در روزهای گذشته آتش از چهار طرف جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد را در محاصره قرار داد، جنگلهای استانی که بعد از شمال بیشترین پوشش جنگلی را به خود اختصاص داده و متنوع ترین پوشش گیاهی و تنوع زیستی را در خود جای داده است، غریبانه از همه سو شعله میکشند و خاکستر میشوند و به رسم هر ساله خواب سنگینی هم تیم مدیریتی استان را فراگرفته است. امروز حتی پیرچوپان در بیخ گوش مسئولان سوخت اما دریغ اگر از این خواب خود چشم به بیداری گشوده باشند.
آه دل زاگرس سالهاست بلند است و هر سال گوشهای از این زیبایی خدادادی زیر شعلههای سنگین آتش میسوزد و هرسال هم یک مشت بهانه تکراری که کار گردشگران بوده، کشاورزان ته ماندههای مزارع گندم را به آتش کشیدهاند و امسال هم کل ماجرای ته سیگارها به آن اضافه شده، انگار که عده بیشمار مسئولان استانی پس از آتش سوزیها و خاموش شدنها، مینشینند جلسه بگیرند که تقصیر را بر گردن کدام علت بخت برگشته ای بیاندازند و امسال از جلسات باشکوهشان نام "ته سیگار" بیرون آمده و جملگی با هم میخواهند آتش بیرحم شعلههای جنگلها را معلول این علت جدید بدانند که هم تازه کشفش کردهاند که می تواند علت آتش سوزی باشد و هم فرصت دارند که این چندماه را با نام " ته سیگار" بگذرانند.
امروز زبانههای آتش به جنگلهای حومه مرکز استان رسید و از نقاط مرکزی شهر هم دود آتش پیدا بود اما نمیدانیم که قرنیه چشم این عزیزان مسئول از چه جنسی است که این دودها و آتشسوزی ها را نمی بینند و سرشان در لاک مدیریتیشان فرر رفته و قصد هم ندارند حتی برای لحظهای از روی صندلیهای چرم کاری و اتاقهای لوکسشان بلند شوند که البته بد بیراه هم نمیکنند در این بلبشوی مدیریتی در استان ممکن است تا بلند شوند و خدای ناکرده برای خاموش کردن آتش راهی جنگل در چند فرسخی شهر شوند، تا برگردند یکی سر جایشان نشسته باشد!
این حقمان است که تمام استان در آتش بسوزد، وقتی که اداره کل فلان و فلان خرج بدهکاریهای مدیریتی میشود، حقمان است که جنگل که چه عرض کنم حتی شهرهایمان هم در آتش بسوزد.
جنگلهای استان از چهار طرف زبانه میکشند و فلان آقای مدیرکل- که اتفاقا ادارهاش با جنگل و طبیعت و غیره بیارتباط نیست- هر نیم ساعت در فضای مجازی پست انتخاباتی میگذارد. یکی این بنده خدا را از خواب بیدار کند. انتخابات تمام شده و دولت برنده شده و شورای نگهبان هم صحت انتخابات را تایید کرده، خود رییس جمهور هم گفته که الان فصل کار و عمل است اما آقای مدیر هم استانی ما دست بردار نیست.
امروز پیرچوپان بیخ گوش مسئولان و مدیران استانی سوخت و اطلاعیه پشت اطلاعیه که آهای مردم هرکس می تواند به کمک بیاید" آن وقت اثری از مدیران استانی و شهرستانی نبود. این آقایان کت و شلوارهایشان خاکی نشود یک موقع! و خدای ناکرده به قانون عمل نکنند که صراحتا در آتش سوزی جنگلها وظیفه بر دوششان گذاشته! چه می شد که استاندار، فرماندار، مدیرکل بحران، مدیرکل کشاورزی و... هم بیل و کلنگ دست می گرفتند و با دبه به جنگ آتش میرفتند، نمیشود که همهاش مردم، مردم، مردم! مگر چه گناهی کردهاند که باید جور بیمسئولیتی مدیران ما در تامین یک بالگرد آتشنشانی را بکشند.
میگویند استان ما بیشترین گزینه را برای کابینه دولت آینده دارد؛ می گویند فلان مدیر ما آنقدر در بدنه دولت حامی دارد که پس از رفتن از این استان خود را به کسوت استانداری بوشهر برساند. خب از همین نفوذها چرا استفاده نمیکنند تا دولت را راضی نمایند که یک بالگرد به استان ما اختصاص دهد!
مدیران ما در حوزه های مختلف باید پاسخگو باشند وقتی دوربین رسانهای می بینند و سرخوش از پخش تصاویرشان علت آتش سوزیها را بر گردن عوامل انسانی میاندازند باید پاسخ بدهند که برای کنترل این عوامل چه کردهاند.
جهاد کشاورزی باید پاسخ دهد که چرا هنوز کشاورزان استان ته ماندههای زمینهایشان را میسوزانند. منابع طبیعی باید بگوید که در مدتی که آرامش در جنگلها حاکم بود برای فرهنگسازی حفظ جنگل چه کرد.
محیط زیست، گردشگری، امور روستایی و.... باید جواب بدهند که در طول دوران آرامش برای آموزش و فرهنگسازی چه گامی برداشتهاند. با پدافند غیرعامل و مدیریت بحران هم حرفی نداریم، آنها عملکردشان ناگفته پیداست.
مشکل با بالگرد محل نمی شود. عده ای سود جو به این جنگل های خدادادی چشم دوخته اند و آن ها را طعمه حریق می کنند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند. سرعت تخریب و نابود جنگل های استان نگران کننده است و نیاز به اتخاذ سیاستی نو در راستای قانونی دارد. اگر جنگل از بین برود، آب هم نخواهد بود، خاک حاصلخیز نیز از بین خواهد رفت و به دنبال آن فقر و تنگدستی و بدبختی خواهد بود. اگر اندکی به فکر نسل های آینده هستید باید با چنگ و دندان از تخریب و تصرف جنگل ها و مناطق جنگلی جلوگیری شود.