آقای دکتر! بیایید کمی به عقب برگردیم. سال 92 و انتخابات ریاست جمهوری، زمانی که کاندیدا شدید و سپس از انتخابات کنار کشیدید. گرچه آن زمان از شما به خاطر این حرکتتان تعریف و تمجید بسیار شد، اما برخی از اصلاحطلبان معتقدند که عارف به رضایت خودش از انتخابات کنار نکشید اتفاقا خیلیها گفتند که عارف از این کناره گیری ناراحت است.
پیش از هر چیز خیلی خوشحالم که امروز در کنار شما هستم. هم از حضور شما و هم از مواضع خوبی که روزنامه آفتاب یزد به عنوان یک روزنامه اصلاحطلب میگیرد تشکر میکنم. اینکه هم تفکر اصلاحطلبی را پاسداری میکنید و هم اخلاق برایتان اهمیت دارد از این بابت صمیمانه از مواضع روزنامه شما تشکر میکنم. اما سوال مهمی را مطرح کردید. به نظرم جریان اصلاحات در دهه 80 مسیر روبه رشد خودش را به خوبی طی نکرد و همین امر باعث شد تا جریان ما با مشکلاتی روبهرو شود. اوج مشکلات اصلاح طلبان را میتوان در انتخابات سال 90 دید انتخاباتی که عملا تصمیم به عدم حضور در آن گرفته شد. البته من با این تصمیم مخالف بودم، جمع بندی ما در بنیاد امید این بود که به حدود 90 حوزه میتوانیم کاندیدا و درحداقل 0 7 حوزه نیز کرسیهای مجلس را به دست آوریم. منتها از آنجایی که همیشه به خرد جمعی پایبند بودم و در آن زمان هم جمع بندی آن بود که در انتخابات کاندیدا اعلام نکنیم. خوشبختانه خیلی زود بعد از برگزاری انتخابات مجلس 90، این جمعبندی به دست آمد که عدم شرکت ما، اشتباه بود. چون جریان اصلاحات جریان ریشهدار انقلاب است اصلاحات چه در جریان انقلاب، چه قبل و چه بعد از آن حضورجدی داشته است. جریان اصلاحات یک جریان اصلی است و هیچگاه حذف شدنی نیست. این جریان نمی تواند مسئولیت خودش را نسبت به مردم ادا نکند، بنابراین خود را برای رویداد بعدی که انتخابات سال 92 بود آماده کردیم. از همان موقع، ما به جد تصمیم گرفتیم که در انتخابات ریاست جمهوری حضور داشته باشیم، تصمیمی که البته تصمیم بسیار سختی بود، چون در آن ایام فضای بیانگیزگی و ناامیدی بر جریان اصلاحات حاکم بود و هیچکس نه انگیزه حرکت داشت و نه این باور را داشت که به اصلاحات اجازه ورود به حاکمیت را میدهند. اما جمعی که در بنیاد امید بودیم به این نتیجه رسیدیم که باید در این انتخابات شرکت کنیم.چند هدف را از این کار دنبال میکردیم مهمترین هدفمان نیز رسالت ملی و ارزشی مان بود. انتخابات را یک ادای وظیفه برای مشروعیت بخشیدن به نظام و مشارکت مردم میدانستیم،چون باورمان این بود که جریان اصلاحات یک جریان اصیل است و اکثریت مردم به آن گرایش دارند و ملت از این حضور ما استقبال خواهد کرد.
البته شروع سختی در این راه داشتیم و عموما با طنز و شوخی بسیاری از دوستان رو به رو میشدیم.اما به محض آن که به طور جدی به دانشگاهها ورود پیدا کردیم، استقبال ویژه ای از سوی دانشجویان از ما شد. ما در سال 91 از حضورمان در دانشگاه پاسخ خیلی مثبت و خوبی گرفتیم.دانشجو توقع و انتظار حضور اصلاحطلبان را داشت. این فضا را وقتی به دانشگاههای مختلف میرفتیم به خوبی میدیدیم. بهتدریج با حضور جوانان و انگیزه بالای آنها و استقبال از جریان اصلاح طلبی، یخ حضور اصلاحطلبان در رویدادهای سیاسی آب شد و در اواخر 91 به این نتیجه رسیدیم که باید در انتخابات حضور پیدا کنیم. از همان زمان هم چند نفر از اصلاحطلبان برای کاندیداتوری اعلام آمادگی کردند.
شرایط دراوایل اردیبهشت 92 بسیار دلگرم کنندهتر شد تا جایی که ما اینبار بحث پیروزی در انتخابات را مطرح کردیم.
یعنی در حالیکه راهبرد ما تا آخر سال 91 برای حضور درانتخابات تنها اعلام این بود که ما اصلاحطلبان وجود داریم و قهر نکردیم ! ولی به دلیل استقبالی که به خصوص جوانان از اصلاحات داشتند ما به باور پیروزی در انتخابات رسیدیم. اما زمانی دریافتیم که ما میتوانیم پیروز رقابتهای ریاست جمهوری باشیم که فرصت زیادی تا انتخابات نمانده بود. در نهایت هم به این نتیجه رسیدیم، دو نفری که میتوانند در اردوگاه اصلاحات گزینه اصلاح طلبان باشند من و آقای روحانی هستیم.
بحث ائتلاف تقریبا خواسته عمومی طرفداران هر دو کاندیدا به خصوص جوانان بود به علاوه ما تجربه سال 84 را هم در عدم ائتلاف داشتیم.
می دانستیم که باید یک برنامه راهبردی درازمدت در این زمینه داشته باشیم و با یک رویکرد حداقل میان مدت امور را مدیریت کنیم.
همانطور هم که گفتم رویکرد من نیز همیشه خردجمعی بوده است اینکه به تصمیم جمعی احترام بگذارم.
در سال 90 این رویکرد راهبردی را در دستورکار بنیاد امید قرار داده بودیم. ما دهه 90 را دهه بازگشت جریان اصلاحات به حاکمیت و نقشآفرینی اصلاح طلبان در نظام ترسیم کرده بودیم.
اگرچه بدبینیهایی پیش آمده بود و زاویه ای از ناحیه برخی رقبا بین ما و بخشهایی از حاکمیت ایجاد شده بود. باید هر طورکه شده این زاویه و بدبینی را از بین میبردیم. برای همین اصلاحطلبان میبایست در صحنههای کلیدی مثل انتخابات مسیر مربوطه را خوب و با عقلانیت و آرامش دنبال میکردند یک برنامه درازمدت حداقل 10 ساله لازم بود. انتخابات مجلس 90 را به یاد میآوردیم، انتخابات مجلس 86، ریاست جمهوری 84 و 88 را
هم در ذهن مرور میکردیم،بنابراین چنین توقعی نداشتیم که به یکباره در سال 92 به پیروزی برسیم. به طور طبیعی باید برای طی مسیر به ائتلافی که در چارچوب جریان اصلاحات مطرح میشد تمکین میکردیم. پس این ائتلاف مطرح شد و تصمیم گیری در مورد آن هم صورت گرفت.
در سوالتان به این نکته اشاره کردید که برخی میگویند کنارهگیری من ناشی از تحمیل بود. بالاخره این خود شخص است که در مورد کناره گیری یا عدم کناره گیری تصمیم میگیرد. تصمیمات هم گاهی خیلی راحت است و گاهی خیلی سخت. بین من و آقای روحانی بالاخره یک نفر باید میماند یکنفر هم میرفت. اینکه کنار رفتن من هزینه یا فایده اش چیست بحث پیچیدهای بود. ما میخواستیم که این اتفاق با آرامش انجام بگیرد. از نگرانیهایی که آن موقع داشتیم اتفاقاتی بود که احتمال داشت در ستادهای انتخاباتی ما دو نفر پیش بیاید.درآن اوقات همیشه به این فکر میکردم یعنی ممکن است بین ستادهای من و آقای روحانی درگیری اتفاق بیفتد ؟ آیا در یک جا پوسترهای من را پاره میکنند و در جای دیگر پوسترهای آقای روحانی را ؟ آیا ممکن است اتفاقات سال 88 اینبار در درون جبهه اصلاحات اتفاق بیفتد ؟ پاسخ به این سوالات خیلی برای من مهم بود.
خوشبختانه با تدبیر و تحلیل درستی که صورت گرفت آن موقعیت را مدیریت کرده وکنار رفتم. دیدیم که هیچ اتفاق نامیمونی در آن سال اتفاق نیفتاد و پس از انصرافم، قریب به اتفاق افراد ستادهای من، به ستادهای آقای روحانی رفتند. فراموش نکنیم گفتمان اصلاحات گفتمان فردمحور نیست، بلکه گفتمان عبور از فرد است چه با میل خود آن فرد باشد چه نباشد. گفتمان اصلاحات اساسا نباید روی هیچ فردی متمرکز شود، بنابراین وظیفه من هم در آن شرایط آن بود تا به عنوان یک اصلاح طلب به این تصمیم و خواست عمومی اصلاحات کمک کنم. حالا کمک کردن گاهی ایستادن است، گاهی کنار کشیدن. در آن برهه به نظرم با کنار رفتنم تصمیم عقلانی و به موقعی گرفتم و حداقل در گام اول اصلاحات، آن نگاهی که به دنبال تحققش بودیم به تثبیت رسید و چون «گام اول» را خوب اجرا کردیم، خیلی زود پروژه گام دوم را در انتخابات 94 کلید زدیم.یعنی به دلیل نتیجه خوب گام اول، از مهر 92 «گام دوم» را شروع کردیم که الحمدالله موفق هم شدیم.
یعنی قضیه قهرتان در آن سال را نمیپذیرید؟ اخیرا در مجلس دهم مسئلهای مطرح شد که شما در سال 92 قهر کردید و حتی بعضی از ستادهایتان را هم در اختیار آقای روحانی نگذاشتید. به طوری که آقای نعمتزاده با گل و شیرینی به یکی از ستادهای شما رفتند ولی ایشان را نپذیرفتند؟
هیچ قهری در کار نبود! به دلیل تجربهای که از انتخاباتهای گذشته داشتیم مثلا اینکه حتی بعد از اتمام انتخابات با سربرگ ستادها، نامهنگاریهایی مشکوک میشود! ستاد را همان شب منحل و توصیه کردیم که دوستانمان به ستاد آقای روحانی بروند.اما در مورد مسئلهای که مطرح شد باید بگویم در آن اتفاق، افرادی بدون هماهنگی و اطلاع با رئیس ستاد ما،از آقای نعمتزاده دعوت کرده بودند. آقای نعمتزاده، رئیس ستاد آقای روحانی بود پس آقای دکتر توفیقی که رئیس ستاد ما بود باید در جریان چنین دعوتی قرار میگرفت.هرچند دعوت از شخص آقای نعمت زاده کار خیلی خوبی بود، اما بدون اطلاع، از ایشان دعوت شد! وقتی مسئولان ستاد در جریان چنین دعوتی نبودند دچار مشکلاتی شدیم که خوشبختانه با توجه به فضای صمیمی و دوستانه بین دو ستاد حل و فصل شد.
چرا شما بعد از کنارهگیری از انتخابات هیچ وقت نگفتید که به نفع حسن روحانی کنار کشیده ام.
ممکن است بپرسید چرا بعد از کناره گیری ام، موضع صریح در قبال رای دادن به روحانی نگرفتم. چون اگر موضع واضح در قبال حمایت از روحانی با بردن نام او میگرفتم رقیب هم به عمل مشابه دست میزد.مثلا در موضعگیری که در روز 23خرداد گرفتم توصیه کردم مردم به کسی که رویکرد امید و اصلاحات دارد رای دهند و به نظرم با این موضعگیری دیدگاه من کاملا روشن بیان شد.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری چه طور؟ آیا بعد از آن دلخور نشدید ؟ همه ما خوب میدانیم که پیش از انتخابات میگفتند از شما دونفر هر کس به نفع دیگری کنار بکشد، معاون اول خواهد شد. دیدیم که این اتفاق نیفتاد، موضوعی که میتوانست دلیل دیگری بر قهر شما از حسن روحانی باشد، به خصوص که میگویند بعدها، به شما درباره برخی پستها، از جمله وزارت پیشنهاد شد، ولی آن را نپذیرفتهاید؟
ببینید بعد از آن نتیجه موفقی که در جریان ائتلاف گرفتیم احساس گروه ما این بود که فرصت خوبی به دست آمده است تا گفتمان اصلاحات را نهادینه کرده و برای ماندگاری آن با شعار اخلاق، عقلانیت و خردورزی که مبنای کار مان بود، تلاش کنیم.آنچه اهمیت داشت حضور و پایداری این گفتمان بود.برای این مهم باید هر کاری که میتوانستیم انجام میدادیم.
از سویی ما تجربه انتخابات دوم خرداد 76 را داشتیم. در دوم خرداد 76 تقریبا تمام اصلاح طلبان وارد کارهای اجرایی شدند و برای همین از حفظ و ارتقای سرمایه اجتماعی غافل ماندیم.
و این غفلت باعث شد به تدریج سرمایه اجتماعیمان را از دست بدهیم و نتیجه این کوتاهی، در انتخابات سال 82، خود را نشان داد. در سال 84 هم که دیدیم چه پیش آمد، بنابراین به نظر من بعد از روی کار آمدن آقای روحانی، آنچه اهمیت داشت حفظ این سرمایه اجتماعی بود. ما میخواستیم بر این موضوع تاکید کنیم که باید سرمایه اجتماعی را حفظ کنیم.
از طرفی فراموش نکنیم ائتلافی که ما انجام دادیم ائتلاف به آن شکلی که در دنیا رایج است، نبود.یعنی این ائتلاف به آن شکل نبود که در انتها سهم هر گروهی که در ائتلاف بوده مشخص باشد. بنابراین نه توقعی از آقای روحانی داشتیم نه مطالبهای. دنبال سهمخواهی هم هیچوقت نبودیم.
البته مردم در شعارهای ماههای اول بعد از پیروزی یکسری خواستههایی در این باره داشتند، اما همان مردمی که شعار معاونت اولی من را در دولت روحانی میدادند، شعار تداوم، همراهی و همکاری من را نیز میدادند.حدود دو ماه و نیم با حدود صد و بیست و پنج گروه 40 تا 50 نفره از نقاط مختلف کشور جلسه داشتم که این دو موضوع مورد خواست آنها بود، یکی حضور من در دولت یازدهم و دیگری تداوم این روند همراهی. البته در راستای حضور من در دولت، در خصوص به عهدهگیری وزارتخانههایی پیشنهاد شد ولی احساس من این بود که اگر درگیر وزارت بشوم، دیگر مسئولیت حفظ سرمایه اجتماعی را نمیتوانم انجام دهم من اولویت را در حفظ سرمایه اجتماعی میدیدم.
اما باید به طور جدی کمک به دولت را هم در دستور کار قرار میدادیم.
شما مواضعی که طی 3 سال گذشته گرفته شد را مرور کنید به خوبی درخواهید یافت که چگونه از دولت حمایت شد.
ولی باز هم میگویم که مهمتر از حضور در یک نقطه یا دستگاه خاص، حفظ سرمایه اجتماعی بود که خدا را شکر در این کار موفق بودیم. فکر میکنم تصمیم درستی گرفتم تا به جای آنکه در یک بخش خاص مسئولیت بپذیرم، بیایم و حفظ این سرمایه مردمی را در دستور کار قرار دهم.
یعنی به طور رسمی درباره وزارت از شما دعوت شد؟
بله، آقای روحانی وزارت علوم و وزارت ارتباطات را به من پیشنهاد دادند که من از ایشان تشکر کردم، همین طور بعدا معاونت علمی رئیسجمهور پیشنهاد شد.
ولی در جمع بندیهایی که صورت گرفت من ترجیح دادم خارج از هیئت دولت کمک کنم.
اگر به جای پست وزارت، به شما معاونت اولی رئیسجمهوری را پیشنهاد میدادند، شما میپذیرفتید؟
به من چنین پستی پیشنهاد نشد. اکنون هم نمیخواهم پیرامون آن صحبت کنم. اگر پیشنهاد میشد در آن صورت فکر میکردم.
آیا این عدم پیشنهاد را بدعهدی از جانب دولت میپندارید؟
خیر، در ماههای آینده،انتخابات مهمی در پیش رو داریم. شاید برخی از مسائل، زمانی باید باز شود اما با توجه به موقعیت بسیار حساسی که در آن قرار داریم، ضرورت ایجاب میکند هماهنگی و همدلی دولت با اصلاح طلبان در حد امکان تقویت شود، پس بهتر است به برخی مسائل در مقاطع مناسبتری پرداخته شود.
به پیش از انتخابات 94 برویم! با توجه به وقایعی که در آن زمان رخ داد، چه کسی بحث ائتلاف با اصولگرایان و حامیان دولت را مطرح کرد؟
با توجه به دستاوردهای بسیار خوبی که از انتخابات خرداد 92 به دست آوردیم و حمایتهایی که از دولت آقای روحانی کردیم،بنابراین باید در حفظ این دستاوردها تلاش میکردیم و ائتلاف ننوشته را ادامه میدادیم.باید این روندرا ادامه میدادیم و رویداد بعدی که جریان اصلاحات میتوانست در آن نقش آفرین باشد انتخابات اسفند 94 بود.
برای این مهم در داخل جبهه اصلاحات هماهنگی خوبی ایجاد و برای اولین بار اجماع حاصل شد و یک شورا به نام شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به مدیریت عالی انتخابات در درون جبهه اصلاحات پرداخت.
از ابتدای تشکیل شورا بسیار واضح بود که اگر بخواهیم در استانها تشکیلاتی راه بیندازیم اصلا نمیتوانیم حامیان دولت را جدا کنیم. چون بچههای ما در انتخابات 92 حضور جدی داشتند و ستادها فعال بودند.بنابراین از همان اول نام تشکیلات در استانها، شورای سیاستگذاری ائتلاف اصلاحطلبان و حامیان دولت شد. اما در تهران فضا مقداری تفاوت داشت.
در تهران ابتدا ائتلاف ما ائتلاف فراگیر اصلاحات بود.ولی این نگاه را داشتیم که در نهایت باید با حامیان دولت حتیالامکان به ائتلاف برسیم. نمیدانستیم مواضع آنها چیست، چون حزب اعتدال و توسعه را به عنوان عضو شورای سیاستگذاری دعوت کرده بودیم، یک جلسه آمدند دیگر نیامدند. از همین روی، نگرانیهایی ایجاد شد. از آن طرف دیدگاه کلی دولت را هم میدانستیم که حامی این ائتلاف است. به هر حال ما گامهای اولیه را برداشتیم و به جلو رفتیم حتی در موقع بستن لیست تا چند مرحله، لیست را به نام لیست اصلاحات بستیم. یعنی از میان 200 نفر در چند مرحله به 35 نفر رسیدیم.
از 200 نفر به 100 نفر رسیدیم، بعد 60 نفر، بعد 35 نفر... در این مرحله یک کمیته مشترکی تشکیل دادیم، 3تا 4 نفر از دوستان ما و 3تا 4نفر از حامیان دولت در آن حضور پیدا کردند. موضوعی که با حامیان و دوستان دولت مطرح شد این بود که باید به اجماع برسیم و ما علاقهمند به این هستیم که روند و رویکرد و ائتلاف 92در 94 ادامه یابد و بعد هم به 96 برسد. بنابراین به طور طبیعی این ائتلاف خواست ما بود طبیعتا طرف مقابل هم این خواسته را داشت، اگرچه در عمل دیدگاههایی نیز مطرح شد ولی در کلیات، ائتلاف را پذیرفتیم پس از این، ما به جای اینکه ائتلافمان را ائتلاف فراگیر اصلاحات بنامیم نام «امید» را روی آن گذاشتیم که دربرگیرنده جریان اصلاحات، اعتدالگرایان و حامیان دولت بود. به نظر من کار خوبی انجام دادیم و مردم هم از آن استقبال کردند.
بسیاری از کسانی که با لیست امید به مجلس ورود کردند، آراء خود را در سبد علی لاریجانی ریختند. این رفتارشان حتی صدای اصولگرایانی چون محمدرضا باهنر را هم درآورده است. به طوری که در مصاحبههای خود به کرات به این موضوع اشاره کرده است. اما هر زمان که از شما در این باره سوالی پرسیده شد، فرمودید که در این باره سکوت میکنید. بهتر نیست این سکوت عارفانه را بشکنید و ابهامزدایی کنید؟
نمیدانم این حُسن من است یا ضعف من، بیش از اینکه منافع خودم یا جبههام را درنظر بگیرم، منافع ملی را میبینم. یعنی تاحدودی درک کردهام که در چه شرایط و چه زمانی صحبت کنم و توجه کنم که اثر صحبتم چیست. زمانی شما به دنبال تبرئه خود و حل مسائل خودتان هستید و زمانی برعکس،خودتان را برای یک هدف بزرگتر قربانی میکنید. تلاش من همواره مورد دوم بوده است. به همین دلیل در طول سی و چند سال گذشته در مصاحبههایم، محافظهکار بودم و برخی مسائل را بازگو نمیکردم و همیشه به این میاندیشیدم که اگر مسئلهای را عنوان میکنم آیا به جریان اصیل انقلاب کمک میکند یا به آن خدشه وارد میسازد. وقتی صحبت درباره جریان ائتلاف هم میشود، همین موضوع صدق میکند. اینکه موضعگیری من به جریانمان کمک میکند یا ضربه میزند؟
البته از نقد دیگران به هیچ وجه ترسی ندارم و به صورت خصوصی نیز برای دوستانی که از من میخواهند مسائل را تحلیل کنم یا دیدگاهم را بدانند حرفهایم را میزنم. اتفاقا در جلسات خصوصی بسیار صریح سخن میگویم و ابایی از بیان حقایق ندارم. اما وقتی میخواهم در سطح ملی مسئلهای را طرح کنم موقعیت زمانی و شرایط را در نظر میگیرم. در مورد پاسخ به سوال شما نیز باید چنین مواردی را در نظر بگیرم. ببینید! ما 6-7 ماه دیگر انتخابات مهمی در پیش داریم. میخواهیم در همان مسیر 94 با انسجام بیشتر جلو برویم. آیا اگر من در سال 94، یک ضعف و بداخلاقی و یک بدعهدی دیدم، آن را علنی مطرح کنم، بهانهای برای انشقاق و جدایی در اردیبهشت 96 نخواهد بود؟
رعایت این مصلحتهاست که من را با برخی معذوریتها در موضع گیریهایم روبهرو کرده است وگرنه گلایههایی دارم بالاخره لیست امید وقتی با آن تعداد نفرات وارد مجلس میشود ولی به یکباره از آنهمه، 102 نفر به ریاست من رای میدهند معنا دارد و این موضوع نیازمند تحلیل است.
اما آیا میتوانم دلایل آن را در حال حاضر مطرح کنم؟ آن هم در شرایطی که ما نیاز به آرامش و انسجام داریم؟ البته من از رسانهها و مردم عزیز عذرخواهی میکنم که خیلی از حرفها را نمیزنم، اما این سکوت به خاطر خودم نیست! بلکه به خاطر منافع ملی و جبههای است که داریم. درحال حاضر انسجام خوبی در جبهه ما وجود دارد. پس در چنین برههای، من با صحبتهای خودم نباید انشقاقی در جریان و جبهه متبوع خود ایجاد کنم و به همبستگی آن خدشه وارد کنم.
از طرفی، در حال حاضر فراکسیون امید فراکسیون منسجمی است و در این 3 ماه خوب عمل کرده است.
هرچند باید این موضوع را هم زمانی بررسی کنیم که چگونه در شب قبل از انتخابات ریاست مجلس، آماری از کسانی که به من رای میدهند به مراتب بیشتر از کسانی است که در روز رایگیری نام من را برای ریاست مینویسند.
حالا فرض کنید که در مورد انتخابات ریاست فراکسیون امید اشتباه کرد، آیا باید ما در مقابل آن بایستیم! و آن کار را مبنای تصمیم بگذاریم؟ اگر چنین کنیم انسجام از بین خواهد رفت. من شخصا از این موضوع راحت عبور کردم و نتیجه این عبور از بحث ریاست، این است که اکنون در این دو ماه هر عملی که در مجلس داشتیم نتیجهاش انسجام بیشتر در فراکسیون امید بود. وضعیتی که در حال حاضر فراکسیون امید دارد به هیچ وجه با ماههای قبل یا با خرداد قابل مقایسه نیست.
از یکسری رفتارها گلایه داریم ولی از آنها عبور میکنیم وانشاءالله امیدواریم که دیگر آن اتفاقات تکرار نشود.
امیدواریم که در اردیبهشت سال آینده با انسجام بیشتری کار را پیش ببریم.
جناب دکتر عارف! موضعگیری نرم یا سکوت شما درباره بحثی مثل فراکسیون امید قابل توجیه است، اینکه برای حفظ انسجام نباید مواضع صریح در این زمینه گرفت را میپذیریم. ولی از قرار معلوم شما در بسیاری زمینهها محافظهکار هستید و گرفتن این مواضع محافظهکارانهتان برای بسیاری جای سوال است.
به عنوان نمونه موضع اخیرتان درباره حمله نماینده ارومیه به یک خبرنگار پارلمانی هم مورد نقد قرار گرفته است میگویند شما هیچ جا صریح و محکم صحبت نمیکنید.
هدف ما اصلاح امور است مثلا در اینجا، یک نماینده خطایی کرده است اگر قرار باشد من صرفا او را هدفگذاری کنم مسئله اصلی به حاشیه میرود. اگرچه از او خواستیم عذرخواهی کند و این کار را انجام داد. مسئله اصلی این است که ما باید احترام خبرنگار را حفظ کنیم. در متنی که درباره حمله به خبرنگار بلافاصله نوشتم، اشاره کردم که خبرنگار، عزت و حرمت دارد باید شان او حفظ شود حتی اگر سوال چالشی بپرسد. سعی میکنم با چالشیترین سوالاتی هم که از من پرسیده میشود حتی الامکان با آرامش برخورد کنم.باید در موضع گیریها شرایط را در نظر گرفت.
بحث من صرفا موضعگیری شما در مورد حمله آن نماینده به آن خبرنگار نیست. به طور کلی این سوال را مطرح کردم. امروز خیلیها میگویند که چرا عارف مثل مطهری صریح و قاطع و شجاعانه در زمینههای مختلف سخن نمیگوید؟
اولا این عظمت خلقت انسان است که انسانها متفاوتاند هیچکس نمیتواند مثل کس دیگری باشد، باید هر کسی خودش باشد.
حمله یک نماینده به خبرنگار، خطایی بزرگ بوده است. اصلا وارد سوال خبرنگار هم نمیشوم چون ممکن است آن نماینده بگوید که این خبرنگار حرف نامربوطی زده است!! ولی آنچه مهم است اینکه ما باید جایگاه خبرنگار را حفظ کنیم به او مصونیت بدهیم تا وقتی در مقابل یک مسئول قرار میگیرد لکنت زبان پیدا نکند.اینکه خود خبرنگار هم بایستی یکسری مسائل را رعایت کند یک بحث دیگر است. اما باید مسئولان به خبرنگار میدان بدهند.
البته در جریان متن اینستاگرامی شما درباره حمله یک نماینده به خبرنگار، به غیر از آنکه مردم گفتند چرا شما مطهری وار عمل نکردید و کمی محافظهکارانه واکنش نشان دادید، این مسئله هم مطرح بود که چرا به طور مستقیم یک نامه یا بیانیه ننوشتید تا آن را ارائه کنید و تنها به یک پست اینستاگرامی بسنده کردید؟
دلیلش این بود که در این ماجرا میخواستم دیدگاه خودم را مطرح کنم، از طرفی به نظرم بیانیهدادن، یکسری مسائل دیگری هم به همراه دارد، ما نباید چنین اتفاقاتی را اساساً در یک نظام ارزشی و اسلامی ببینیم ما وقتی بیانیه بدهیم یعنی این اتفاقات را در ساختار نظاممان میپذیریم و محکوم بودن چنین رفتارهایی واضح است و نیازی به بیانیه ندارد.
اصلا چرا در جمهوری اسلامی باید یک نماینده یا یک مقام مسئول با خبرنگار برخورد فیزیکی کند؟
چون اتفاق مهمی رخ داده بود من در اینستاگرامم نظرم را پیرامون این واقعه دادم و خبرگزاریها هم از نوشته استفاده کردند. اما بیانیه ندادن من به خاطر این بود که این مسئله را حاد نکرده و به نوعی اتفاق افتاده را جمع کنیم! ما نمیخواهیم که به چنین مسائلی دامن بزنیم، به هر حال اشتباهی بوده که از سوی نماینده رخ داده است و باید سعی کرد که دیگر این اتفاق نیفتد.
برگردیم به بحث انتخابات ریاست مجلس، به شما این نقد وارد شده بود که شب پیش از رایگیری میدانستید که رای نمیآورید ولی بازهم مصر بودید که در این انتخابات شرکت کنید. حتی علی مطهری به شما گفته بود که برای حفظ شان و جایگاه تان، خودش کاندیدا میشود تا کسی مثل عارف متحمل شکست نشود، اگر میدانستید که رای نمیآورید و آقای مطهری هم چنان صحبتی با شما کرده بودند، چرا کاندیدای ریاست شدید؟
تقریبا از هفته قبل از انتخابات با فعالیتهایی که انجام شد (آن هم فعالیتهایی که بخشی از آن اخلاقی نبود) و اتفاقاتی که در درون ائتلاف ما رخ داد، عدم رای آوری من قابل پیشبینی بود.
در عرصه سیاست طبیعی است که رقیب با روشهای مختلف تلاش کند تا بر شما چیره شود، بنابراین گلهای از رقیب ندارم. در اینجا روی سخن من هم رقبا نیستند. بلکه از درون ائتلاف خودمان میگویم.
خیلی روشن بود با روندی که در جریان ائتلاف به راه افتاد، من انتخاب نخواهم شد. اما از طرفی توجه به مطالبات مردم را هم باید در نظر میگرفتم. در جریان تبلیغات دور دوم انتخاب مجلس دهم به هر شهری که میرفتم خواسته مردم از من ریاست مجلس بود. من نمیتوانستم به خواست مردم بیتوجهی و بیاحترامی کنم. بنابراین با اینکه برای من تا حدودی روشن بود، با آن حرکاتی که در درون ائتلاف امید شکل گرفته من رای نمی آورم کاندیدا شدم.
شما مصاحبه برخی از آقایان را در چهارشنبه قبل از انتخابات ریاست مجلس ببینید! کسانی که خودشان بخشی از ائتلاف بودند چه مصاحبههایی کردند! البته خیلی از آن افراد هم در قدرت بودند و به عدهای وعده و وعید میدادند به هر حال این اتفاقات در سیاست ایران میافتد.
بنابراین با توجه به نظر بخشهایی از مردم هیچ راهی جز آمدن نداشتم، نیامدنم پشت کردن به مردم بود. وقتی به یک شهرستان میرفتم که هزاران نفر به صحنه میآمدند و مطالبه شان را در شعار مطرح میکردند !نمیتوانستم نسبت به آن بیتفاوت باشم.
برای این با خود گفتم، حداکثر این است که من حیثیت خودم را پای نامزدی ریاست مجلس میگذارم.
نمیتوانستم به نظر مردم تمکین نکنم، پس باید در انتخابات ریاست شرکت میکردم. بارها گفتم که در گفتمان اصلاحات فرد مطرح نیست. اگر کسی مثل من قربانی شد، ایرادی ندارد باید بشود!واقعا من آن روز به این دلیل برای ریاست آمدم تا در برابر خواسته مردم سر تعظیم فرود بیاورم و وظیفه خودم را انجام داده باشم.
به هر حال هر چند در این مرحله(مرحله ریاست مجلس) فراکسیون امید خوب عمل نکرد، اما از آن گذرکردیم وهمین عبور از این مسئله، باعث شد تا فراکسیون در مراحل بعدی مجلس قوی تر عمل کند. نگاه ما همیشه روبه جلوست.همان طور که دیدیم بعد از بحث ریاست مجلس، ما نگذاشتیم فعالیت فراکسیون متوقف شود وگرنه باید آن ائتلاف به پایان میرسید و از هم میپاشید. موضوعی که خیلیها آن را بارها به من گفتند. اینکه فراکسیون باید تبدیل به فقط فراکسیون اصلاحات شود. تاکید میکنم بعد از بحث ریاست مجلس خواست برخی از نمایندگان اصلاح طلب این بود که یک فراکسیون خالص اصلاح طلب را تشکیل بدهیم ولی این اتفاق نیفتاد. چون ما میخواستیم که به عهدمان وفادار بمانیم. عهد ما، فعالیت در قالب فراکسیون امید بود. «امید» یعنی اصلاح طلبان، حامیان دولت و اعتدالیون. پس روی حفظ وحدتمان هم مصر بودیم که الحمدالله اکنون نتیجه خوبی را از حفظ وحدت (حتی پس از بحثها و اتفاقات ریاست مجلس) میبینیم.
برخی از وزرای حزب اعتدال و توسعه علیه شما تبلیغ کردند، نظر شما درباره دخالت چندتن از وزرای دولت تدبیر و امید در بحث انتخابات ریاست مجلس و اینکه با برخی وعده وعیدها به نمایندگان، مانع از رای آوری شما شدند، چیست؟
اسم وزیر را نبریم. ولی در سطح کلی، برخی مسئولانی که وظیفهشان بیطرفی بود و نقش تشکیلاتیشان این بود که نباید درباره انتخابات ریاست مجلس هیچ دخالتی کنند متاسفانه دخالت کردند. دخالت آنها کار بدی بود! بخصوص اینکه این افراد بخشی از ائتلاف بودند ولی اجازه دهید که موضوع را بیش از این باز نکنم وگرنه اسامی آنها را خیلیها میدانند.
آقای عارف! بعد از بحث ریاست مجلس نیز خیلیها گفتند شما به دلیل دلخوریهای پیش آمده، به طور کلی از امور مجلس کنار کشیدهاید و قهر کردید، عدم تمایل به ریاست مرکز پژوهشهای مجلس، کاندیدا نشدن برای ریاست کمیسیون آموزش و سپس ناکامی فراکسیون امید در بحث ریاست کمیسیونها، بیانگر این بود که نه تنها شما دلسرد شدهاید بلکه مدیریت فراکسیون امید را نیز رها کردید و این عدم مدیریت فراکسیون امید باعث بروز ناکامیهای فراکسیون شده است. از طرفی چرا همیشه در صحن مجلس آرام بر سرجایتان نشستهاید انگار که کنج عزلت برگزیدید.
من هیچ یک از این صحبتها را قبول ندارم. متاسفانه در مجلس ما یکی از اتفاقاتی که میافتد حرکتهای بیش از حد برخی نمایندگان برای لابیگریهایشان در صحن است.
ولی این لابیگریها لازم است.
لابیگری جایش در بیرون مجلس است نه در جلسه رسمی. به نظرم آنچه در مجلس میگویند را باید همه گوش دهند و مراقبت کنند دلیل آرام نشستن من در مجلس نیز همین است البته ناگفته نماند در مجلس، دوستان با من صحبت و مشورت میکنند.
اگر تحلیل شما از عدم مدیریت ریاست فراکسیون امید درست بود مطمئن باشید ما شاهد تغییرات مثبت از زمان انتخابات هیئت رئیسه موقت به دائم و بعد از آن نبودیم. ترکیب اعضای ما در هیئت رئیسه دائمی خوب است. در ائتلافی که داشتیم به فکر این بودیم که یک نایب رئیس را بتوانیم از فراکسیون امید انتخاب کنیم ولی دیدیم که دو نایب رئیس مجلس از فراکسیون ما انتخاب شدند. 5 تا 6 نفر از هیئت رئیسه مجلس از اعضای فراکسیون ما هستند.
در کمیسیونها چه طور؟ در آنجا فراکسیون در مقوله به دست آوردن ریاستها ناکام بود.
در کمیسیونها نیز عملکرد ما خوب بود، 33 نفر از 78 نفر اعضای هیئت رئیسه از ما هستند 35 نفر از اصولگرایان و 10 نفر هم از مستقلین، بنابراین اگر هیئت رئیسه کمیسیونها را ملاک قرار دهیم ما خوب عمل کردیم.
البته ما با دو،سه کمیسیون هم ائتلاف کردیم در دو، سه کمیسیون هم چون دوستان ما یکدیگر را خوب نمیشناختند موفق نشدیم.
خودتان چرا برای ریاست کمیسیون آموزش اقدام نکردید. آیا دلیلش ترس از تکرار شکستی مثل ریاست مجلس بود؟
در مورد کمیسیون آموزش برخی میگفتند که من کاندیدا شوم و پیشبینی نیز آن بود که من بالاتر از 18 یا 19 رای بیاورم. در کمیسیون آموزش 10 نفر از اعضای فراکسیون امید حضور داشتند، 4 تا 5 نفر از دیگر اعضای کمیسیون هم قول دادند که اگر من کاندیدا شوم به من رای خواهند داد.
من این موضوع را در هیئت رئیسه فراکسیون امید به بحث گذاشتم و در آنجا دلایلم را برای اینکه نباید نامزد ریاست کمیسیون شوم، اعلام کردم و این موضوع را یادآور شدم به دلیل کارهایی که در فراکسیون امید داریم و باید به مدیریت آن پرداخته شود بهتر است رئیس کمیسیون آموزش نباشم. در آنجا اعلام کردم درباره این موضوع رایگیری میکنیم و هر چه هیئت رئیسه فراکسیون گفت من عمل میکنم،هیئت رئیسه فراکسیون امید به این موضوع که نباید کاندیدای ریاست کمیسیون آموزش شوم رای داد.
یعنی به خاطر فراکسیون امید کاندیدا نشدید؟
من در فراکسیون امید 4 تا 5 دلیل آوردم که نمیخواهم کاندیدا شوم و اعلام کردم به رای فراکسیون احترام میگذارم و هیئت رئیسه فراکسیون رای داد که کاندیدا نشوم و من نیز تمکین کردم.
اما با این حال فکر میکردیم کاندیدایی که برای ریاست کمیسیون آموزش معرفی کردیم رای خواهد آورد. البته فاصله آرای ما در برخی از کمیسیونها برای ریاست خیلی کم بود مثلا در همین کمیسیون آموزش یا در کمیسیون فرهنگی که اختلاف رای کاندیدای ما با فردی که رئیس کمیسیون شد یکی،دو رای بود.
اگرچه این نقد هم وارد است که ما نتوانستیم کار جدی و سریعی در شناسایی نیروها انجام بدهیم، مثلا در شعب، بچههای فراکسیون، همدیگر را نمیشناختند یا حتی در روزهای اول در کمیسیونها نیز یکدیگر را نمیشناختند، وقتی در انتخاب روسای شعب پیروز نشدیم این موضوع در بحث ترکیب اعضای کمیسیونها تاثیرگذار شد.
اما شما باید روند را ببینید زمانی که فراکسیون امید وارد انتخاب ناظران در شورایعالی شد پیروز میدان بود. اعضای شوراهای عالی کلیدی که آخرینش کمیسیون ماده 10 احزاب بود، از آن ما شدند، در هیئت نظارت بر مطبوعات انتخاب شدیم، در شوراهای اقتصاد، حقوق و دستمزد اعضای فراکسیون امید رای آوردند در برخی جاها مثل بینالمجالس هم ائتلاف کردیم و لیست مشترک دادیم که رای آورد.
پس از انتخابات ریاست مجلس این شائبه ایجاد شده بود که شما از دکتر روحانی گلهمند هستید، رابطهتان با ایشان چه طور است، در مراسم افطاری ایشان که شرکت نکردید! آیا فرصتی داشتید که گلههایتان را برای ایشان بگویید؟
من با آقای روحانی همان رابطهای را که در جوانی داشتم الان هم دارم. من و آقای روحانی قبل از انقلاب رابطه حسنهای داشتیم الان هم همان رابطه را داریم طبیعتا پیامهایمان را هم به هم میرسانیم و هر از گاهی هم ملاقاتهایی با هم داریم.
بعد از انتخابات ریاست مجلس هم ملاقات داشتید؟
بله، چند روز گذشته
راجع به چه مسائلی صحبت کردید؟
معمولا در ملاقاتها مسائل مختلف مطرح میشود. من در ملاقاتهایی که دارم به طور کلی رویکردم به آینده است و هیچ وقت در گذشته متوقف نمیشوم، میخواهم از گذشته برای آینده درس بگیرم. اگر در گذشته متوقف میشدم به شکل دیگری رفتار میکردم. در این ملاقات هم بحثهایی در مورد مسائل مختلف کشور، بحث فراکسیون امید، بحث انتخابات آینده و کارهایی که باید انجام بدهیم و به طور طبیعی مهمترین مسئله هم بحث پیرامون مطالبات مردم و اولویتهای کشوربود.
رابطهتان با آقای لاریجانی چه طور است؟ آقای صادقی (عضو هیئت رئیسه فراکسیون امید) در گفتگویی اعلام کردند که آقای لاریجانی با شما رابطهای ندارند و از شما هم مشورت نمیگیرند؟
رابطه من با هیچ یک از مسئولان نظام بد نیست. با آقای لاریجانی سه، چهار مورد ملاقات داشتم و رابطه خوبی داریم.
پس از ریاست مجلس؟
بله! قبل از آن که ملاقات نداشتیم! آن وقتها قرار بود تعامل کنیم که نشد. ولی پس از ریاست مجلس، چند ملاقات با یکدیگر داشتیم، راجع به یکسری مسائل صحبت کردیم. البته من چون خودم کار اجرایی کرده ام مشکلات و مسائل اجرایی و محدودیتها را میدانم. اما دوستان ما توقعات بجا و بحقی در اداره مجلس دارند. فراکسیون امید به عنوان یک فراکسیون تاثیرگذار اجرایی تمایل دارد تا در بخشهای تاثیرگذار اجرایی مجلس هم حضور داشته باشد و نقش آفرین باشد.
اخیرا بحثی مبنی بر عدم همسویی مجلس دهم با دولت (برخلاف آنچه قبلا گفته میشد) مطرح شده است. حتی آقای ترکان هم این موضوع را عنوان کردند و یکی از دلایلشان هم این بود که عملا در مجلس دهم وقتی کسی مثل آقای کدخدایی بیشتر از مجلس نهم رای میآورد، به معنای عدم همسویی مجلس است. یا این اواخر شاهد جمع کردن امضا علیه علی مطهری و دادن شعار علیه او در پارلمان هستیم،ما در مجالس قبلی هم شاهد سردادن این شعارها و رفتارهای نامتعارف نمایندگان بودیم.پس این مجلس چه فرقی با مجالس هفتم تا نهم دارد ؟
این حرکات یک مبحثی است که متاسفانه آن را در مجالس قبلی داشتیم و بعضا الان هم نمونههایی از آن را شاهدیم. اما تلاش فراکسیون امید این است که این حرکتها، کمتر و کمتر بشود.
شعار جریان ما آرامش بود و تاکنون هم روی این شعار پایبند بوده است. اینکه رقبای ما شعارها و اعمال خاص را انجام میدهند به ما ارتباطی ندارد. اما اگر روند امور مجلس فعلی را ببینید پی خواهید برد که این مجلس، مجلس همراه با دولت است. بگذارید در این باره مثال واضحی بزنم، وقتی لایحه اصلاحیه بودجه به مجلس آمد برخی دوستان ما با آن مخالف بودند به دوستان دولتی هم گفتیم که لایحه خیلی بهتری را میتوانستند ارائه دهند، این لایحه بدون اینکه با ما رایزنی شود تقدیم مجلس شده بود. توقع این را داشتیم که دولت رایزنی میکرد و یک لایحه قویتری ارائه میداد. اما با همه این احوال، به فوریت آن رای دادیم. در کمیسیون برنامه و بودجه، ابتدا این لایحه رد شد، اما باز تلاش شد تا مطابق آییننامه داخلی آن را مجددا مطرح کنند و با اصلاحاتی که در آن شد به تصویب کمیسیون رسید.
البته اعتقاد داریم که لایحه اصلاحیه بودجه برخی از مشکلاتی که اکنون با آن در جامعه مواجه هستیم را حل میکند، اما روی برخی موارد آن نظر داشتیم لایحه تقدیم مجلس شده بود، تلاش کردیم تا با کمی تغییرات به آن رای بدهیم.
دولت در بخش بهداشت و درمان با بدهی بالای 10هزار میلیارد تومان روبهروست، پس باید به دولت کمک میکردیم.
در مورد پیشنهاد وام از روسیه توسط دولت فراکسیون امید با آن مخالفت داشت، مخالفت ما هم مخالفت کارشناسی و فنی بود، اما چون دولت برای گرفتن این وام مصر بود، به آن رای دادیم. دیگر همراهی از این بیشتر؟
بنابراین جمع بندی من این است که جریان مجلس یعنی هم فراکسیون امید و هم کلیت مجلس با دولت همراهی میکنند. هر چند هنوز برای قضاوت در این باره (همسویی) زود است.
وقایع و رویدادها در شهرداری و بحث اهدای املاک به برخی اشخاص را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر حال بازرسی کل کشور یک سوالی را مطرح کرده و باید آن را جدی گرفت و اگر اسناد معتبر بود باید آن را بررسی کرد.پیشنهاد برخی دوستان ما تحقیق و تفحص از شهرداری است و پیشنهاد تقدیم هیئت رئیسه مجلس شده است.
آقای عارف! شما در صحبتهایتان در مورد انتخابات ریاست جمهوری 96، بارها گفتید که فعلا وارد مصادیق نمیشوید و مشخصا از حسن روحانی کمتر نام میبرید، از سویی بحث وجود یک آلترناتیو به جای حسن روحانی نیز این اواخر مطرح میشود، میخواستیم دلیل شما را از این بابت بدانیم، آیا این نشان از آن دارد که شما هم به فکر یک آلترناتیو به جای حسن روحانی هستید؟
افراد حق دارند نظر خودشان را مطرح کنند. از من هم اگر کسی نظر شخصی بپرسد ممکن است به آن جواب دهم. اما وقتی از من به عنوان رئیس فراکسیون امید یا جایگاهی که در شورایعالی سیاستگذاری دارم، سوال میشود قاعدتا باید نظرجمعی را مطرح کنم. درحال حاضر هم ما در شرایطی هستیم که داریم روی عملکرد شورا و ترکیب آینده آن بازنگری میکنیم اتفاقی که امیدواریم هرچه سریعتر رخ بدهد تا شورایعالی پس از تشکیل، موضع رسمی خودش را درباره انتخابات سال 96 اعلام کند.
یعنی معتقد نیستید که یک چک سفید امضا به آقای روحانی برای انتخابات 96 بدهیم؟
معتقد هستیم که این موضوع را انشاءالله در شورایعالی اصلاحات مطرح کنیم و در آنجا هر تصمیمی که گرفته شد به آن احترام گذاشته و آن را عملی کنیم. برای ما ادامه مسیری که اصلاح طلبان در آن پای گذاشتند اهمیت دارد.
گام سوم حرکت باید در انتخابات 96 پیگیری شود. گام سوم باید از مسیری که در خردادماه 92 شروع کردیم، بگذرد. هر جمع بندی که شورایعالی به آن برسد را دنبال میکنیم.
با توجه به برخی اظهارنظرها به نظر میرسد اختلافاتی در شورایعالی سیاستگذاری وجود دارد؟
فضا را باز کردیم تا بحثهای انتقادی از عملکرد شورایعالی در جهت اصلاح آن مطرح شود و وارد بحثهای چالشی شدیم. چه در عملکرد شورایعالی و چه در عملکرد برخی استانها آسیبهایی داشتیم امیدواریم با جمعبندی که در امور عملکردی شورایعالی میشود و با رفع اشکالات و ضعفها،شورایعالی با ترکیب اعضا جامع تر بتواند بهتر از سال94 وظایف ستادی و راهبردی خود را انجام دهد و فعالیتها با اجماع خوبی دنبال شوند.