نام نوروززاده در روزهای اخیر باز دیگر در رسانهها مطرح شده است، چرا که او بهجای «آلن ایر»، به عنوان دومین سخنگوی فارسیزبان کاخ سفید منصوب شد. این پست که در 2011، در راستای سیاست اوباما برای مذاکره با ایران در وزارت خارجه ایالاتمتحده ایجاد شد، اکنون در اختیار یک آمریکایی ایرانیتبار به نام سحر نوروززاده است که علیرغم جوانی، پیشرفت خوبی در مشاغل دولتی آمریکا داشته است.
نوروززاده متولد 1982 در ایالت کانهتیکت امریکاست. خانواده او در اوایل دهه 1970 میلادی به آمریکا رفتند تا پدر او تحصیلات خود را در رشته پزشکی، به عنوان رزیدنت زنان و زایمان تکمیل کند. به گفته خود نوروززاده، او پدرش را در همان کودکی از دست داد و وظیفه بزرگ کردن او و سایر فرزندان به عهده مادرش بود.
او به اصرار مادرش قصد داشت در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد تا پا در جای پدرش بگذارد و حتی یک سال دروس مقدماتی رشته پزشکی را هم گذراند، اما به گفته خودش، وقوع حادثه 11 سپتامبر، علاقهمندی جدیدی را برایش آشکار کرد: سیاست خارجی.
سحر نوروززاده تغییر رشته داد و برای تحصیل به مدرسه روابط بینالملل «الیوت» در دانشگاه جرج واشینگتن رفت و در رشته روابط بینالملل با تمرکز بر اقتصاد بینالملل و «مطالعات خاورمیانه» مشغول به تحصیل شد. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مطالعات ایرانی از دانشگاه مریلند- کالج پارک اخذ کرد.
ورود او به مشاغل دولتی، بعد از پایان دوره کارشناسی در 2005 آغاز شد. سابقه کاری او از وزارت دفاع آمریکا و به عنوان تحلیلگر سیاست خارجی شروع شد و در این وزارتخانه به سمت سرتیم تحلیل سیاست خارجی ارتقاء پیدا کرد.
او در سال 2009، به موسسه لابیگری «شورای ملی آمریکاییهای ایرانیتبار»(نایاک) به ریاست «تریتا پارسی» ملحق شد. بواسطه حضور در نایاک، او پس از مدتی به وزارت خارجه ایالاتمتحده راه یافت و به عنوان «مأمور سیاست خارجی» مشغول به کار شد. نوروززاده در وزارت خارجه به عنوان عضو تیم تدوین سیاست آمریکا در قبال ایران فعالیت میکرد.
در 2014، او از وزارت خارجه به شورای امنیت ملی کاخ سفید، تحت ریاست جمهوری باراک اوباما، منتقل شد که یک ارتقاء چشمگیر محسوب میشد. نوروز زاده در این شورا مدیر بخش ایران بود. به عنوان مسئول میز ایران، او یکی از اعضای کلیدی تیم پشتیبانی مذاکرات هستهای آمریکا با ایران بهحساب میآمد.
بعد از حصول توافق هستهای، او به عنوان مسئول اجرای برجام در شورای امنیت ملی به کار خود در این زمینه ادامه داد. به گفته «عماد آبشناس»، سردبیر سایت «ایران پرس»، در جریان مذاکرات هستهای، نوروززاده در چند نوبت با حسین فریدون، دستیار ویژه و برادر رئیسجمهور ایران گفتگو کرد.
سحر نوروززاده به عنوان مسئول بخش ایران در شورای امنیت ملی، بر همه امور مرتبط با ایران در سیاست خارجی نظارت داشت. انجام تحقیقات، برگزاری جلسات، نامهنگاریهای مرتبط با رهبران ارشد ایالاتمتحده و مدیریت روزانه خط مشی آمریکا در قبال ایران همه در چارچوب وظایف او قرار میگرفت.
او به زبانهای فارسی، انگلیسی و اسپانیایی مسلط است. گفته میشود که او مشاور اصلی اوباما در زمینه آشنایی با فرهنگ ایران است و ابتکار چیدن هفتسین در کاخ سفید و دادن پیام به مناسبت نوروز توسط اوباما به او برمیگردد.
اگر از منظر کاخ سفید به انتخاب او به عنوان سخنگوی کاخ سفید نگریسته شود، انتخاب او ازهرجهت انتخاب مناسبی است: او یک ایرانیتبار و کاملاً آشنا بافرهنگ و آداب و رسوم ایرانی است. فارسیزبان مادری اوست. سالها به عنوان تحلیلگر و مسئول، با امور ایران سروکار داشته و خود بخشی از تیم تدوین سیاست آمریکا در قبال ایران بوده است.
در بررسی واکنش محافل و رسانههای دست راستی آمریکا و حتی رسانههای رژیم اسراییل، نسبت به حضور او در شورای امنیت ملی کاخ سفید و همچنین انتصاب او به عنوان سخنگوی فارسیزبان وزارت خارجه، این خط پررنگ است که چون او در برههای از سوابق کاری خود، عضو «شورای ملی آمریکاییهای ایرانیتبار»(نایاک) بوده و از سوی دیگر نایاک، به درست یا غلط، شهرتی به عنوان لابی ایران در واشینگتن پیداکرده است، پس او یکمهره متمایل به ایران در دولت آمریکاست!
درباره سوابق بهشدت مشکوک نایاک و مؤسس و مدیر آن تریتا پارسی، در زمینه «پروژه نفوذ» مطالب زیادی در رسانههای داخل کشورمان انتشاریافته است (گزارش مشرق با عنوان «آمریکاییهای ایرانیتبار چگونه کانال نفوذ نامرئی در ایران شدند»).
دستگیری «سیامک نمازی» و پدرش «باقر نمازی» (که لقب شاهماهی دستگاههای جاسوسی غربی در ایران لقب گرفته است) توسط نیروهای امنیتی کشورمان، بار دیگر نام نایاک را مطرح کرد. این دو نفر، ارتباطات نزدیکی با نایاک و تریتا پارسی داشتند و بر اساس گزارشهایی که تاکنون از سوی مقامات مربوطه درباره سوابق آن دو منتشرشده، نقشی اساسی در پیشبرد پروژه نفوذ و «استحاله از درون» در فضای پسابرجام بازی میکردند.
پرونده نمازیها و موضوع آزادی آنها آنقدر برای دولت آمریکا مهم است که علاوه بر راه انداختن یک کارزار بزرگ تبلیغاتی برای آنها، تاکنون چندین پیشنهاد چشمگیر از سوی دولت آمریکا برای آزادی آنها در قبال امتیازاتی بزرگ با مقامات کشورمان مطرح شده است.
نایاک در این سالها، توانسته یک بازی فریبکارانهٔ بسیار ظریف را در عرصه عمومی آمریکا پیش ببرد. بهاینترتیب که با اتخاذ پارهای از مواضع ظاهراً منطبق با منافع ایران و تاکتیک یکی به نعل و یکی به میخ، تصویر یک گروه لابیگر صاحب نفوذ در جهت حفاظت و تحقق منافع ایران را در رسانههای آمریکایی از خود ایجاد کند.
تریتا پارسی، مؤسس و مدیر این سازمان (متولد 1352 در اهواز در یک خانواده زرتشتی که بعد از انقلاب به سوئد پناهنده شدند) که حضور بسیار پررنگی در روزنامههای تأثیرگذار آمریکا و شبکههای تلویزیونی مهم آمریکایی دارد، خود و سازمانش را نماینده بیش از یکمیلیون آمریکایی ایرانیتبار میداند. از سوی دیگر، بهواسطه سفر بعضی از اعضای این سازمان همچون هوشنگ امیراحمدی و هومن مجد در دوران دولتهای قبلی به ایران و ملاقات متعدد آنان با برخی مقامات دولتی، این تصور ایجادشده که آنها در حکومت ایران هم نفوذ و پیوندهای قوی دارند و دستکم نمایندگی بخشی از حاکمیت ایران را در آمریکا به عهدهدارند.
البته حضور فعالانهٔ تریتا پارسی و هومن مجد در جریان مذاکرات هستهای ایران با 1+5، در کنار تیم هستهای کشورمان این شائبه را به وجود آورد که احتمالاً همه آن چیزی که هم که نایاک درباره نفوذ خود در میان برخی دولتمردان ایران تبلیغ میکند، صرفاً لافزنی در غربت نبوده است!
حضور اعضای نایاک در کنار تیم مذاکرهکننده کشورمان از یکسو و حضور «سحر نوروز زاده» به عنوان عضو سابق نایاک و کارآموز تریتا پارسی، در تیم مذاکرهکننده آمریکایی، این گمانه قوی را به میان میآورد که یک سناریوی بسیار حسابشده و دقیق، مبتنی بر حرکت گامبهگام خزنده از سوی طرف آمریکایی برای پیشبرد روند توافق هستهای و مدیریت فضای بعد از حصول توافق در جریان بوده و هست.
انتشار تصویری از نوروز زاده در کنار شخصی که به عنوان عضوی از عقبه تیم مذاکرهکننده کشورمان، به اتهام جاسوسی از سوی مقامات امنیتی کشور دستگیر شد، خود نشانی دیگر از قوی بودن احتمال وجود این سناریوست.
نکته قابل توجه دیگر این که علیرغم اشتهاری که نایاک (به صورت خودخواسته) به عنوان لابی جمهوری اسلامی در آمریکا پیدا کرد و توسط رسانههای وابسته به صهیونیستها هم به آن دامن زده شد، لابی بهشدت قدرتمند و تأثیرگذار اسراییل در ایالاتمتحده، «آیپک»، تاکنون حتی یک اقدام جدی در جهت محدود کردن فعالیت این به اصطلاح «لابی ایران» انجام نداده است.
نکته اینجاست که سیاستمداران دموکرات آمریکا بهویژه در دوران ریاست جمهوری اوباما، سیاست نتیجهگیری با کمترین هزینه را در سیاست خارجی، بهویژه در قبال غرب آسیا در پیشگرفتهاند. نهایت سادهاندیشی است که کسانی در داخل مملکت گمان میبرند که بین سیاست دموکراتها و جمهوری خواهان در برابر ایران، تفاوت ماهوی وجود دارد. تردیدی نیست که منتهای آرزوی هر دو جناح در آمریکا محو جمهوری اسلامی است، منتهی هر کدام با تاکتیکهای متفاوت، یک راهبرد را بهپیش میبرند.
اوباما از ابتدا قصد داشت که سیاست مهار ایران را با حذف هزینه تقابل نظامی بهپیش ببرد. ایجاد شبکهای از تحریمها و محدودیتها بر گرد جمهوری اسلامی، با هزینهای به مراتب کمتر از لشکرکشی نظامی و از سوی دیگر تلاش برای نفوذ و استحاله فرهنگی، تاکتیک هوشمندانه دموکراتها برای مهار توسعه نفوذ جمهوری اسلامی بوده است.
حال احتمالاً افرادی در داخل کشورمان هستند که قرار گرفتن یک آمریکایی ایرانیتبار را به عنوان عضو شورای امنیت ملی کاخ سفید و یکی از سخنگویان این وزارتخانه، مایه خوشحالی و در جهت گسترش لابی ایران در واشینگتن تلقی میکنند (کما این که در خبر پوشش این انتصاب در شماری از وبسایتهای داخلی چنین ذوقزدگی دیده میشود)، لیکن چنین فرضی بسیار خام اندیشانه و کودکانه است که دولت اوباما که تاکنون با هوشمندی و «رندی» خبیثانه نظام پیچیده تحریمها را به دور ایران تنیده و برنامهای چندلایه برای امتیاز گیری از ایران در قبال تعدیل در این نظام تحریم در دستور کار دارد، حال بخواهد با انتصاب یک ایرانیتبار به ایران امتیازی بدهد.
انتصاب کسی که خود در تدوین سیاست آمریکا در
قبال جمهوری اسلامی، دستکم از اوایل شروع به کار دولت اوباما نقش داشته (که قطعاً
شامل نظام تحریمها هم میشده است)، در جریان مذاکرات هستهای در عقبه تیم مذاکرهکننده
آمریکا حضورداشته و البته ارتقاء قابلملاحظه خود را در کوتاه مدت تا حد زیادی
مدیون کارآموزی نزد تشکیلات تریتا پاسی است، قطعاً بخشی از پازل بازی ظریف دولت
اوباما در قبال ایران
منبع: مشرق