان ملت ایران ایجاد کند هواپیماهای خود را به شهرهای مختلف اعزام میکرد؛ مثلاً هواپیمای آنها بالای سر تهران میآمد و همین امر باعث شده بود بسیاری از مردم به پناهگاه رفته یا این استان را ترک کنند.
* آمریکاییها تمام فنون نظامی را به ایرانیان یاد نمیدادند/ در دوران دفاع مقدس ایرانیها رو دست همه زدند
این فرمانده ارشد نظامی یادآور شد: با توجه به اینکه آموزشهای خود را در ارتش، قبل از انقلاب دیدم؛ آمریکاییها تمام اصول نظامی را به ما یاد نمیدادند و به اصطلاح فوت کوزهگری را نزد خود باقی نگه میداشتند اما رزمندگان دفاع مقدس توانستند در این سالها اقدامات بسیار سنگینی را انجام دهند.
قدیمی به یکی از شاهکارهای جنگهای ضد الکترونیک توسط رزمندگان جبهه حق علیه باطل اشاره کرد و یادآور شد: یک فروند هواپیما با سرعت ۷۵۰ کیلومتر در ساعت وارد کشور ما میشد پدافند هم روی هواپیما قفل میکرد و اما خلبان جنگنده از این موضوع مطلع میشد و برای آنکه ما را فریب دهد امواجی را ساطع میکرد که دستگاههای پدافند سرعت آنرا ۸۵۰ کیلومتر بر ساعت نشان میداد و همین محاسبات باعث شده بود که دستگاه فریب بخورد.
وی خاطرنشان کرد: موشک پرتاب و به جنگنده اصابت نمیکرد و منحرف میشد. بنابراین ما آنرا متوجه شدیم و خودمان به صورت دستی به دستگاه اعلام میکردیم.
* طی ۸ سال دفاع مقدس فقط چند روز در مناطق نبودم
قدیمی در ادامه سخنان خود به فریبهای متعدد دشمن در زمینه پدافند هوایی اشاره و آنها را محرمانه و غیرقابل انتشار دانست و عنوان کرد: جنگ ایران و عراق ۸ سال طول کشید اما من قریب به ۷ سال و ۱۰ ماه روز در مناطق حضور داشتم و فقط چند روز در منطقه نبودم.
این رزمنده دفاع مقدس فعالیت پدافند هوایی را همانند یک تیم فوتبال برشمرد و گفت: تیم فوتبال همه دست به دست هم میدهند اما تنها یک فرد گل پیروزی را به ثمر مینشاند؛ در پدافند هوایی هم این چنین است یعنی تمامی نیروها دست به دست هم میدهند تا بتوانیم جنگنده دشمن را شناسایی و منهدم کنیم.
قدیمی که در کارنامه خود انهدام ۴ فروند جنگنده عراقی را دارد؛ یادآور شد: این یک کار تیمی است و من به عنوان آخرین فرد دکمه آتش را میزنم در حالی که بسیاری از افراد باید برای فشردن دکمه آتش مرا یاری کنند.
* پدافند میزد اما میگفتیم خلبانان زدند
این پیشکسوت دفاع مقدس ادامه داد: بسیاری از نیروهای پدافند هوایی هواپیماهای دشمن را منهدم کردند اما در آن زمان در رادیو و تلویزیون اعلام میشد خلبانان تیزپرواز آنها را نابود کردند چرا که نمیخواستیم دشمن از موقعیت پدافند مطلع شود برای همین قریب به ۸۰ درصد جنگندههای دشمن توسط پدافند نابود شد اما اعلام میکردیم که جنگندهها آنها را نابود کردهاند.
سرهنگ قدیمی با بیان اینکه حاج محمد مصطفوی از نیروهای زبده پدافند هوایی در «عملیات والفجر۸» ۷۴ فروند جنگنده دشمن را نابود کرد؛ یادآور شد: این ماجرا به صورت سند در کتب مختلف وجود دارد اما در آن زمان اعلام نکردیم که پدافند این کار را انجام داده است.
رزمنده دفاع مقدس در خاتمه سخنان خود به ذکر خاطرهای درسآموز در روز دوم جنگ اشاره کرد و گفت: در روز دوم جنگ مأموریت یافتیم که به همراه تیمی به بندرعباس سفر کنیم؛ به همین دلیل به فرودگاه مهرآباد رفتم تا از آنجا به بندرعباس بروم. هواپیماها از مناطق حمله سراسری رژیم بعث، پیکر پاک شهدا و مجروحین را به تهران منتقل میکردند، پیش خودم گفتم تا زمانی که که بخواهم سوار هواپیما شوم به این مجروحین کمک کنم. زمانیکه درب هواپیما باز شد، یک ستوان یکم دیدم که از زیر لگن دو پایش قطع شده بود و اینقدر از او خون رفته بود که لختههای خون به پاهایش آویزان بود وقتی رفتم ایشان را به پایین هواپیما بیاورم با خنده گفت من حالم خوبه برید به سایرین کمک کنید. این موضوع باعث شد از این سخن شهامتی بیاموزم که در بمباران هوایی در مناطق بدون واهمه راه بروم.