آیتالله آمیر احمد تقوی روحانی برجسته کهگیلویه بویراحمدی در زمان اوجگیری انقلاب فعالیتهای گستردهای در راستای کمک به امام جهت مدیریت انقلاب در منطقهی کهگیلویه و بویراحمد انجام داده بود.
از آبان ماه سال ۱۳۵۶، درپی مرگ مشکوک مرحوم آقا سیدمصطفی فرزند ارشد امام خمینی و انتشار مقالۀ اهانتآمیز به امام و قیام ۱۹ دی مردم قم، موج انقلاب اسلامی در شهرهای بزرگ و متوسط خروشیدن آغاز کرد و در سال بعد در مناطق حاشیهای و دوردستتری، چون کهگیلویه و بویراحمد نیز بهتدریج نسیم آن وزیدن گرفت.
در یکی از روزهای اوایل آبان ماه ۱۳۵۷، دانشآموزانی که چند روز قبل، آمیر احمد تعدادی از آنان را تشویق به بسیج جوانان و تحرکات انقلابی کرده بود، در دهدشت به خیابانها آمده و شعارهایی بر ضد رژیم پهلوی و به پشتیبانی از انقلاب و امام سردادند.
تعدادی از اهالی شهر به تحریک برخی از متنفذانی که با رژیم پیوند داشته و تحت تأثیر تبلیغات رژیم، هنوز با اهداف انقلاب آشنا نشده بودند، دانشآموزان را به باد کتک گرفته از شاه تمجید کرده و به امام خمینی نیز جسارت کردند.
مرحوم تقوی که در همان روز، طبق معمول مشغول بنای حوزه بودند، با شنیدن این خبر، بلافاصله دست از کار کشید و درحالیکه وسیله و امکان چاپ و تکثیر عمومی اعلامیه هم در آن شهر وجود نداشت، به خط خود اعلامیهای نوشت و پس از تکثیر آن به تعدادی محدود در یک مغازۀ عکاسی، دستور داد در شهر منتشر کنند و به دیگر ولایات نیز ارسال کنند.
برای نشان دادن اهمیت مسئله، شخصاً نیز تعدادی از آنها را به دیوار مسجد و یکی دو تا از مغازهها نصب کردند.
خبر این اقدام شخصی آمیراحمد در شهر و ولایات پیچید. با توجه به شخصیت و موقعیت ایشان، چنین اقدامی از ناحیۀ وی موجی ایجاد کرد و تأثیر فوقالعادهای در تنبّه مخالفان و بیدارگری مردم و جذب آنان به انقلاب داشت.
گروهان ژاندارمری منطقه و ساواک استان کهگیلویه و بویراحمد این اقدام آقا را با موضوع: «پخش فتوای میر احمد تقوی روحانی مقیم دهدشت» در همان روز به مرکز منعکس کردند.
در بخشی از یادداشتهای مرحوم تقوی دراینباره چنین آمده است: " حقیر به این نتیجه رسید که با نشر اعلامیهای مردم شهر و سایر اهالی کهگیلویه را تشویق به تظاهرات و مخالفان را تهدید کنم.
این بود که اعلامیهای قریب به این مضمون نوشتم که از اول زندگی آدم تاکنون بین هابیل و قابیل و بین ابراهیم و نمرود و بین موسی و فرعون و بین محمد و ابوجهل و بین علی و معاویه و بین امام حسین و یزید و بین خمینی و پهلوی و خلاصه بین ایمان و کفر درگیری بوده و خواهد بود و اکنون نوایی که از حلقوم خمینی بیرون میآید همان نوایی است که از حلقوم ابراهیم و موسی و محمد و علی و حسین بیرون میآید و هرکس از اهالی کهگیلویه بخواهد با این نوا مخالفت و مقابله نماید در زمره نمرودیان و فرعونیان و یزیدیان محسوب میشود و اگر با این حالت بمیرد به جنازۀ او نماز خوانده نمیشود.
بعد از نوشتن و تکثیر اعلامیه از راه فتوکپی، صبح زود آنها را به تیر برقها و سر چهارراهها و دَرِ مغازهها و مسجد چسبانیدم و خودم با یکی دو مغازه که ارتباط و حساب داشتم حساب و ارتباط خود را قطع کردم و با هر که برخورد میکردم از اهل بازار، خود را بسیار عبوس و خشمگین جلوه میدادم.
گفتنی است مرحوم آمیراحمد تقوی در قیاسی جالب حضرت ابراهیم (ع) را در برابر نمرود، حضرت موسی (ع) را در برابر فرعون، حضرت محمد (ص) را در برابر ابوسفیان، امام علی (ع) را در برابر معاویه و امام حسین (ع) را در برابر یزید قرار داد و امام خمینی (ره) را نیز در مقابل پهلوی قرار داد و حضرت امام را ادامهدهنده راه انبیا معرفی کرد.
در بخشی از این اعلامیه آمده است: «به عموم طبقات و اصناف عشایر کهگیلویه و بویراحمد ابلاغ میشود در این موقع که کفر و ایمان در مقابل هم به مبارزه برخاستهاند بسیار بسیار مواظب و هشیار باشند که از حق به باطل و از اسلام به کفر نروند و مارک کفر و بدبینی به پیشانی خود نچسبانند، و الّا بهطور یقین نماز اسلامی به جنازۀ آنها خوانده نخواهد شد و مانند کفّار با آنها رفتار میشود؛ و ما میدانیم بااینکه عشایر کهگیلویه و بویراحمد ساده و از بعضی مسائل مذهبی بیاطلاعاند، لکن در راه دین و اسلام، غیور و کاملاً جاننثار میباشند.
البته باید بدانید که کلمات عوامفریبی مانند دین مبین اسلام یا پیغمبر گرامی یا علی علیهالسلام یا حسین سالار شهیدان یا قرآن مجید که همیشه و مخصوصاً این اوقات در رادیو میشنوید عیناً همان قرآن معاویه است که در جنگ صفین بر سرنیزه نموده بود.»
یکی دو روز بیشتر از نشر اعلامیه نگذشت که اهل اهالی بازار یکیک و دودو نزد ما میآمدند، بعضی اقدام علیه تظاهرات را انکار و بعضی بهواسطه نادانی و اظهار ندامت و توبه خود را تبرئه میکردند و من هم میپذیرفتم.
تا اینکه درنهایت سردمداران قوم، خود را تنها دیده، آنها نیز آمدند، یکی از آنها بعدازآنکه نشست ـ البته نشستگاه ما روزها در محل کار بنائی مدرسه بود، بنّا و کارگرها کار میکردند و ما هم بر کار آنها نظارت داشته و هم مراجعین را همانجا میپذیرفتیم ـ بعد از اظهار ندامت و نادانی بلند شد که بیاید دستبهدست حقیر بدهد که از این به بعد هر چه فرمودید انجام میدهم.
گفتم، چون شنیدم شما به آقای خمینی توهین کردید تا توبه نکنید با شما مصافحه نمیکنم. بعد از بلند شدن سر جای خود نشست و گفت توبه به زبانم بگذار. ماهم جملاتی مشعر بر پشیمانی و توبه تلقین وی کردیم.
همان روز بنا شد که فردا از مردم دعوت بهعملآمده تا در مسجد تجمع کنند.
روز بعد از آن، تجمع انبوهی در مسجد صورت گرفت و حقیر طی سخنانی مبنی بر نکوهش از مخالفت با تظاهرات و کنارهگیری از انقلاب و تشویق مردم به وحدت و شرکت در انقلاب، مخالفان دیروز را با فرهنگیان تظاهرکننده در یک خط قرار داده و همان چماق به دستان دیروز شعار گویان امروز شدند و همه با هم با شعار درود بر خمینی از مسجد بیرون آمده و تظاهرات کردند.
" بدین گونه نخستین تظاهرات گسترده انقلابی استان در دهدشت انجام گرفت.
با آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، آمیر احمد همۀ آمال دینی خود را در تحقق این انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی میدیدند.
ازاینرو، با رسیدن موج انقلاب به منطقۀ کهگیلویه و فراهم شدن امکان فعالیت انقلابی، ایشان اگرچه منزلشان همچنان در کوشک دشمن زیاری بود، اما خود برای رهبری امور انقلاب، در دهدشت مستقر شده آن شهر را مرکز فعالیتهای خود قرار دادند و از آنجا امور انقلابی دیگر شهرها و ولایات منطقۀ کهگیلویۀ بزرگ (چرام، سوق، لنده، طیبی و بهمئی سردسیر و گرمسیر، دشمنزیاری) را هدایت میکردند.
شرح تدابیر او برای حضور گستردۀ مردم در فعالیتهای انقلابی، جذب غیر انقلابیون و مخالفان و چگونگی تعامل او با متنفذان منطقه و مقامات رژیم و رفع موانع انقلاب با توجه به ویژگیهای منطقه بود.
در مجموع، وی همۀ وجود و اعتبار معنوی خود را یکسره در خدمت ترویج و پیشبرد انقلاب قراردادند و با موقعیت معنوی و نفوذ اجتماعی منحصربهفردی که داشتند توانستند افزون بر جذب غیر انقلابیون و مخالفان و دفع دسیسههای مختلفی که از ناحیۀ رژیم پهلوی چیده میشد، مقامهای دولتی را نیز از سرکوب انقلابیون باز دارند و زمینۀ حضور گستردۀ مردم برای انجام فعالیتهای انقلابی را فراهم سازند و بدین ترتیب انقلاب را در منطقۀ کهگیلویۀ بزرگ با درایت و بدون خسارت تا تحقق پیروزی هدایت و رهبری کنند.