اختصاصی «عصر دنا»: در بحث بر سر رقابت گروه های قدرتمند در کهگیلویه و بویراحمد، یک معادله نادیده گرفته می شود: رسانه ها. موضوعی که توسط دولت، دستگاه های نظارتی و نهادهای قضایی نادیده گرفته شده است. نفوذ فزاینده رسانه ها در بین مدیران دستگاه های اجرایی نیاز به فرموله کردن رویکرد کارآمدی است که جلوی سوء استفاده رسانه ها در دستگاه های پول دار و دارای قدرت تخصیص منابع مهم چون استخدام ها، دادن تسهیلات، امکانات و... را محدود کند.
معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد که به تازگی به یاسوج آمده بود در آیین اختتامیه جشنواره رسانه ای خبر خوب گفت گفت: «ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی رسانههای که باجگیر بوده را به ما معرفی کنند و باید آنها را شناسایی و اطلاعات آنها ثبت شود. ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این رسانهها را به ما معرفی کنند و باید آنها را شناسایی و اطلاعات آنها ثبت شود تا تدابیر لازم برای برخورد با آنها را داشته باشیم نباید بگذاریم چنین رسانههایی فعالیت کنند زیرا وظیفه ما حمایت از رسانههای مجوزدار است که در این راه کمک شما رسانهها را میطلبد.» به نظر می رسد بحث رسانه های باجگیر در استان به وزارت ارشاد نیز رسیده است.
برخی رسانه ها، به مدیران دستگاه های اجرایی به عنوان یک «میدان نبرد» نفوذ، قدرت و کسب درآمدهای مشروع و نامشروع می نگرند و با عناصری همکاری می کند که باج بیشتری به آنان می دهند و آنان را در تصمیم گیری ها و توزیع مشروع و نامشروع منابع مالی و … دخیل می کنند و پیگیر یک مسیر انحرافی خارج از رسالت های رسانه ای خود هستند. کافی است به کامنت های مخاطبان ذیل بسیاری از مطالب رسانه ها له یا علیه مدیران اجرایی نگاهی بیندازیم.
این رسانه ها که اتفاقا شعار شفافیت و توسعه و... را نیز می دهند در تلاش هستند تا شبکه اطلاعاتی و نفوذی مالی، اداری خود، از جمله مدیران، رقبای مدیران، کارمندان جاه طلب، نیروهای به حاشیه رانده شده در دستگاه های اجرایی، را ایجاد کنند تا نفوذ خود بر مدیران ضعیف النفس را افزایش دهند و آنها را برای حمایت سیاسی، جمع آوری کمک و حتی استخدام در دستگاه های اجرایی، به کار گیرند.
علاوه بر علایق سنتی رسانه ها به مدیران دستگاه های اجرایی، چندین زمینه تازه هم پدید آمده که ضروری است در چارچوب درک نفوذ و تحکیم منافع رسانه ها در بین مدیران و کارکنان و افراد ذی نفوذ مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد. نخستین و مهمترین آنها، کارزاری است که رسانه ها علیه آن دسته از مدیرانی به راه می اندازند که جسارت عدم باج دهی به آنان را داشته باند؛ بسیاری از مدیران به صورت خصوصی به ما گفته اند برخی رسانه ها که به خواسته های غیر قانونی آنها که عمدتا استخدام دوستان و نزدیکان یا قراردادهای تبلیغاتی فوق العاده بالاست اهمیت نمی دهند بلافاصله با فشارهای رسانه ای روبرو می شوند.
این رسانه های باج خواه علاوه بر ایجاد شبکه گسترده نیروها و مدیران ذی نفوذ در دستگاه های اجرایی، که به رسانه ها امکان دسترسی به منابع مالی را می دهد، ظاهرا از برخی نیروهای همراه هم حمایت های عجیبی می کنند. شواهد این توطئه را می توان در پوشش گسترده اخبار بی اهمیت برخی مدیران ناکارآمد مشاهده کرد که ظن همکاری آنان با این رسانه های فاسد را ایجاد می کند. رسانه های باج خواه در مقابل مدیران مقاوم مقابل باج و فساد را با بهانه های کم اهمیت که در هر سیستم اداری می توان دید در صدر تیترهای خود قرار می دهند و ارتش سایبری خود را نیز برای کامنت گذاری های همسو با مطامع خود بسیج می کنند تا مخاطب را فریب دهد و این احساس را به او القا کند که حرف رسانه حقیقت است. موضوعی که دیگر بر کسی پنهان نیست و کارآمدی این ایده برای رسانه ها و مدیران ناکارآمد بسیار جذاب است.در کل چرخشهای ۱۸۰ درجه ای حمایت یا حمله رسانه ها از مدیران، حمله ای مداوم و حمایت های کلیشه ای از برخی مدیران از نشانه های رابطه ناسالم مدیران و رسانه هاست.
در نگاه به آینده، مدیران دستگاه های اجرایی پولدار یا دارای نفوذ همچنان هدف جذابی برای رسانه های باجگیر محسوب می شود. مدیریت دولتی در نبود یک برنامه به دقت اندیشیده شده، از توان چندانی برای بیرون راندن نفوذ رسانه ها از دستگاه های اجرایی و جلوگیری از هماهنگ شدنشان با مدیران ناکارآمد، ضعیف و فاسد برخوردار نخواهد بود. بنابراین چنانچه دولت سیزدهم و نهادهای نظارتی به فکر مقابله با نفوذ رسانه های فاسد در استان است باید برای نفوذ این رسانه ها در بین دستگاه های اجرایی نیز برنامه ای بیندیشد.
مخاطبان تیز بین البته به خوبی این رسانه ها را می شناسد. این رسانه ها نه عامل شفافیت و پاسخ گویی بلکه بخش مهمی از ابزار توسعه فساد هستند که در چشم به هم زدنی رسوا میشوند و مخاطب یعنی سرمایه اصلی خود را از دست می دهند.
آموزش و پرورش که همه می بینند اگر مدیرکل و معاونین اداره ی کل و روسای شهرستان و معاونین هم نداشت همین رتبه ی آخری استان در کشور هم تضمین بود مخصوصا آموزش و پرورش بویراحمد که ستاد انتخابات و مرکز جذب های نیروهای فامیلی است و کمترین اثری از آموزش و تربیت در مدارس آن دیده نمی شود
مدیرکل آموزش و پرورش با وساطت خبرنگار نما که مسیول روابط عمومی است چندین سایت و خبرنگار را بدنام و .... کرده
تعدادشون هم ماشالله زیاده!
سایت های خبری برای حیات خود باید حقالزحمه گزارشات را دریافت کند، البته بحمدلله استان ما مثل دیگر استانهای کشور نیست که ادارات کل و ادارات شهرستانی با رسانهها قرارداد ببندند تا عملکردشان تشریح شود. خب در چنین فضایی رسانه باید هزینه های جاری خود را با انتشار اخبار دریافت کند. البته هستند افرادی که با یک سایت خبری بنام خود، به مدیر روابط عمومی ادارات کل هم رسیده باشد و از هر دوطرف ارتزاق کند اما اینکه به همه اتهام زده شود این عین بیصداقتی است.
اگر رسانه ای باجگیر را میشناسی میتوانی بصورت کد داربه آنها اشاره کنید تا ذهن مخاطب خطا نرود.