یادداشت- صدرا صلاحی فرد: ضمن عرض تسلیت به تمامِ بزرگوارانی که از این معضل، مصیبت دیده اند:
قطع به یقین، خاصه برای آن ها که نَمی اهل کتاب باشند، این عناوین خیلی آشناست : "رازِ یک شبه پولدار شدن، رازِ جذابیت، چگونه فلان کنیم؟ چگونه فیسار شود..."؛ به بنیه ی نگرشیِ این دست از کتاب ها، رواشناسی "زرد" میگویند! خب، این چه ربطی به ماجرای آبفای چاروسا دارد؟؟؟ ==>فعلا متن زیر را با دقت بخوانید، سپس متوجه خواهید شد:
در اواسطِ صفحه ی ۱۷۳ کتابِ "۰۰را۰۰۰"، به نویسندگی اینجانب، در بخش "عقل رسانه ای" یا مغزِ طلاکاری شده، آمده است:
"کارِ این ها(ماهواره و تلویزیون)، تجارت کردن با مفاهیم است. مفهوم عشق را مسخره نموده و دچار استحاله کرده اند! این ها برای اینکه طرفدارانشان را افزایش دهند یا حفظ کنند، بیشترِ مسائل را به شکلی غیر از آن که هستند نشان می دهند؛ یعنی بر اساسِ منافع شخصی و پسندِ لایعقلونیِ عام( اشاره به آیه ی " و اکثرهم لا یعقلون...")، نشان می دهند؛ یعنی طلاکاری شان می کنند!... رسانه می خواهد بگوید همه چیزدان هستم و سعی اش بر این است از هر چیزِ جدیدی یک محتوایِ ساندویچی آماده کند و به خورد افراد بدهد تا همه بگویند اینجا همه چیز دارد. رسانه ها(عمدتا) فَست فودی عمل می کنند و چون عجله دارند، سطحِ کیفیت محتوا را تا جایی پایین می آورند که بشود با آن پول درآورد! پس، عشق را یک هیجان نشان می دهند تا یک نسل را پای فیلم هایِ به اصطلاح عاشقانه ی هندی و ترکی و بلکه ایرانی بنشانند!...".
==>اساسِ این کار، "روانشناسی زرد" می باشد! روانشناسی زرد، فنِ کاذبی است که با ارائه ی راه حل های ساندویچیِ عجیب و غریب و مَن درآوردی، دست به الکی خوش کردنِ مردم میزند و از این طریق، کسانی که در این کار هستند، پول هنگفتی به جیب می زنند! اکنون سوال اینجاست که ماحصلِ این سبک از روانشناسی، برای جامعه ی هدفِ آن، چیست؟؟؟ برای پاسخ به این سوال، می توانید دقت کنید به فرجامِ روحی روانیِ افرادی که پیگیر این فاز از کتاب ها بوده اند و نیز کسانی که در سال های اخیر، در دامِ برخی شرکت های طمع برانگیزِ نِتوُورکی(بازاریابی شبکه ای) افتاده بودند! به وضوح خواهید دید که این سبک از روانشناسی و نگرش، فقط و فقط و فقط یک نتیجه دارد: شکستنِ مقاومتِ روحی-روانی در زندگی و دل بستن به توهماتِ ظاهرقشنگ!
==> حال، بر می گردیم به همان سوال اول: این موضوع چه ارتباطی به ماجرای آبفای چاروسا دارد؟؟؟ در پاسخ باید گفت: گسترشِ اندیشه ی روانشناسی زرد از طریقِ صدا و سیما و نیز فضایمجازی و در نهایتْ ورود آن به سبک زندگی مردم، آن ها را بیشتر به فردگرایی و معجزه جویی سوق می دهد و پس از مدتی از مطالبه گریِ مستمر و دسته جمعی،،، نا امید می کند و در چنین موقعیت هایی که عرصه را بر خود تنگ می بینند،،، به منظورِ سرعت بخشیدن به استحقاقِ حقوق خود، دست به خودسوزی و خودکشی می زنند! یعنی یک مطالبه گریِ "سیاه" ! که متاسفانه، در سال های اخیر، افزایش داشته است...
===> نظر شما در این باره چیست؟؟؟
●نگارنده: صدرا صلاحی فرد(صادصاد)
■چهارمِ سِه یِ یک هزار و چهارصد و یکِ هجریِ خورشیدی/دهدشت