به گزارش عصر دنا، معلمِ جوان دهدشتی، صدرا صلاحی فرد، در ادامه ی کار خود در نویسندگی و سرودن شعر،، این بار قلم به اثری متفاوت و دغدغه مند زده است که به مناسبت عید سعید فطر و به صورت شعر آن را نگاشته است که با استقبال گرم و فراوان مردم حاضر در مراسم روبه رو شد!
این شعرِ آیینی-حماسی که محتوایی اساسا مطالبه گری داشته است، توسط مداحِ دهدشتیِ اهل بیت"ع"، کربلایی سعیدمحمودسرشت، در مراسم باشکوه عیدفطر در بلوار شهیدسلیمانی کوی جانبازان دهدشت، اجرا شد.
شعر عیدفطر۱۴۰۱ه.ش(شهر دهدشت)
شاعر: صدرا صلاحی فرد(صادصاد)
بخش اول:
السلام و رحمه الله به مولا مهدی
از دلِ شیعه که بسته است با او عهدی
السلام و رحمه الله به ماه رمضان
ماه پردردِ غریبِ سر به چاهِ رمضان
رمضان رفت و نشان داد که آرامش دل
هست اگر پا بِگُذاریم بر خواهش دل
عاشقی بود که گفتیم اجرنای مجیر
گرنه در ماه علی، هَست شیاطین اسیر
رمضان سنگ مذاب است؛ سنگی آتشین
زیرِ پایِ دلِ ما، تا که نچسبد به زمین
ما شکستیم حصارِ زیستنِ تکراری
تا نشستیم کنارِ سفره ی افطاری
خوش به حال بنده ای که سحر از خلصنا
جوشنی ساخت برای خطر از خلصنا
رمضان، فرصتِ دانستنِ قدرش بوده
عبرت از بینشِ مقداد زِ بدرش بوده
رمضان، فرصتِ دل بریدن از دنیا بود
فرصتِ وا کَنیِ سنگِ تو با مولا بود
ای خوشا آن که جلا داد دلش را به صیام
آن که آماده ی آماده شد از بهر قیام
که ظهور حاصل این است: آماده شویم؛
تا ظهور فاصله این است: آماده شویم!
بخش دوم:
یوسفا! مرحم خود را به دل دین بِگُذار!
بر دلِ خونی اسلام، فلسطین بگذار!
انتقام چمن از موج خزان را تو بگیر؛
انتقام یمن از سَعودیان را تو بگیر!
عیدی از دست تو خواهند خالی دستان؛
روزه دارانِ ستم دیده ی افغانستان!
مومنان، شکر گزارید! مبارک باشد
کافتاب عییید تابییید مبارک باشد
سال نیکو، شده از فصل بهارش پیدا
می شود عید پس از عید، مبارک باشد!
عید فطر است به گلزار شهیدان بروید
عید جود است به فریاد یتیمان برسید
عید فطر است کنون وقت زکات آمده است
آیه ی نوزدهمیِّ ذاریات آمده است!
☆( و فی اموالهم حق للسائل و المحروم)
وای اگر بچه یتیمی بِخورد غصه ی نان!
وای اگر این که فقیری بِفُروشد ایمان!
بخش سوم:
بر حذرباش! که شیطان به کمین است کمین
توشه ات پرشده او فکر همین است همین
بر حذر باش که سرمایه، دل مردم هست
قدردانیِ تو گرمای دل مردم هست!
قدردانیِ تو انجام وظایف باشد
صادقانه؛ که همه جامعه واقف باشد!
☆یادتان هست چقد رای گدایی کردید؟
کمتر از یک صدمش کار خدایی کردید؟
کت و شلوارِ مباهات ندارد سودی
دل به خدمت بده عادات ندارد سودی!
گر موانع سر راه است، بیا فاش بگو
آشکارا نه که پنهان کن و ای کاش بگو!
این زمین های فراوان و بلاتکلیف را
طرح های متعددِ هزارتوصیف را
تا به کی پاس دهید صاحبشان را دیگر
مردم از ظن شما لایقِ چیستَند مگر؟
قیمت اجاره ها و خانه را می بینی؟
شرم و بی کاری مرد خانه را می بینی؟
نکند فکر کنی چیز کمی هست این ها
از همین هاست که ایمان برود از دین ها!
شهر من ظاهر آبادتری می خواهد
ظاهر پاک تر و شادتری می خواهد!
شهر من، گرچه صبوری و نجابت دارد
به خدا وضع خیابان خجالت دارد!!!
شهر من، نظارت مقتدری می خواهد
قاضی جهادی و منتظری می خواهد!
☆دادستانی که ستاند حق مردم، خواهد
نشود بین مباهات مقام گم، خواهد!
که بر آشوب و شرارت نکند اِرفاقی
دیگر این فکر و خیالات نماند باقی!
پول دستی به مطب ها، بسپارد ممنوع!
مالیات از همگان فایده دارد، ممنوع!
بی حجابی شده بسیار، توقع داریم!
دین ما نیست سکولار، توقع داریم!
درد فرهنگ به سر داشته باشد قاضی
چون معلم به دلش کاشته باشد قاضی!
شهر من، معلمانی چو رجایی دارد!
با سواد و بابصیرت و خدایی دارد!
روز تو، در دل تقویم خدا تک باشد!
روزت ای عاشقِ دلسوز، مبارک باشد!
☆هر نماینده در آفاق خودش آقا هست
غافل از مدرسه و حال معلم ها هست
☆دست از آموزش و پرورش همی برادرید
تا صلاحش به جوانان خودش بسپارید
☆به شما، میز و گچ و کولرِ آن مربوط است
نه که حرف اول و آخِرِ آن مربوط است!
ای معلم! منشینی که تو در پیکاری
تو تمدنِ نوینی به سرِ خود داری!
نگران است عدو از فکرِ تمدن سازیت
در تکاپوست بگیرد به سیاست بازیت!
در کِلاست به ظرافت سخن از دین بگو
به صراحت سخن از زخمِ فلسطین بگو
عاشقی کن که شود سختیِ راهت ساده
تو سلحشوری و آوینی و طالب زاده!
در مسیرِ سفرِ عشق، خطر بسیار است؛
منتها عشق خدا هست و خدا بَس یار است!
پیرِ ما گفت به ما روزِ معلم، قبلا(۱۳۹۸/۲/۱۲)
مژده ای دارم و بر من شده باور قطعا!
ای جوانان و عزیزان به توفیق خدا
آیینه ی هست و نیست را خواهید دید
روز تضعیف و شکست آمریکا را
نابودی صهیونیست را خواهید دید!
مرگ بر آمریکا! مرگ بر اسرائیل! صلوات!
از دقت نظرتان سپاسگزاریم.
لطفا در انتشار و به اشتراک گذاشتن این مطلب، ما را یاری کنید.