چرا مهدی روشنفکر و محمد بهرامی طرفداران خود را ناامید کردند؟!/ بهرامی تک‌دوره‌ای خواهد شد؟!

یادداشت دریافتی- عصر دنا: مهدی روشنفکر به دلیل تصمیمات غلط و نگرش‌های خانوادگی، چینش‌های غیرعقلایی، تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی و فامیلی، فرار از مردم، بی‌توجهی به نیروهای توانمند و مستعد، حمایت نکردن از نیروهای شایسته در سطح ملی، ساده‌اندیشی‌ و بداخلاقی‌های شخص ایشان و برخی از تندروهای حامی ایشان در طول ۴ سال دوره نمایندگی، شکست خورد و تک‌دوره‌ای شد.

روشنفکر هیچگاه توجهی به انتقادات نکرد و اقدامی برای تغییر رویکرد و آسیب‌شناسی نکرد تا در نهایت امروز با سیل ریزش‌ها، انتقادات و خداحافظی‌ها مواجه شد و درس عبرتی برای همگان شده است.

بلاتکلیفی و رها کردن هواداران پس از شکست، سکوت و انفعال بعد از تک‌دوره‌ای شدن، عدم برگزاری جلسه با فعالان ستاد برای آسیب‌شناسی و سپاسگزاری، عدم برخورداری از یک تشکیلات حداقلی و پاسخگو، فقدان شفافیت در تصمیم‌گیری، فرار از نیروهای شایسته، بالا بردن توقعات اشخاص با وعده‌های متعدد، بها دادن به نیروی بی‌تجربه و فاقد اندیشه، عدم تغییر رویه و ... همگی سبب شد تا آینده برای مهدی روشنفکر تاریک و امواج انتقاد به ایشان سنگین‌تر گردد.

به عبارت دیگر، با اینکه پرونده انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه سال ۱۴۰۲ در بویراحمد با حواشی خاص خود به پایان رسید و تا انتخابات بعدی در ۱۴۰۶ فاصله زمانی بیش از سه سال مانده‌ است، اما مهدی روشنفکر که سودای سناتوری با پشتیبانی رای بیش از ۶۰ هزار نفری را در سر داشت، به دلیل اشتباهات فاحش از جمله اعتماد به مدیران تحمیلی از طرف خودی و غیرخودی، عدم پاسخگویی مناسب به مطالبات طرفداران، ناتوانی در چانه‌زنی برای گماردن نیروهای توانمند حامی در پست‌های مهم ملی(کشوری)، استفاده از ادبیات موهون در مقابل طرفداران و مخالفان، برچسب‌زنی به اطرافیان، دل خوش کردن به جذب افراد مخالفِ و منفعت‌طلب و در آخر غفلت از حامیان بی‌ادعایِ حامی خود باعث شد تا طعم تلخ شکست و تک دوره‌ای شدن را بچشد.

حامیان مهدی روشنفکر که اغلب با تکیه بر احساسات و عواطف به حمایت از وی پرداخته بودند، با پرداخت هزینه‌های مادی و معنوی سعی در حفظ وی در مسند نمایندگی مجلس را داشتند اما مهدی روشنفکر با پشت و پا زدن به وعده‌های انتخاباتی خود، این بدنه پر از ظرفیت را با تنگ‌نظری، فرصت‌سوزی، عملکرد سطحی و اشتباهات بی‌شمار از دست داد و در پی شکست ناشی از عدم برنامه‌ریزی، ضعف سازماندهی نیروی انسانی، عدم توجه به آسیب‌ها و انتقادات و تن ندادن به هزینه‌های حداقلی، ریزش آرا وی بعد از ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ ملموس، قابل مشاهده و امواج فرار از او هر روز سهمگین‌تر می‌شود.

جبهه گرفتن بسیاری از یاران صاحب فکر و ایده‌پرداز مهدی روشنفکر در قالب نقد به عملکرد وی، رکود فعالیت روشنفکر و موارد دیگر نشان از این دارد که دست‌های زیادی برای خداحافظی با وی از عالم سیاست از هم‌اکنون در حال تکان خوردن است.

کنش‌های سطحی در این روزها به نام روشنفکر نیز نشان می‌دهد که مهدی روشنفکر نیز مانند غلام محمد زارعی هنوز نمی‌خواهد شکست در انتخابات را باور کند و در حال دست پا زدن برای زنده بودن نامش در فضای سیاسی بویراحمد است تا علیرغم جدایی بخش زیادی از طرفدارانش، حداقل از موفقیت رقبای درون طایفه خود همچون شیرعلی خرامین جلوگیری کند.

اگر معادلات در انتخابات ۱۴۰۶ به گونه‌ای رقم بخورد که روشنفکر با وجود مخالفت اطرافیانش باز هم در انتخابات شرکت کند، رای بسیار ضعیفی کسب خواهد کرد و برای همیشه بایگانی خواهد شد.

در کنار مسائل ذکر شده، توجه به این نکته ضروری می‌باشد که برنده انتخابات سال ۱۴۰۲ یعنی محمد بهرامی نیز با در پیش گرفتن راه ناروشن فردای دوم اسفند ۹۸ مهدی روشنفکر و انتخاب و انتصاب مدیران عمدتاً شهرستانی از سبد حامیان طایفه‌ای و خانوادگی، خود را این روزها سیبل انتقادات صریح موافق و مخالف کرده و دود اختلاف و سهم‌خواهی شدید در درون جریان محمد بهرامی از دودکش فضای رسانه و از پُست‌های داغ مجازی زودتر از آنچه مردم و خود بهرامی تصور می‌کرد، بلند شده‌ است!
حامیان بهرامی که خسته از نگاه و عملکرد اشتباه و شعارهای توخالی "وحدت‌گرایانه‌ی" مهدی روشنفکر بودند، امید داشتند که بهرامیِ در ظاهر "علمی و عملگرا" تغییر چشم‌گیری در رویه غلط که از زمان زارعی شدت گرفت و در زمان روشنفکر ادامه یافت به وجود بیاورد اما گستره‌ی اعتراضات به انتصابات فامیلی بهرامی آنهم به این زودی و از درون جریان راه روشن فردا، نشان می‌دهد که محمد بهرامی نه تنها به عهد خود در "نه به طایفه‌گرایی" عمل نمی‌کند بلکه با درصد بیشتری از نمایندگان سابق در حال پیشی گرفتن است.

اکثریت حامیان غیرطایفه‌ای محمد بهرامی بر خلاف برخی حامیان روشنفکر میانه‌ی چندانی با احساسات و غیرت ایلی ندارند و در بدنه حامی بهرامی حضور طیف‌ها با تیپ و تفکر مختلف ملموس است، اگر چه این یک فرصت استثنایی برای هر نماینده‌ای محسوب می‌شود، اما بهرامی در این زمینه نیز راه مهدی روشنفکر را در پیش گرفته و در حال دور کردن این ظرفیت از دایره اقبال خود است و شواهد‌ و قرائن نشان می‌دهد محمد بهرامی اسیر یک حلقه تصمیم‌گیر خانوادگی و فامیلی شده است که سلایق و منافع خود را بر مصلحت‌ها و منافع عموم مردم بویراحمد ترجیح می‌دهند.

طرفداران روشنفکر یکی از برتری‌های وی را گماردن مدیران استانی از فرزندان بویراحمد می‌دانند و بدون پرداختن به نقاط قوت و ضعف این موضوع و خود مدیران منصوب، روشنفکر را یکی از نمایندگان برتر استان معرفی می‌کنند، موضوعی که در نزد محمد بهرامی انگار اهمیت چندانی ندارد و دست برتر تاجگردون در انتصابات استانی فرصت نقد دیگری را برای مخالفان بهرامی فراهم کرده‌ است.
بسیاری از کاربران مجازی محمد بهرامی را از هم‌اکنون بازنده انتخابات آینده می‌دانند و در آن طرف نیز اوضاع برای مهدی روشنفکر بهتر از بهرامی نیست و با سربرآوردن ضعف‌های مهدی روشنفکر که با تلاش تندروهای مجازیِ حامی وی پوشانده شده بود، نمودار آرا وی سیر نزولی را طی می‌کند.

قطعاً هر کدام از رقبای مهدی روشنفکر و محمد بهرامی با تلاش و برنامه‌ریزی درست می‌توانند از ظرفیت کاهشی شدن محبوبیت و آرا این دو نفر استفاده کنند، چرا که آرای ریزشی هر کدام به سبد دیگری نخواهد رفت و سبد سوم می‌تواند این آرا را به راحتی جذب نماید.