به گزارش عصر دنا، مولای متقیان علی علیه السلام در کتاب شریف نهج البلاغه به بررسی صفات ادمهای خوب میپردازد .سید علیرضا خاضع در این نوشتار به معرفی انسانهای خوب از دیدگاه حضرت علی«ع» پرداخته است.
الف حباب بن ارت؛ از روی میل و رغبت اسلام را اختیار کرد و از روی اطلاعات و آگاهی امر ؛هجرت نمود و به روزی مقرر الهی اکتفا نمود ؛به یاد روز قیامت بود و برای روز حساب کار میکرد و به اندازه روزی خود قناعت میکرد و مجاهدانه زندگی میکرد ؛نسبت به آنچه که داشت قانع بود ؛همواره اهل حساب و کتاب دنیا و آخرت بود و نسبت به خداوند راضی بود.1*
ابوذر غفاری؛ "ابوذر" برای خدا به خشم آمد و امیدش به خدا بود ؛مردم به خاطر دنیایشان از او میترسیدند و او به خاطر دینش از مردممیترسید. جز به حق به هیچ چیز دیگری انس و الفت نداشت و از کارهای باطل و غلط وحشت داشت دنیای مردم (وابستگی به دنیا )را قبول نداشت و از دنیا چیزی را برای خود انتخاب نکرد 2*
عثًمان بن مظعون ؛ از یاران خوب رسول خدا(ص) و امام علی (ع)و مورد علاقه آن دو حضرت بود؛ از زهاد و بزرگان اصحاب" رسول خدا(ص) "بود و پیامبر(ص) او را سخت و شدید دوست میداشت برادر رضایی "رسول خدا (ص)"بود و نسبت به دنیا بی اعتنا تا جایی که همسرش از دست او به" پیغمبر(ص) "شکایت کرد و پیغمبر(ص) او را دعوت به اعتدال نمود. یک چشم خود را در راه اسلام و مبارزه با کفار قریش از دست داد.میگفت «کسی که خدا از او راضی باشد رستگار خواهد بود» هنگامی که فرزندش از دنیا رفت به شدت محزون شد و گوشهای از خانهاش را مسجد کرد و شب و روز در آن نقطه مشغول عبادت شد و خبر به گوش" پیامبر (ص)" آن گرامی به نزد او آمد و فرمود :خداوند تبارک و تعالی در آیین ما رهبانیت قرار نداده ؛بلکه" رهبانیت امت من جهاد در راه خداست" "رسول خدا (ص)"فرمود :ای "عثمان بن مضعون" بهشت ۸ در دارد و جهنم هفت در و تو از هر کدام از هشت در بهشت اختیار داری که وارد شوی در حالی که پسرت را در کنار خود مییابی او به تو نزدیک میشود و برای تو در پیشگاه الهی شفاعت مینماید و او شکیبایی کرد و از انزوا بیرون آمد ." علی علیه السلام" درباره "عثمان بن مضعون "میفرماید: در گذشته برایم برادری بود که در راه خدا مرا برادری میکرد به خاطر آنکه دنیا در نظرش کوچک بود در نظر من شخصیتی بزرگ بود ؛شکمش بر او مسلط نبود اگر به چیزی دست نمییافت حسرتش را نمیخورد و اگر به چیزی دست مییافت افراط نمیکرد؛ اکثر روزهایش را در سکوت میگذراند و هنگامی که لب به سخن میگشود جای سخن گفتن برای دیگران باقی نمیگذاشت و عطش پرسش کنندگان را رفع میکرد.3*
وی از طبقه ضعیف جامعه بود و مردم او را ضعیف میدانستند؛ ولی وقتی یک مسئله جدی پیش میآمد چون "شیری نیرومند و مار بیابان" مشغول به کار میشد تا پیش قاضی نمیرفت ؛دلیل نمیآورد و هرکه عذری داشت سرزنش نمیکرد تا اینکه عذرش را گوش میداد، از درد شکایت نمیکرد ؛مگر وقتی که سلامتی مییافت آنچه میگفت عمل میکرد و کاری که انجام نمیداد حرفش را نمیزد ؛ اگر در گفتار بر او پیروز میشدند در سکوت کسی نمیتوانست او را شکست دهد ؛در شنیدن حریصتر بود تا اینکه خود سخن بگوید و اگر دو موضوع ناگهانی برایش پیش میآمد درباره هر دو فکر میکرد که کدام یک به هوای نفس نزدیکتر است با همان مخالفت میکرد بنابراین بر شما لازم است که این صفات "عثمان بن مضعون" را در خود ایجاد کنید و در به دست آوردن آنها از همدیگر سبقت بگیرید و اگر نتوانستید بدانید که فراگرفتن مختصر بهتر است از اینکه همه را ترک کنید .3*
عمار یاسر ؛ در سختترین شرایط اسلام همراه پدر و مادر و برادرش عبدالله مسلمان شد؛ پدر و مادرش یعنی یاسر و سمیه با شدیدترین وضع به شهادت رسیدند و خود نیز در سن ۹۴ سالگی در رکاب امیرالمومنین علی علیه السلام در جنگ صفین به شهادت رسید ؛پیامبر در مورد او فرمود:" آفرین به پاکیزه پاک سرشت" 4*
عمار یاسر مدافع حریم ولایت و امامت بود؛ از پیشگامان تشیع بود و نامش در همه جا در کنار سلمان فارسی و ابوذر غفاری و مقداد اسودی بود و گاهی با مخالفین ولایت به احتجاج و مبارزه بر میخواست. عمار یاسر در یکی از کوچههای مدینه در حالی که شمشیر بر کمرش بود عبور میکرد و مردم را به یاری "امیرالمومنین علی علیه السلام "فرا میخواند پیامبر (ص)در مورد او فرمود :ای عمار تو ما را دوست داری و ما تو را دوست داریم تو از کسانی هستی که از یاران حقند و بازدارنده باطل و بدی هستند .( علی علیه السلام) در توصیف و تعریف عمار و یاران خوب دیگرش چنین میفرماید: بندگان برگزیده پروردگار دل از دنیا کنده و اندک دنیا را که از بین رفتنی است به زیاد آخرت که جاودانی است معامله کردهاند؛ برادران ما که در جنگ صفین خونشان ریخته شد ضرر نکردند که امروز زنده نیستند که اگر بودند باید غصه بخوردند و آب تیره و آلوده بنوشند به خدا قسم که در حالی به لقا الله رسیدند که مزدکامل گرفتند و پس از نگرانی در خانه امن الهی، ساکن شدند ،کجایند اون برادرانم که راه حق را طی کردند و در حال پیوند با حق از این دنیا رفتند؛ عمار کجاست؟ و کجایند همانند ایشان از برادرانشان همان افرادی که با مرگ پیمان بستند و سرایشان را به فاجران هدیه کردند.؛ آنگاه" امام علی علیه السلام "دست به محاسن شریف خود گرفت و مدتی گریه کرد و سپس فرمود: چه بگویم از برادرانم که قرآن را تلاوت کردند و آن را محکم و استوار ساختند به واجبات توجه کردند و آنها را برپا داشتند؛ سنت را زنده کرده و بدعت را میراندند به جهاد خوانده شدند قبول شدند پذیرفته شدند بر رهبر خود اعتماد کردند و از او پیروی نمودند5*
سلمان فارسی:
امام علی (ع)در مورد سلمان فارسی فرمود خداوند او را در آنچه آزمایش کرد پاداش خیر دهد کجیها را راست و بیماریها را درمان و سنت پیامبر(ص) را به پا داشت سلمان فارسی فتنهها را پشت سر گذاشت و با دامن پاک و عیبی اندک درگذشت به نیکیهای دنیا رسیده و از بدیهای آن رهایی یافت وظایف خود نسبت به پروردگارش را انجام داد چنانچه باید از کیفر الهی میترسید خود رفت و مردم را پراکنده بر جای گذاشت به طوری که نه گمراه ،همراه خویش را شناخت و نه هدایت شده ،به یقین رسید(6*)
مالک اشتر بن حارث نخعی :
"امام علی علیه السلام" هنگام خبر شهادت "مالک" فرمود: مالک! چه مالکی؟ به خدا اگر کوه بود؛ کوهی که در سرافرازی یگانه بود و اگر سنگ بود، سنگی سخت و محکم بود. که هیچ روندهای به اوج قله او نمیرسید و هیچ پرندهای بر فراز آن پرواز نمیکرد 7*
من "مالک اشتر نخعی پسر حارث" را بر شما و سپاهیانی که تحت امر شما هستند فرماندهی دادم گفته او را بشنوید و از فرمان او اطاعت کنید او را چنان" زره و سپر" نگهبان خود برگزینید زیرا که "مالک" نه سستی بخود داده و نه دچار لغزش میشود و نه در انجایی که شتاب لازم است کندی دارد ؛نه آنجا که کندی پسندیده است؛ شتاب میگیرد(8*)
" امام علی علیه السلام "در "نامه ۳۸ بند ۳ الی ۶ "ویژگیهای بیمانند" مالک اشتر نخعی بن حارث" را چنان بیان میکند: پس از ستایش خدا من بندهای از بندگان خدا یعنی [مالک ]را به سوی شما فرستادم که ۱- روزهای وحشت نمیخوابد ۲-در لحظههای ترس از دشمن روی برنمیگرداند ۳- بر بدکاران از شعلههای آتش تندتر است ۴- او مالک پسر حارث مزحجی از تیره نخعی است ۵- آنجا که با حق است سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید ۶ -او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کند میشود و نه ضر بت آن بیاثر است ۷- اگر شما را فرمان کوچ داد کوچ کنید، اگر فرمان توقف داد ،بایستید که او در پیش روی و عقب نشینی و حمله بدون فرمان من اقدام نمیکند .۸- مردم مصر من شما را بر خود برگزیدم[ انتخاب کردم] که او را برای شما فرستادم ؛زیرا اورا خیرخواه شما میدانم و سرسختی او در برابر دشمنانتان راپسندیدم . مولا علی بن ابی طالب علیه السلام در نامه ۴۶ بند ۱ میفرماید:" ای مالک" پس از یاد خدا و درود همانا تو" مالک" از کسانی هستی که در یاری دین از آنها کمک میگیرم و سرکشی و غرور گناهکاران را در هم میکوبم علی علیه السلام با توجه به احترام و ابهتی که مالک نزد او داشته است و از جمله کسانیست که به او اعتماد زیاد دارد در دو عامل مهم از او یاری میجوید و از او کمک میخواهد؛" یکی یاری دین و دیگری کوبیدن طغیان و سرکشی و غرور گناهکاران".
پینوشت: 1*(حکم ومواعظ-۴۱) 2*(نهج البلاغه ص۱۳۰) 3*نهج البلاغه حکم ومواعظ ص۲۸۱) 4* نهج البلاغه شرح ابن ابی الحدید جلد ۹ صفحه ۱۰ 5*نهج البلاغه خطبه ۱۸۱ 6* نهج البلاغه خطبه ۲۲۸ ویژگیهای سلمان فارسی 7*نهج البلاغه حکمت (حکمت ۴۴۳) 8* نامه ۱۳ بند ۱ نهج البلاغه امام علی نوشته محمد دشتی
*عصر دنا ، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم. *طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكنيهاي قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید. *چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید. *اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.