عصر دنا- ناصر کریمی نژاد: پارادایم دموکراسی که نظام تصمیم گیری بر پایه اصل فرمانروایی اکثریت است، یک مجموعه مفهومی سازمان یافته ای است که با انتخابات آزاد گُل میکند وبا انتخاب اصلح به بار می نشیند.
مادام که سیاست در جامعه تسری پیدا میکند، سلایق فکری و گرایشات سیاسی نیز شکل میگیرند، احزاب پا به عرصه حیات گذاشته وافراد متناسب با علایق و سلایق فکری، ذیل احزاب در راستای تحقق دموکراسی، به امر سیاست ورود میکنند. برآیند این رنگین کمان، گلچین نخبگانی است با افکاری رنگارنگ که در رقابتهایی تنگاتنگ، اعضای قوای سه گانه ی هماهنگ هر کشوری را تشکیل میدهند.
قوای سه گانه هر کشوری چکیده ای است از افراد با کیاستی که در امر سیاست و پیمودن گردنه های صعب سیاستمداری، درکوران حوادث و تنوع تجربه، بسان پولاد آب دیده ای به استحکام اراده و صلابت اندیشه و ثبات فکری رسیده اند.
یکی از این قوا، قوه مقننه است که در ساختار قدرتِ سیاسی هر کشوری چنانچه با رأی واقعی مردم شکل گرفته باشد، از چنان جایگاه ویژه وپر شکوهی برخوردار است که آن را تجلی اراده ملت و قوه عاقله هرنظامی قلمداد میکنند.
از این روست که وضعیت و سرنوشت هر کشوری در همه ابعاد چه در عرصه داخلی و چه در گستره جهان و روابط بین الملل، ارتباط مستقیمی با مجلس آن کشور دارد.
اما دریغا که سالهاست جایگاه حقیقی مجلس در کشور ما، نمود و فروغ اش را باخته و از ریل رسالت به انحراف رفته و از حیث وجاهت به انزوا نشسته واین رکن رکین را وا نهاده اند و قوه مجریه را سر نهاده اند، قوه مجریه ای که نام اش معرف او و صرفا مسئول اجرای امور است.
«سید محمد خاتمی» گفته بود؛ "دولت در بهترین حالت، تنها یک تدارکاتچی است" گرچه به سبب سمبلیک بودن جمله، برداشتهای چند پهلویی بر آن مترتب شد، اما این سخن حکیمانه ومبتنی بر آگاهی، تنها مبیّنِ یک واقعیت محض وغیر قابل کتمانی است که رئیس جمهور و کابینه اش، مـجـــری قوانین و لوایح و طرح ها و تصمیماتی هستند که در مجلس به تصویب رسیده اند وهزینه این اجرائیات را مجلس نیز مشخص کرده وبر حُسن اجرا، نظارت میکند. به تعبیری عامیانه تر، "مجلس هم کارفرماست هم سرمایه گذار و هم مهندس ناظر" یک کارفرمای مقتدر یا همان مجلس کارآمد میتواند تنبل ترین دولتها را به تَحَرُک یا ناکار آمد ها را به تَعَزُل بکشاند.
سیطره اقتدار و اختیار مجلس، نه تنها بر قوه مجریه که در خصوص قوه قضائیه وحتی نهادهای مدنی و سازمان ها و شرکتهای خصوصی هم اوضاع به همین منوال است یعنی قوه ای همه کاره اما در عمل هیچکاره.!
ایران امروز، حاصل عملکرد مجالس دیروز است یک مجلس به حکم قانون، میتواند شیوه حکمرانی را اصلاح و قوانین بد را ملغی و اصل های مغفول و مسکوت قانون اساسی را احیاء و شخص رئیس جمهور وکابینه را استیضاح یا به استعفاء بکشاند.
«امــــــا کــــدام مـجلـس»؟
مجلس بر آمده از مافیای قدرت وثروت یا مجلس بر خواسته از اراده و آرای ملت؟
مجلس نکبت بارٍ لمپن پروری که به تنبل خانه شاه عباس میماند یا مجلسی جسور و مطالبگر تا تحققِ حقوق و وصولِ مطالباتِ عموم؟
مجلسی متشکل از نمایندگانی فرهیخته و شجاعانی از نان ونام گریخته یا آن بند بازانی که ثبات سیاسی را فروخته وهربار خلق را فریفته، که خود و حلقه الیگارشی اطرافشان بیشتر به اعضای باندهای مخوف و تبهکار مافیای سیسیل ایتالیا شباهت دارند تا جمعی انسانهای شریف و آگاه با نیّاتی خیرخواه.
سرزمین کهگیلویه بزرگ تنها حوزه انتخابیه ای است که بیش از بیست سال از طلایی ترین سالهای حیات سیاسی خودرا روی "تــــردمیــل" فرسوده یک نماینده به بطالت گذرانده است، دریغا ز گامی به جلو یا حاصلی به درو .!
و اینک این دیارِ رنج و محنت، با گذار از تردمیل های سه تفکر فرسوده و روزگار تاریکِ ذلت و دوران سیاه ظلمت، صبح سـعـادت را به انتظار نشسته است و تلألو یک اندیشه تحولگرا، نو اندیش و عدالتخواهی را که در سپهر سیاسی اش به درخشش نشسته، فرا خوانده است.
بقول حافظ؛
"شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل"
وضعیت بحرانی و طوفانزای این دیار است که
"دکتر آیت الله سعادتیان" آن نا خدای کار آزموده ایست که با کوله باری از تجربیات فراوان وفراز و فرود های روزگاران، همگام با دانش روز و فهم عمیقی از مسائل کلان کشوری و با تسلط همه جانبه به تمامیت جغرافیای کهگیلویه بزرگ، با همه محرومیت ها و درد ها و رنج های ملال آور این سرزمین نه تنها بخوبی آشناست که آنان را همراه و هم نَفَس با مردم زندگی کرده است.
او که خود روستا زاده ای است که هم درد مهجوریت را کشیده هم طعم تلخ فقر و محرومیت را چشیده، یکی از به ستوه آمدگانی است که هم درد را میفهمد و هم درمان را میداند.
دکتر سعادتیان با پیشینه ای درخورِ تکریم و سوابق متعدد مدیریتی و اجرایی و نظارتیِ قابل تقدیر که توأم با پاکدستی و نیک نامی بوده است، در حوزه راهبردی فرهنگ واندیشه نیز، با تأسیس دانشگاهی موفق با تعدد رشته هایی معتبر وتدریس و مصاحبت وهم اندیشی با هزار جوان آینده ساز و هزار و یک حکایت نا مکرر از دغدغه های آنان، و همچنین از حیث حضور مستمر در بین مردم وفعالیتهای مدنی وخیر خواهانه، خدمات چشم گیری را فارغ از چشم داشتی ارائه نموده است.
او نیز مصلح خیر اندیشی است که همگام با بزرگان و ریش سفیدان و متنفذین، چه مجالس و محافل را که رونق بخشید و چه بسیار دشمنی ها را به دوستی و چه عداوت ها را به رفاقت و چه معارضه ها را به مصالحه، وچه افتراق ها را به اتحاد، مبدل ساخته است، چه گره های عدیده ای راکه گشود وچه مددها که نمود و چه بسیار زخم هایی را که مــرهــم شد.
ایشان با برائت از اپورتونیست های ابن الوقت و بندبازان سیاسی و ناکارآمدی مثلث شوم تکراری، اینک با آگاهی و تخصص و تعهدِ به خدمت و ادای دین به ملت، با گذاشتن وگذشتن از تمامی داشته های مادی و معنوی خود، همچون روزگار حضورش در جبهه و جنگ، این بار با لباس رزمِ سیاستمداری، فریاد های استمداد طلبی مردمان دیارش را لبیک گفته است و دستان یاریِ مارا میطلبد که فرصت را غنیمت، گذشته را عبرت وحضور ایشان را نعمت بدانیم.
بشارت که "ســـحــــر نـــزدیــــک است"
.
مردم بایست اگاهانه، اسفند ۱۴۰۲ یک نه بزرگ به پیمانکارانِ رانتی بیدرد و لودرهای تخریبگرِ پیشرفتِ کهگیلویه ندا سر دهند
و به شخصیتی جدید برای سعادت کهگیلویه، یکصدا و منسجم آری گویند...
الحق که همینطور بوده
بهتر هست از جناب آقای دکتر دهبانی پور که هم سابقه جبهه و جانبازی دارد و هم سوابق اجرایی خوبی دارد حمایت کنیم