به گزارش عصر دنا، شعر مراسم عیدفطر ۱۴۰۳ه.خ شهر دهدشت با شاعری صدرا صلاحی فرد و مداحی سعید محمودی سرشت اجرا شد.
بخش اول
گفته بودم به تو ای دوست زمان می گذرد
ما بخواهیم و نخواهیم، جهان می گذرد
زندگی ابر رهایی است که در حال عبور
ناگهان از سرِ ما سایه ی آن می گذرد
دست ما نیست قطار از چه مسیری برود
عمر ما پای تماشای همان می گذرد
شوق دیدار به دل هاست، مسافر شده ایم
چشم ما از قفسِ کون و مکان می گذرد...
هیچ راهی به خداوند نباشد جز عشق
جاده ای کز دلِ هر پیر و جوان می گذرد
عاشقی، ماندن و پاییدن هر رهگذری است
دلبر از کوچه ی دلداده نهان می گذرد
عشق، مهمانی یار است، که در محضر او
بنده از فکر و خیال دگران می گذرد!
وقتِ سبحانک یا لا اله جز تو
نبود غفلت اگر نه، رمضان می گذرد!
رمضان خط امانی است در این بیراهه
سرخوش آن بنده که از راه امان می گذرد!
معصیت معبر سختی است که مومن از آن
همچو تیری که رها شد ز کمان، می گذرد!
یاد لب تشنگی و غربتِ ارباب شهید
بی گمان از عطش و جوع و زجان می گذرد!
به سوالی همه ی شهر، گرفتار تو بود
چه کسی هست که با کیسه ی نان می گذرد؟؟
آن چنان بست علی راه به شهرت طلبی
می برد شام یتیم و بی نشان می گذرد!
می برد شام یتیمااااان، ولی می داند!
شام طفلان غریبش به چه سان می گذرد!
کاسه ی شیر چه می گفت به تنهاییِ او،
بچه ها با تو رفیق اند، بمان، می گذرد...
گفت اما به یتیماااان، خدااا حافظتان
کوفه زندان علی هست، از آن میگذرد...
آااای مردم به خدا رفته ام از شهر شما
بر شما حق یتیماااان، گِران می گذرد...
آااای مردم به خدا رفت علی از کوفه
بعد از او بر سرتان باد خزان می گذرد...
با علی زودتر از زود گذشت این سی روز
یا علی گفته کسی کز همگان می گذرد
سفر شهر خدا باز به اتمام رسید
موسم عید زِ هر گوشه وَزان می گذرد...
آرزووو، رویت ماه پسر فاطمه هست
این دعایی است که بر قلب و زبان می گذرد!
السلام ای پسر فاطمه"س" عجّل فرجک
عاقبت عمرِ همه منتظران می گذرد...
بخش دوم
تا بهار از راه آید، دل مسافر می شود
باز جوید راه ایمان، هرچه کافر می شود
کرده بر پا بلبل نوروز آواز خوشش
سال نیکو گشته معلوم از سرآغاز خوشش
شکر ایزد می رسد عیدی پس از عید دگر
شکر ایزد می رسد آیات توحیدِ دگر
مقصد دل ها ضیافت خانه ی الله شد
ماه مهمان داری جانانه ی الله شد
شهر ما مهمان شهر عشق و ایمان بوده است
الذی انزلت فیه النور قرآن بوده است!
محفل قرآن ما در مسجد صاحب زمان
اتصال قلب های کودک و پیر و جوان
شادی حق شد ملاک شادی و غم های ما
شرط هر تصمیم شد خشنودی مولای ما
بندگی کردیم تا در بهترین ماه خدا
راهمان از راه شیطان رجیم گردد جدا
ای مسلمان بندگی هایت مبارک باشدت
رستن از دلبستگی هایت مبارک باشدت
چون رها کردی خودت را از غل و زنجیرها
ای مبارک باشدت تسبیح ها، تکبیرها
حال هنگام وفا بر عهدهایت با خداست
گفته بودی راه تو از دشمنان او جداست!
جوشنی از نام های حق به تن انداختی
در نبرد حق و باطل تا نیاری باختی
وعده هایت با خدا را در عمل اعلام کن
نسبتت را با ولایت در جمل اعلام کن!
جایگاه ما دقیقا صحنه ی کرب و بلاست
هر قدم برداشتی یا عین خدمت یا جفاست
وامدار خونِ پاک لاله های پرپریم
ما بدهکار تمام مردمِ بی یاوریم
در بزنگاه حمایت، مردم ما حاضرند
پای جمهوری اسلامی ایران جان دهند!
رهبر فرزانه ی ما بارها فرموده است
ملتِ ما از خواص خود جلوتر بوده است
دست یاری سوی دشت تشنه ی شهرت بیار
جرعه ی آبی بریز از آبریز این دیار
رنج های کهگیلویه از نداری نیست نیست
کهگلو در انتظار یار غمخواری است، نیست!!
کارها با تکیه بر غیره به باطل می رسد!
کارها از راه خودیاری به حاصل می رسد!
مردمان کهگلویه حقشان بالاتر است
همچنان امیدواریم چون خدا بالا سر است!
بخش سوم
راه ما روشن تر از خامی دشمن های ماست
رهبر ما راز ناکامی دشمن های ماست
نا امیدی میوه ی گندیده ی باغ عَدوست
نا امیدی حربه ی پایانیِ دورانِ اوست!
نا امیدی در مرام شیعیان جایی نداشت!
گر نه آزادی خرمشهر، معنایی نداشت!
گام دوم را به امید خدا طی می کنیم
دشمنان را یک به یک در راه حق پی می کنیم!
روزه در ایران ما، در امنیت آسان بود
روزه دار غزه اما زیر بمباران بود...
ما صبوریم و خدا همراه یاران صبور
انتهای داستان تو گران است ای شرور
دارد آمریکا به دست خود خودش را میکشد
غده ی بدخیم زیرا صاحبش را می کشد...
از خدا خواهان آزادی قدس و غزه ایم
پای کارستانِ آزادی قدس و غزه ایم!
با دلی سرشار از اطمینان آقا وعده داد
مرگ اسرائیل و صهیونیست ها را وعده داد!
طبل تو خالی