عصر دنا- سید یونس آصفجاه، فعال فرهنگی، اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد در یادداشتی نوشت: در سرزمینی که بنیان روابط اجتماعی بر تاروپود پیوندهای خویشاوندی، مناسبات طایفهای و حافظه جمعی شکل یافته، مفاهیمی مانند ککامی ـ ککاتوم صرفاً واژههای محلی نیستند؛ این مفاهیم، ترجمان یک شیوه زیست اجتماعیاند که هم در لحظات همدلی و هم در بزنگاههای بحران، نقشآفرینی میکنند.
استان کهگیلویه و بویراحمد، با ساختاری بهغایت مبتنی بر عشیره و طایفه، الگویی خاص از همبستگی اجتماعی را حفظ کرده است. در این بستر، ککامی ـ ککاتوم بهمثابه یک مکانیسم بومی، بهجای سازوکارهای رسمی، در حل منازعه، میانجیگری، داوری، و حتی بسیج اجتماعی بهکار گرفته میشود. این مفهوم، در زمره سرمایههای فرهنگی محسوب میگردد؛ سرمایهای که هم حس تعلق میآفریند، هم انسجام میسازد.
با عبور چنین ساختاری به قلمرو سیاست و مدیریت عمومی، چالشی ژرف پدید آمده است. فرآیند انتخاب و انتصاب، در بسیاری از موارد، بیش از آنکه بر شایستگی، توان اجرایی یا تجربه تکیه کند، متأثر از خاستگاه خانوادگی و نسبتهای قومی شکل میگیرد. نیروهایی که خارج از دایره پیوندهای سببی و نسبی قرار دارند، به حاشیه رانده میشوند و سهمی در سازوکارهای تصمیمساز نمییابند.
مشاهده دقیق فضای سیاسی استان، بیانگر آن است که تمرکز بازیگران سیاسی بیشتر بر حفظ توازن داخلی میان طوایف و رضایتسازی در درون جناح خویش قرار دارد. در بسیاری از رقابتها، آنچه موضوعیت یافته، مدیریت پیوندهای درونیست. در نتیجه، افق رقابت محدود شده، مشارکت نخبگان مستقل کاهش یافته، و فضای اجتماعی دچار نوعی بیاعتمادی ساختاری گردیده است.
ککامی ـ ککاتوم، در چنین شرایطی، نقشی دوگانه ایفا میکند: از یک سو، حافظ انسجام فرهنگی و مظهر همبستگی است؛ از سوی دیگر، اگر جایگاه آن روشن نباشد، میتواند به ابزاری برای انحصار، حذف و بازتولید قدرت در مدار بسته روابط قبیلهای بدل گردد. همین دوگانگی، از آن یک پدیده تأثیرگذار ساخته؛ هم ظرفیت دارد، هم تهدید میآفریند.
با وجود همه این ملاحظات، این مفهوم همچنان یکی از ارکان همیاری بومی و اعتماد اجتماعی به شمار میرود. حضور آن، زمانی که در جایگاه واقعی خود تعریف شود، میتواند عامل پایداری فرهنگی و توازن اجتماعی باشد. مشروط بر آنکه در حوزه عمومی، معیار انتخاب افراد به تجربه، تعهد، صداقت و کارآمدی وابسته باشد، و در ساحت سنت، این پیوندها به تقویت همدلی و حلوفصل اختلافات کمک نماید.
گذار از انسداد سیاسی و اجتماعی، نیازمند تمایز روشن میان عرصه سنت و حوزه مدیریت عمومیست. ساختارهای رسمی، زمانی به پویایی میرسند که معیارهای روشن، فراتر از نسبت و قرابت، تعریف شده باشند. از این رهگذر، نخبگان بیرون از حلقههای بسته امکان اثرگذاری خواهند یافت، مشارکت اجتماعی گسترش مییابد، و بستر توسعه پایدار فراهم خواهد شد.
بازتعریف ککامی ـ ککاتوم در چارچوب سرمایه فرهنگی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. این واژه، اگر در جایگاه سازنده خود باقی بماند، نهتنها حافظ میراث فرهنگی خواهد بود، بلکه میتواند نقشآفرینی تازهای در تقویت همگرایی و ترمیم شکافهای اجتماعی ایفا کند. پدیدهای برخاسته از متن جامعه، که در صورت بازچینش مسئولانه، میتواند پیونددهنده سنت و آینده باشد.
آینده استان کهگیلویه و بویراحمد، در گرو تعادلی پایدار میان خردِ مدیریتی و ریشههای فرهنگیست. هرگاه سنت در جایگاه اعتباربخش و فرهنگآفرین باقی بماند، و اداره امور بر شفافیت، شایستهسالاری و انصاف استوار گردد، ساختاری شکل خواهد گرفت که نه بسته به خویشاوندی، بلکه باز به روی توانمندی است. چنین ساختاری، بنیاد جامعهای خواهد بود که ظرفیتهایش را برای همه میگشاید، نه برای حلقهای محدود.
با آرزوی تعالی اندیشه، کرامت انسان و طلوع افقی روشن برای فردای این دیار...