رمزگشایی هدف قرار دادن توان نظامی ایران توسط هاشمی

پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): عصردنا- نصرالله شفیعی: در چند ماه اخیر هاشمی رفسنجانی دو بار به شکل علنی توان موشکی و نظامی ایران را زیر سؤال برده است. در هر دو این مورد وی از سوی مقام معظم رهبری با پاسخ کوبنده و محکم روبرو شده است. در هر دو مورد نیز هاشمی رفسنجانی برای فرار از این توبیخ تلاش کرده خود را تبرئه کند. هرچند امید بر این بود که هاشمی بعد از توبیخ اولیه آقا متنبه شده باشد و دیگر از این سخنان را که جز به عرض خودش لطمه وارد می کند تکرار نکند ولی با تکرار آن در دیدار با مدیران آموزش و پرورش در 30 مرداد نشان داد که گوشش به این تذکرات بدهکار نیست، گویا او مأمور شده که پروژه خود را به پیش ببرد.
 اولین سؤال این است که آیا آقای هاشمی از روی ناآگاهی و یا سادگی و خوش باوری نسبت به سخنان غربی ها این حرف ها را برزبان می آورد یا اینکه آگاهانه و ار روی عمد و با قصد و غرض این چنین سخن می گوید. اگر بگوییم هاشمی نمی داند و دچار ضعف تحلیل و عدم درک درست موقعیت کشور شده و مثلا کهولت سن باعث گردیده که او تسلط بر قوه ی عاقله ی خود را از دست داده نمی تواند قابل قبول باشد.
 از دو جهت یکی اینکه سوابق هاشمی گویای این حقیقت است که او کاملا بر مسائل داخلی و مسائل خارجی مرتبط با ایران آگاه است. روزگاری خود او در جایگاه جانشینی امام جنگ را مدیریت می کرده و از نزدیک نسبت به تهدیدات جدی ایران از سوی قدرت های سلطه گر واقف است و می داند اگر کشوری قدرت دفاعی قوی نداشته باشد در برابر هر تهدید دشمنان آسیب پذیر خواهد بود. دوم با مراجعه به سایر مواضع و سخنان هاشمی در می یابیم که او دچار پریشانگویی ناشی از کهولت سن نشده است.
 علاوه برآن او به عنوان یک متخصص در حوزه ی دین و قرآن می داند که نص صریح قرآن بر تقویت بعد نظامی دلالت دارد.
 آنجا که خداوند در سوره مبارکه انفال آیه ۶۰ می فرماید:
وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم وَآخَرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ يَعلَمُهُم .
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان‌]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی‌شناسید و خدا آنها را می‌شناسد.
 این آیه ضمن تصریح به تقویت نیروی نظامی و دفاعی مسلمانان، به بعد دفاعی آن نیز توجه کرده است. یعنی مسلمانان باید با تقویت قدرت نظامی خود در دل دشمن رعب و وحشت ایجاد می کنند تا خیال هر نوع حمله ای را از ذهن خودش دور کند.

از همه ی اینها که بگذریم به طور واضح شاهد هستیم که همه ی دشمنان ایران که دورتا دور ایران را هم گرفته اند روز بروز به تقویت بعد نظامی خود می پردازند و مدرن ترین جنگ افزارهای نظامی را خریداری یا تولید می کنند. حال چه کسی می تواند به بهانه ی پیشرفت علمی و رفاهی و عمرانی خود را در برابر دشمنان خلع سلاح کند؟ هاشمی نه آگاهی خود را از دست داده و نه قوه ی دراکه اش دچار اختلال گردیده است. پس دلیل این گزافه گویی ها چیست؟
 به نظر می رسد این صحبت های هاشمی که معلوم نیست پایانی هم داشته باشد ناشی از نقشه ی شومی است که برای نظام جمهوری اسلامی در نظر گرفته است. او به عنوان پدرخوانده دولت روحانی به صراحت گفته که در دولت دوم روحانی تضعیف و تعطیلی تقویت قدرت دفاعی ایران عملیاتی خواهد شد. احساس هاشمی رفسنجانی این است که در دوران بعد از ریاست جمهوریش خصوصا در سوم تیر ماه 1384 که منجر به پیروزی رقیبش احمدی نژاد گردید انتظارات و آرزوهایش در به دست گرفتن سهم واقعی قدرت عملی نگردیده و او همچنان خود را در حاشیه می بیند. حاشیه ای که چه بسا در تصورش او را تحقیر کرده باشد.
این احساس تحقیر از آنجا به اوج خودش می رسد که می بیند فرزندانش نیز یکی پس از دیگری به زندان می روند و او نمی تواند برای نجات آن ها اقدام مؤثری انجام دهد. اینکه هاشمی حاضر است برای دستمالی قیطریه را به آتش بکشاند و نظام را به بدترین چالش تبدیل کند تجربه نشان داده که او ابایی از این ندارد. نامه ی بدون سلام و والسلام هاشمی به رهبری که به صراحت از آتش افروزی یک فتنه ی بزرگ و غیر قابل کنترل در آن یاد کرده بود دلیل این ادعاست.
 او به خاطر انتقادات تندی که احمدی نژاد در مناظره با میر حسین موسوی از او و فرزندانش داشت بسیار برافروخته شد و به صراحت از بروز فتنه ای سخن به میان آورد که بعدها به فتنه 88 موسوم شد.
 هاشمی در نامه خود از وقوع فتنه خطاب به مقام معظم رهبری  این گونه می نویسد: «از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید...

سر چشمه شاید گرفتن به بیل                       چو پر شد نشاید گرفتن به پیل

 او در زمان فتنه ای که به تعبیر مقام معظم رهبری نظام را تا لب پرتگاه برد نه تنها تلاش نکرد از موقعیت خود در خاموش کردن آن استفاده کند بلکه با بیانات و مواضع خود وحضور فرزندانش نقش مهمی در آتش افروزی آن ایفا کرد. خطبه ی نماز جمعه او در بحبوحه ی آن فتنه بیانگر این ادعاست. حال با این همه دلایل روشن مبنی بر ضرورت تقویت بعد دفاعی کشور چرا هاشمی این گونه سخن می گوید و سناریوی خود را نیز ادامه می دهد؟
به نظر می رسد مهمترین عاملی که هاشمی در جلوگیری از بسط قدرت و هدفی که به دنبالش است و از طریق برخی ژنرال های غربزده سیاسی می خواهد آن را پیاده کند نیروی دفاعی و توان موشکی نیروهای مسلح به خصوص سپاه است. توان نظامی که مظهر اقتدار و ایستادگی ملت ایران در برابر بدخواهان و جنگ افروزان بی رحم است.
 هاشمی اعتقاد دارد که این دولت یاید کارنامه ی موفقی در مسأله برجام از خود برجای بگذارد. و می داند تا موضوع موشکی و توان نظامی ایران تضعیف نشود غربی ها حاضر نخواهند شد در توافق برجام امتیازی به ایران بدهند. و این یعنی شکست دولتی که او نه تنها خود را پدر خوانده ی آن می داند بلکه حیثیت و اعتبار خود را نیز به پای آن گذاشته است.
 از نظر هاشمی باید برجام های دیگر نیز شکل بگیرد تا راه برای رابطه ی کامل با غرب فراهم شود. از نظر او هر موانعی که در پیش روی برجام است باید برداشته شود تا غربی ها و یا کدخدا با ما کنار بیایند. و همان طور که اشاره شد مهمترین بهانه ای که باعث می شود آمریکا درعمل به تعهدات برجام شانه خالی کند قدرت موشکی و بازدارنده ایران است که همچون کابوسی خواب را از رژیم صهیونیستی می گیرد.
با این مانع بزرگ یعنی حفظ توان موشکی ایران هاشمی چه برخوردی باید کند؟ هاشمی می داند که نه رهبری از این خط قرمز کوتاه می آید و نه زمینه ای در نیروهای مسلح وجود دارد که با این سیاست غربی ها همراهی نمایند. پس راه حل چیست؟ تحریک و همراه کردن افکار عمومی که اگر قرار است ما در دنیای کنونی به پیشرفت و رفاه و توسعه دست پیدا کنیم باید این مانع بزرگ را از سر راه برداریم.
 هاشمی تصور می کند تنها چیزی که می تواند رهبری را در ایستادگی بر این خط قرمز و حیاتی وادار به عقب نشینی کند مطالبات و افکار عمومی است. او باید به مرور فضاسازی کند و به همین خاطر در مهمترین جمعی که با ده ها میلیون دانش آموز و معلم سروکار دارد باید این ایده را درمیان بگذارد تا آن ها نیز در فضای افکار عمومی و دانش آموزان و معلمان این ایده را تبلیغ کنند تا سرانجام مقاومت ها شکسته شود و راه برای اجرای سایر برجام ها فراهم گردد. و اینگونه است که به سادگی نباید از کنار این حرف های هاشمی گذشت.
رهبری با درک عمیق توطئه ها همه ی مصلحت ها حتی سابقه ی دوستی طولانی را نیز نادیده می گیرد و تنها به مصلحت مردم و نظام و انقلاب و میراث امام فکر می کند و این چنین است که پاسخ لازم را به سخنانی که خیانت تفسر آن است می دهد. و کلام آخر اینکه همه این آرزوها خواب هایی است که برای هاشمی هیچ وقت تعبیر نخواهد ش وتنها نتیجه اش هتک بیشتر حیثیت خودش و ایجاد هزینه هایی برای نظام است.