عصر دنا- یادداشت دریافتی: یکی از مخاطبان عصر دنا در پاسخ به بیانیۀ جمعی از اصلاح طلبان شهرستان بوایراحمد، دنا و مارگون طی یادداشتی نوشت: در چند دورۀ گذشته مهندس محمد بهرامی از نیروهای فعال، جوان و تحصیلکردۀ شهرستان بویراحمد با تجربهای موفق در زیرساختهای شهری و توجه به جوانان در حوزههای فرهنگی و ورزشی، به عنوان رقیب اصولگرایان فعالیت دارند.
همه میدانند در پس از مجلس ششم و بازیچه شدن نماینده بویراحمد بوسیله افرادی، چون محمدرضا خاتمی، علی اکبر موسوی خوئینی، فاطمه حقیقتجو، رجبعلی مزروعی، محسن میردامادی و ...، عملاً شهرستان مرکز استان از نماینده مؤثر در مجلس شورای اسلامی محروم بود. حال عدهای تحت عنوان دانشجویان با اصطلاح اصلاح طلب که میبایست سراسر تدبیر و ذکاوت باشند و در تحلیل ها، عوامانه و ساده انگارنه قلم نزنند، بسیار عقبتر از مردم عوام بوده و آنقدر در سایههای منفعت طلبان و مصلحت اندیشان محو شده اند که بیانگر علمی نبودن آنها است، علیه مهندس بهرامی بیانه داده اند.
اکنون به منظور تبیین ذهن کسانی که به نام دانشجو در دام مصلحت اندیشی عدهای قرار گرفته اند، با زبان خودشان پاسخ خواهم داد و یقین دارم که نگرش مبتدیانه تحمیل شده بر این دوستان و بازخوانی گذشته منفعت طلبان، زمینهای برای بازگشت به آغوشِ مردم اصلاح طلبِ شریف بویراحمد، دنا و مارگون خواهد شد.
در ابتدای بحث، آورده اند که آقای مهندس بهرامی، آن دسته از اصلاح طلبانی که با نادر منتظریان بیعت کرده بودن را «افراد بی ثبات فکری» نامیده است. شما که در ادامه، مهندس بهرامی را به بی ثباتی فکری متهم کرده اید و جرمش را هم نشینی با اصولگرایان دانسته اید، آیا بی ثباتی، در ادبیات ضعیف شما دو معنا دارد یا هم نشینی با افرادی خاص از اصولگرا، معیار بی ثباتی فکری است؟ از این موضوع خنده تان نگرفت؟
و اما...
۱-نوشته اید در دورۀ چهارم و پنجم، مهندس بهرامی از حاج مسعود حسینی حمایت کرد. آیا حمایتِ سید باقر موسوی از غلام محمد زارعی جرم نیست.
۲- اگر نماد، سیدباقر موسوی بود، آیا میدانید که رهبر اصلاح طلبان «سیدمحمد خاتمی» در دورۀ ششم از آنها تبری جسته و شیخ این جریان «مهدی کروبی» تحسن آنها را بچه گانه خواند و شرم آور دانستند؟ آیا نباید برای مهندس بهرامی کلاه از سر برداشت؛ بنابراین شما دانشجویان باید بدانید که این مردمِ گرفتار شده در دام معامله گرانی که گاهاً به نام سیاست، از اعتبار و آبرویشان هزینه کرده و عزت شان را بر باد میدهند، سزاوار این همۀ بی مهری و کم لطفی و دگماتیسم سیاست زدهها نیستند.
۳- اگر مهندس بهرامی را با ادب مخصوص تان در دورۀ هفتم راننده میخوانید، آیا خانواده مفتح در دوران همین ستار هدایتخواه نام نگرفتند؟ آیا همین آقای پاراد، در کنار ستار هدایتخواه نبودند؟ آیا همین آقای منتظریان معاون سیاسی مسعود حسینی نبود؟ اصلاً همین حضراتی که با سری پایین و روی خجالت زده به اصولگرایان افراطی بیعت کردند، در سالهای آینده طاهر و بی گناه هستند؟
۴- چطور در دوره هشتم مهندس بهرامی برای کسب مسئولیت و منفعت به سمت زارعی رفتند، ولی در دورههای بعد، سیدباقر موسوی برای رضای خدا از تهران به یاسوج آمدند و با جمعی از شماها، «لَتَف به گردن»، به کانون حاج زارعی پیوستند؟ آیا مسئولیت و پستهایی که در ۸ سال نمایندگی آقای زارعی، اصلاح طلبانِ مرید ایشان داشتند، برای منفعت نبود؟
۵- در دورۀ نهم که مهندس بهرامی از شهرداری استعفا دادند، آیا در لیست اصلاح طلبان بودند یا نه؟ اگر بودند، سرانِ خودخواندۀ اصلاح طلبی با کدام منطق سیاسی خارج از تفکر اصلاح طلبانِ صدرِ جامعه، به اصولگرایِ سنتیِ پرت شده از اصل، پیوستند؟ آیا غیر از منفعت طلبی و گریز از مردم بیچاره این شهرستان بود؟
۶- تازه در دورۀ دهم عدهای از اصلاح طلبان فهمیدند که نباید قبای اطلس خود را به تن منفعت طلبانی کنند که فکرشان را میفروشند و دنیایی برای خود دست و پا میکنند. براستی به چه قیمت دارید خود را کالای بازار متمکنین و شیفتگان سنتی اصولگرایی میکنید؟ آیا فکر میکند تاریخ اصلاح طلبی این خودفروشیهای سیاسی شما را فراموش میکند؟
آیا اعلام برائت از کسانی که به نام اصلاح طلبی، نظم و مقررات را به هم ریخته و اموال عمومی و حقوق شهروندی را زیرپا میگذارند، یعنی جدا شدن از اصلاح طلبی؟ کی گفته که اصلاح طلبان باید قانون گریزی کنند و نظم عمومی را به اغتشاش بکشانند؟
حداقل اگر فهم بر اصلاح طلبی ندارید، اجازه بدهید دانشجویان و جوانان خوشفکر جامعه ما از نحلۀ فکری برای تحول گرایی و توسعه محوری استان و جامعه خود بهرهمند شوند. به اعتراف خودتان وقتی برخی از بزرگان اصلاح طلبی همچون سیدضیاءالدین رضاتوفیقی و سیدرضا عسکری که از شناسنامه دارترین بزرگان و اصیلترین و وفادارترین رهبران اصلاح طلبی استان هستند، در دوره دهم به حقیقتِ مهندس بهرامی پی بردند، چرا از آنها حمایت نکردید؟
اینجا است که معلومه هیچ کدام از ادلههای فکری و منطقی را جزء منفعت و کسب سود، مفید نمیدانید. اصلاح طلبی با پفک نمکی برای شما معامله گران یکی است. لطفاً به پروندههایی که بزرگان اصلاح طلبی داشتند و استخوانهای شکسته آنها بیاندیشید و اصلاح طلبی را مثل عطاریهای قدیمی به دوش نکشید و هر دوره در روستاهای قحطی زدۀ فکریِ اصولگرایانِ سنتی، نفروشید.
براستی که شما نه تنها مرید اصلاح طلبی و دانشجویان جامعه اصلاح طلب نیستید، بلکه با احترام، بی ثباتترین یاران اصلاح طلبی هستید.
است که برای بعضی از اصلاح طلبان ، منفعت طلبی بر پیروی از خط فکری ارجحیت دارد .
این همه تخریب و ناهنجاری ماحصل ساختارشکنی ذهنی کثیف و اندیشه ای پلید است. اصلا در بویراحمد سابقه نداشنه.
درود بر منتظریان و بهرامی و مقدم و زارعی و خرامین. همه این ۵ نفر دارای حداقلهای شخصیتی و اخلاقی هستند
شخص میتواند اثر گذار باشد اگر واقعا به فکر مردم مشکلاتشان هستیم باید دنبال شخصی ذی نفوذ پیگیر وبا تجربه دارای روابط در مرکز باشیم جناح سیاسی به خصوص اصلاح طلب دردی را دوا نمیکند در مجلسی که اکثریت قاطع اصولگرایان حضور پیدامیکنند دولتی که اصولگرایمحض است مهندس بهرامی که هیچ دکتر شعله سعدی را هم با نام اصلاح طلبی به مجلس بفرستیم همین چهار قرآن بودجه را دو نماینده دیگر استان اگر اصولگرا باشند خواهند برد واز اوضاع نابسامان به فاجعه سقوط خواهیم کرد. گرچه جناب بهرامی در دوران خدمتشان در شهرداری که هوادران آن را رزومه شاخصسش میدانند با تزریفکق نیروی انسانی مازاد بر نیاز به بدنه شهرداری آنهم اختصاصا از یک طایفه و تحمیل هزینه هایی که صرفا جهت نصب بنر وتبلیغات زمینهسازی برای شرکت در انتخابات بود کمر شهرداری ا براي هميشه شکست ودیگه شهرداری یاسوج نتوانست قدعلم کند وهر روز بخاطر پرداخت دستمزد به نیروهای مازاد بدهکار تر میشود وبودجه عمرانی که استانداری از محل مالیات ونفت دراختیار شهرداری گذاشت فقط توانستند حقوق کارکنان را پرداخت کنند مدیریت خوبی نداشته اند وبع%ی با نداشتن آگاهی صرف بردن منفتی در قبل یا گماشتن فامیلی در شهرداری یا کار عمرانیبا قیمت مقروض شدن شهرداری به پیمانکاران که با گرفتن رای از محاکم چند برلبرش را گرفتند اورا فردی کاردان ومتخصص میدانند ونصب آن بنر های دستوری را نشان از توانایی ایشان میدانند اما واقعییت با این نظرات صد درصد مغایرت دارد.
اما حتی اگر این اغراقهای منتسب هم واقعییت داشت ایشان در این برهه زمانی نمیتواند نماینده ای مفید برای شهرستانهای بویراحمد ودنا مارگون باشد گرچه ایشان در هیچ زمانی با این روش ورود به انتخابات به صندلی سبز بهارستان تکیه نخواهد زد.
زیرا خشت آدل جریانش بر اساس تخریب جوسازیهای دور انصاف گذاشته شده است که استخدام راننده تاکسی و استقرار تیمهای چند نفره سر چهار راههای یاسوج کنار دکه های روزنامه فروشی جهت تخریب زارعی در دور قبل از نمونه های بارز خشتهای کجش بود. البته مردم بویراحمد هم هیچوقت به این جریان بخاطر دست داشتن در فتنه های مختلف از جمله دروغ شب انتخابات که گفتند صندوقی قرار است با چند هزار تعرفه از فرمانداری خارج شود که منجر به مصروب شدن چند نفر شد واگر بزرگان طوایف تامرادی تیرتاجی سعه صدر به خرحکج نمیدادند ممکن بود حتی کسی کشته میشد که البته هدف هم همین بود که با درگیر کردن اینطوایف به چنین حواشی میدان را برای خود خلوت کنند که والله مکر الماکرین شد