کد خبر: ۲۷۷۱۶
تاریخ انتشار:۱۲:۵۸ - ۰۸ آبان ۱۴۰۳
عصر دنا: عضو انجمن روانشناسان ایران ضمن نقد روانشناسانه برخی از رفتارهای اشتباه در ترغیب کودکان و نوجوانان به نماز، گفت: والدین با ۱۰ دقیقه صرف زمان می‌توانند فرزندان خود را به نماز خواندن ترغیب کنند.
پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir):

ایکنا: پژوهشکده قرآن و عترت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی، سلسله کارگاه‌های آموزشی «نماز و سلامت معنوی» را به صورت مجازی و برخط برگزار می‌کند.

محمدحسین حاجی‌نصراله، با موضوع «آرامش در خانواده و نماز»؛ حجت‌الاسلام رضا وظیفه‌مند با موضوع «کارکرد نماز در سلامت معنوی»؛ حجت‌الاسلام محمد معرفت با موضوع «نماز، سلامت جامعه و کاهش آسیب‌های اجتماعی» و محسن احتشامی‌نیا با موضوع «نماز معراج قرب انسان» در این کارگاه آموزشی به ارائه مطلب می‌پردازند. 

در اولین جلسه این کارگاه محمدحسین حاجی نصراله، عضو انجمن روانشناسان ایران و استاد دانشگاه علوم پزشکی با موضوع «آرامش در خانواده و نماز» به ایراد سخنرانی پرداخت که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

«آرامش در خانواده از موضوعات مهمی است که در جامعه جهانی مدنظر است. به خصوص بعد از شیوع کرونا میزان تنش، اضطراب و استرس در افراد به مراتب بیشتر شده است. این در حالی است که پنج سال قبل از شیوع کرونا سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد بود که بیشترین اختلال در جهان افسردگی و اضطراب است و اکنون بعد از کرونا استرس‌ها افزایش یافته و این مشکلات در زندگی فردی و اجتماعی تأثیرگذار است.

افراد در خانواده زندگی می‌کنند و طبیعتاً تنش‌ها و مشکلاتی در خانواده‌ها وجود دارد. بسیاری از خانواده‌هایی که به ما مراجعه می‌کنند، مشکل درگیری‌های لفظی بین زن و شوهر دارند، خیلی‌ها درگیری فیزیکی و خیلی‌های دیگر از لجبازی‌های شدید بین زن و شوهر یا فرزندان و والدین شکایت می‌کنند؛ تعدادی برای مشاروه طلاق، تعدادی برای مشاوره پیش‌از ازدواج و تعدادی برای مشاوره پس از ازدواج به ما مراجعه می‌کنند که متأسفانه مشاوره پیش از ازدواج دو درصد مشاوره‌ها را تشکیل می‌دهد و ۹۸ درصد مشاوره‌ها مربوط به بعد از ازدواج است در صورتی که اگر مشاوره قبل از ازدواج صورت گیرد از بسیاری از مشکلات پس از ازدواج پیشگیری می‌شود.

یکسری از افسردگی‌ها(که شیوع کرونا از عوامل آن است) اضطراب، عدم تفاهم یا عدم آموزش صحیح برای زندگی مشترک از برجسته‌ترین موضوعاتی است که در کلینیک‌های روانشناسی با آن مواجه هستیم در صورتی که اگر آگاهی بخشی و اطلاع‌رسانی برای خانواده‌ها قبل‌تر اتفاق بیفتد و آموزش‌های خانوادگی در حد بالایی باشد، بسیاری از مشکلات در خانواده بروز نمی‌کند و آرامش خانواده از بین نمی‌رود. بنابراین اگر از اضطراب‌ها و مشکلات پیشگیری کنیم، بسیاری از مشکلات بروز نخواهد کرد.

اما اگر می‌خواهیم به دنبال آرامش باشیم ابتدا باید آرامش را در خودمان به وجود بیاوریم. بسیاری از افراد این تصور را دارند که دیگری(همسرم، شوهرم، فرزندم و ..) باید آرامش را ایجاد کند؛ اما اصولی‌تر این است که آرامش در درون فرد ایجاد شود یعنی فرد به این مرحله رسیده که تنش و اضطراب دارد و باید حل مشکل را از خود آغاز کند.

اما آیا آرامش را از خودمان شروع کرده‌ایم؟ آیا مشکلات خودمان را به صورت شخصی حل کرده‌ایم؟ آیا بر روی تنش‌هایی که در ذهنمان است متمرکز شده‌ایم؟ و آیا برای آرامش و حل مشکل پدر و مادر و خانواده تلاش کرده‌ایم؟ اینها مسائلی است که باید به آنها پرداخته شود.

پس نکته اول تمرکز بر روی خود شخص و در مرحله دوم تمرکز بر روی خانواده و نزدیکان و افرادی است که تنش ایجاد می‌کنند.

برخی از خانواده‌های ایرانی هنوز این ذهنیت را دارند که اگر به روانشناس مراجعه کنند برچسب بیمار روانی به آنها می‌خورد. در حالی که برای رفع مشکلات نیازمند مراجعه به روانشناسان هستیم و در سایر کشورهای دنیا نیز این مسئله مرسوم است. پس  نکته اول این است که باید آرامش را در خودمان و بعد در خانواده ایجادکنیم و راهکارهای عملی را برای یافتن آرامش دنبال کنیم. در این بین افراد ممکن است به درمان‌های مختلف روانشناسی، درمان‌های دارویی یا مشاوره نیاز داشته باشند که باید به آنها توجه شود.

اکنون روزانه دو میلیون داروی ضد افسردگی در آمریکا مصرف می‌شود و گویای آن است که چه قدر افراد تحت فشار هستند. قطعاً در ایران هم به دلیل فشارهایی که وجود دارد افسردگی و بیماری‌هایی از این دست وجود دارد و لازم است همانطور که ما بر روی جسم خود تمرکز داریم در مورد اختلال‌ها و آسیب‌های روانشناختی نیز پیگیر باشیم.

بحثی به نام شرطی‌سازی در روانشناسی داریم که همه ما با آن درگیر بوده‌ایم؛ چه در تربیت خودمان و چه در رفتارهایی که با همسر و فرزندانمان داریم. بسیاری از مواقع ما شرطی می‌شویم البته معمولاً مطرح می‌شود این شرطی شدن ناخواسته بوده اما این تصور غلط است و ما خودخواسته بر روی بسیاری از موضوعات شرطی می‌شویم و رفتارهایی مثل تحصیل، غذا خوردن و ... را به صورت شرطی شده انجام می‌دهیم. اما در مسائل معنوی و مذهبی نکته‌ای که کمتر به آن پرداخته شده، همین شرطی شدن است.

برای بسیاری از ما این سوال پیش آمده که چه کنیم تا فرزند ما به نماز علاقه‌مند شود؟ خانمی با من تماس گرفت و گفت فرزند من تا ۱۸ سالگی نماز می‌خواند اما حالا که به دانشگاه رفته نماز را کنار گذاشته و به هیچ چیز اعتقاد ندارد، من چه باید بکنم؟

یکی از موضوعات بسیار مهمی که در بحث آموزش مسائل مذهبی و معنوی وجود دارد حضور خود والدین و عملکرد آنهاست و اینکه می‌گوییم والدین آرامششان را باید از خودشان شروع کنند به همین مسئله ارتباط دارد. بسیاری از مواقع ما نمی‌گوییم که چه کرده‌ایم که فرزندمان دیگر نماز نمی‌خواند یا بی‌اعتقاد شده است؛ البته ما در اینجا به دنبال مقصر نیستیم بلکه می‌خواهیم موضوع ریشه‌یابی شود.  

گاهی اوقات برای نمازخوان کردن بچه‌هایمان بدترین رفتارها را نشان می‌دهیم و بعد می‌خواهیم او نمازخوان شود. مثالی در این مورد می‌زنم؛ مثلاً وقتی صبح سوار قطار شده‌ایم و همه خواب هستند، متصدی با صدای بلند صدا می‌زند: نماز؛ نماز؛ نماز؛ برخی پدرها و مادرها هم برای اینکه فرزندشان را برای نماز صبح بیدار کنند همینطور رفتار می‌کنند و حتی گاهی رفتارشان به دعوا و قهر می‌رسد.

یکی از همکارانم می‌گفت من بیشترین آرامش را از نماز صبحم می‌گیرم چون والدین من با نوازش و محبت و آرامش من را برای نماز صبح بیدار می‌کردند؛ اما کدامیک از والدین ما برای نماز صبح بچه‌هایشان یک عملکرد مجزا دارند؟ خاطره نماز صبح برای ما بسیار مهم است. خاطره تلخ نماز صبح در ذهن چند درصد از بچه‌های ما وجود دارد؟ این همان مسئله شرطی‌سازی است.

چند سال پیش خانمی به من گفت دخترم نمازش را آخر وقت می‌خواند. یعنی نماز ظهر و عصر را تا حدی به تعویق می‌اندازد تا وضو بگیرد و نماز ظهر و عصر را بخواند و بعد نماز مغرب و عشاء را بخواند؛ پرسیدم پدرش نمازش را چطور می‌خواند؟ (چون ارتباط پدر و دختر و مادر و پسر قوی است) گفت شوهرم هم همینطور است و نمازش را آخر وقت می‎‌خواند. گفتم اگر می‌خواهی نماز دخترت را درست کنی باید ابتدا نماز پدرش را درست کنی. گاهی رفتارهای پدر و مادر تأثیرگذاری صد درصدی دارد و ما به این قضیه توجه نداریم.

10 دقیقه طلایی برای ترغیب غیر مستقیم فرزندان به نماز

تلاش والدین این است که فرزندانشان بهترین رتبه کنکور را داشته باشند و برای تحقق این مسئله ۱۸ سال تلاش می‌کنند تا فرزندشان وارد بهترین دانشگاه شود اما وقتی وارد بهترین دانشگاه شد بدون هیچ اعتقادی وارد می‌شود و یا با حرف یک نفر و یک استاد، بی‌اعتقاد می‌شود چون ۱۸ سال فقط به درس او توجه کرده‌ایم و به او گفته‌ایم نماز بخوان و روزه بگیر اما نگفته‌ایم چرا نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و وقتی فرزندمان در مورد چرایی مسائل دینی از ما سؤال کرد، پاسخ درستی به او نداده‌ایم.

اگر می‌خواهیم اعتقادات فرزند ما اصولی باشد، همانطور که از ابتدا برای کنکور او وقت می‌گذاریم، باید برای اعتقاداتش و پاسخ به شبهاتش نیز وقت بگذاریم. فرزندان ما همانی می‌شوند که ما هستیم، نه همانی که ما می‌گوییم. ما نباید تذکر بدهیم بلکه باید خودمان عمل کنیم. نحوه علاقه‌مندکردن فرزندان به مسائل معنوی مهم بوده و برای تحقق آن وقت‌گذاری آهسته و پیوسته تأثیرگذار است.

برای سؤالات اعتقادی و مذهبی فرزندانتان وقت بگذاریم؛ اگر خودمان توانستیم، پاسخ دهیم و اگر نتوانستیم پاسخ را از افراد مطلع پیدا کنیم و نگذاریم سؤالات بی‌پاسخ بماند.

شعری از سعدی است که می‌گوید: «فقیهی پدر را گفت هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمی‌کند بحکم آنکه نمی‌بینم مرایشانرا کرداری موافق گفتار/ ترک دنیا به مردم آموزند /خویشتن سیم و غله اندوزند/ عالمی را که گفت باشد و بس/هر چه گوید نگیرد اندر کس/ عالم آنکس بود که بد نکند/ نه بگوید بخلق و خود نکند». سعدی می‌فرماید، پدر و مادری که دوست دارند فرزندان نمازخوان داشته باشند باید خودشان این کار را بکنند. پدر و مادری که دوست دارد فرزندش پر از شَک نباشد باید از رفتار خود آغاز کند. فرزندان ما همانی می‌شوند که ما هستیم نه آنی که ما می‌گوییم. پس والدین، عامل مهم در تربیت دینی، معنوی و مذهبی فرزندان محسوب می‌شوند. اگر پدر در مسائل اعتقادی مسئله‌ای دارند ابتدا باید خود آن را حل کند.

بسیاری از والدین می‌پرسند ما چطور فرزندمان را به نماز علاقه‌مند و ترغیب کنیم؟ در این مسیر قطعاً جایزه دادن مؤثر است. البته جایزه باید حد و حدودی داشته باشد. خیلی‌ها فکر می‌کنند برای مسائل معنوی فرزندان همیشه باید جایزه در نظر گرفت، اما این رفتار اشتباه است. اگر فرزند ما شروع به نماز خواندن کرد جایزه دادن لازم است اما وقتی این رفتار تثبیت شد دیگر نیازی به تشویق و جایزه نیست؛ در ادامه اگر احساس کردیم در نماز خواندن تعلل می‌کند، دوباره تشویق را انجام می‌دهیم اما اینکه همیشه تشویق کنیم اشتباه است.

باید تلاش کنیم بچه‌ها برای نماز کاملاً شرطی بار نیایند. اگر برای هر نماز جایزه بدهیم، این جایزه دادن در قبال نماز خواندن، به وظیفه والدین تبدیل می‌شود و فرزند فقط برای جایزه نماز می‌خواند و بعد از مدتی به این موضوع عادت می‌کند و بعد از آن برای هر عمل عبادی پاداش می‌خواهد و این یعنی نماز برای خدا نیست و از سوی دیگر فرزندمان در موضوعات مذهبی شرطی و کاسب کار می‌شود.

با توجه به اینکه اکنون ۳۰ درصد پسران تهرانی زیر ۱۰ سال کاملاً بالغ می‌شوند یعنی هم از نظر جسمی و جنسی و هم از نظر روانی و فکری به بلوغ کامل می‌رسند و دختران ما نیز از سن هفت و هشت سالگی باید نماز خواندن را شروع کنند تا این مسئله در سن ۹ سالگی برای آنها تثبیت شود، بهترین رفتار برای علاقه‌مند کردن آنها به نماز ایجاد جاذبه است.

یکی از معضلات ما در مساجد این است که پیرمردها، پیرزن‌ها و مسئولان و حاضران در مساجد بچه‌ها را طرد می‌کنند که این اقدام بزرگ‌ترین مشکل تربیتی را ایجاد کرده است. فضای مسجد و هیئت باید برای بچه‌ها جاذبه داشته باشد و بچه‌ها باید در بطن قضیه باشند.

اگر می‌خواهید شهد شیرین نماز را در فرزندتان نهادینه کنید نیازمند ۱۰ دقیقه عملکرد دقیق هستید. این ۱۰ دقیقه طلایی این است. تأکید می‌کنم پدر و مادری که رابطه عاطفی خوبی با بچه‌ها ندارند لطفا تبلیغ نماز نکنند و دستور به نماز ندهند؛ اول رابطه خوبی با فرزند برقرار کنند و بعد نماز را تبلیغ کنند. عاطفه و محبت والدین با فرزند مهم است و اگر مشکلی در این رابطه وجود دارد والدین اول باید تمرکز خود را بر روی حل مشکل ارتباط صحیح با فرزند خود بگذارند و بعد از حل مشکل بر موضوع ترغیب فرزند به نماز متمرکز شوند.

تصور کنید والدین با فرزند رابطه خوبی دارند. این والدین باید ۱۰ دقیقه زمان بگذارند و پدر یا مادر همان بازی که فرزندش دوست دارد مثل فوتبال، عروسک‌بازی و ... را به طور مفصل با فرزندش انجام دهد. بعد از اینکه فرزند از بازی با والدین شاد شد، در اوج لذت بازی و وقتی کودک از بازی خسته شد، خودشان باید بروند وضو بگیرند و نماز بخوانند و اصلاً هم به کودک نمی‌گویند وضو بگیر و نماز بخوان. این کودک یقیناً کاری که والدین انجام می‌دهد را انجام خواهد داد. 

اما برای ترغیب در سنین بالاتر یعنی نوجوانی و یا جوانی چه باید کرد؟ جمله‌ای هست که متأسفانه در مدارس، دانشگاه‌ها، اداره‌ها و ... نوشته و مطرح می‌شود و می‌گویند: «نماز تشکر از خداست». این اشتباه محض است و اصلاً در قرآن و احادیث چنین مطلبی نیامده است. نماز تشکر از خدا نیست، نماز وظیفه است. به همین سادگی؛ خدایی که می‌فرماید نماز غریق داریم، یعنی فردی که در حال غرق شدن است باید بخواند، نماز مسافر، نماز خوف و ... داریم یعنی دارد می‌گوید حتی فردی که در حال غرق شدن هست هم باید نماز بخواند. خدا نیازی به نماز ما ندارد ما نیاز به نماز داریم.

برخی می‌گویند نماز بخوان تا کارت راه بیفتد و مشکلت حل شود. فرد می‌رود نماز می‌خواند و مشکلش حل نمی‌شود؛ این فرد از نماز و همه اعتقادات زده می‌شود. درست است که نماز موجب آرامش می‌شود اما نباید بگوییم که نماز تشکر از خداست یا کارت راه می‌افتد؛ نماز وظیفه است. همانطور که مدیر یک مجموعه در مورد کارمان از ما سؤال می‌پرسد و ما باید پاسخگو باشیم، خداوند هم از ما در خصوص نماز می‌پرسد. آیا آنقدر که از مدیر و رئیسمان حساب می‌بریم از خدایمان نیز حساب می‌بریم.

بسیاری از جوانان و نوجوان پاسخ این سؤال ابتدایی که چرا باید نماز بخوانند را دریافت نکرده‌اند. نماز در مسیحیت و یهودیت و اسلام بوده ولی در مسیحیت و یهودیت کمرنگ شده ولی نباید اجازه دهیم در اسلام کمرنگ شود.

مهم است که پاسخ سؤالات فرزندان در خصوص مسائل دینی منطقی داده شود و اگر والدین نمی‌توانند این سؤال‌ها را پاسخ بدهند از فرد مطلع بپرسند. اگر نوجوانی چند سؤال در خصوص مسائل دینی داشته باشد اما والدین نتوانند به آنها جواب دهند، نوجوان به این فکر می‌کند که ایدئولوژی او را والدینش ندارند و نمی‌دانند و وقتی به دانشگاه می‌رود احساس می‌کند که صاحب فکر و اندیشه‌ای است و دیگر به هیچ چیزی اعتقاد ندارد.

از سوی دیگر یکی از معضلات فضای مجازی این است که مدام مطرح کرده‌اند که تلفن همراه وسیله شخصی است؛ در حالت کلی بله ولی این بهانه‌ای است که تربیت را از پدر و مادر می‌گیرند اما پدر و مادر باید بر تلفن همراه و فضای مجازی کودک، نوجوان و جوان نظارت داشته باشند. کودکان و نوجوانان در فضای مجازی شبهات زیادی یاد می‌گیرند و اینگونه برایشان مطرح می‌شود که تفکرات والدین قدیمی است و اینگونه والدین قدرت تربیتی خود بر فرزندانشان را از دست می‌دهند به خصوص که در عصر کنونی والدین تسلیم بچه‌ها شده‌اند.

در حدیثی از حضرت رسول(ص) آمده است: فرزند هفت سال اول زندگی امیر است؛ هفت سال دوم بنده است و هفت سال سوم مشاور و وزیر است. در بحث‌های روانشناسی نیز لزوم همین نگاه اثبات شده است اما آیا پدر و مادرها بر این مسئله واقف هستند. متأسفانه ۹۹ درصد والدین نه کلام پیامبر(ص) را اجرا می‌کنند و نه به سخن روانشناسان توجه دارند. 

به بچه زیر هفت سال مدام امر می‌کنیم و می‌گوییم باید اتاقت تمیز باشد، این کار را بکن، آن کار را نکن و ... آیا این رفتار ما رفتار با یک امیر است؟ در هفت سال دوم می‌گوییم کودک ما نوجوان شده و چون در سن بلوغ است نباید با او کاری داشته باشیم و باید او را آزاد بگذاریم و در سنین جوانی هم که والدین به تمام حرف‌ها و خواسته‌های جوان خود گوش می‌کنند. یعنی ما نسبت به فرمایش معصوم دقیقاً برعکس عمل می‌کنیم و در کودکی با فرزندمان همانند یک بنده و در جوانی با او همانند یک امیر رفتار می‌کنیم.

در مسائل تربیتی بسیاری از خانواده‌ها را می‌بینیم که دچار سردرگمی هستند و نمی‌دانند این سردرگمی ناشی از چیست و بعد می‌پرسند چرا اعتقادات و نماز و رفتار فرزندان ما اینطور شده؟ اما اول باید سؤال کرد آیا همان مقدار زمانی که برای تحصیل فرزندانتان وقت می‌گذارید و هزینه می‌کنید برای اعتقادات او نیز وقت و زمان صرف می‌کنید؟ 

ارسال به دوستان
گزارش خطا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
*عصر دنا ، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
*طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
*چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
*اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.