پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): به گزارش عصر دنا، یک تیتر از روزنامه شرق در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ با عنوان "امامی طلبکار شد" تلنگر غم انگیز دیگری بر روابط پیچیده و تودرتوی فساد در کشور بود. فسادی که همچون اختاپوس همه حوزهها را به زیر چتر خود درآورده است. چند روز قبل از تریبون یک طرفه شرق برای امامی جمعی از هنرمندان کشور در نامهای به رئیس قوه قضائیه در خواست آزادی محمد امامی از زندان در ایام کرونا را کرده بودند. در ایننامه از محمد امامی به عنوان سرباز ایران نام برده شده بود. نامهای که به تعبیر اسماعلی سخنگوی قوه قضائیه "هنرمندانه" نبود.
محمد امامی چند سالی است بواسطه برخی روابط غیر حرفهای و رانتی وارد حوزه سینما شده است و نام وی اولین بار در پرونده معروف فساد صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه بر سر زبانها افتاد.
در کنار نام امامی در این پروندهی فساد نام یک ژن خوب بیش از بقیه به میان آمد و آن متهم کسی نبود به جز سید هادی رضوی سرمایه گذار اصلی سریال شهرزاد و داماد محمد شریعتمداری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت روحانی که به جرم اخلال در نظام اقتصادی در پرونده بانک سرمایه در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۸ به ۲۰ سال محکوم شد.
ضلع سوم این مثلث یک چهره پر سروصدا و شناخته شدهتر است. نام این چهره در دادخواست نماینده دادستانی تهران در خرداد ۹۸ به میان آمد: " سید محمد امامی و (احسان دلاویز) در بانک سرمایه همه کاره بودند و حتی لیست بدهکاران کلان بانکی را داشتند و میخواستند کار چاق کنی کنند".
احسان دلاویز، اما کیست؟ احسان یکی از برادران دلاویز است که در سن ۱۷ سالگی در پی نامه نگاری با محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات مورد توجه قرار گرفت و توسط رئیس جمهور وقت به نهاد ریاست جمهوری دعوت شد و آنگونه که دلاویز خود روایت کرده است از سوی خاتمی به مظفر وزیر وقت آموزش و پرورش معرفی شد تا از وی استفاده شود.
احسان بعدها، اما به خاطر سرمایه گذاری در سریال هایی، چون شاهگوش و شهرزاد و فیلم هایی، چون دراکولا و لامپ ۱۰۰ شناخته میشود. وی علاوه بر سینما در پتروشیمی و صنعت نفت هم دستی بر آتش داشت.
رشد احسان عامل ارتقا و رشد دو برادر دیگر شد. ساسان یکی از برادران در دولت احمدی نژاد کارمند قراردادی فرمانداری گچساران شد و بعد از آن مدت کوتاهی فرماندار طالقان شد. این دلاویز بعد از مسئولیتهای زیاد و نقل مکانهای مداوم از این هلدینگ به آن هلدینگ در دی ماه سال ۹۷ به سمت معاون برنامه ریزی، پشتیبانی و توسعه شرکت ملی پست ایران منصوب شد. ساسانمدت کوتاهی بعد از از دادگاه احسان از این سمت رفت و گفته میشود در حال حاضر به عنوان یک کارشناس در دفتر حقوقی شرکت ملی پست مشغول به کار است.
محسن نام یکی دیگر از برادران دلاویز است. او پر رزومهترین برادر در حوزه مدیریتی کلان در سطح ملی است. مدیر عامل و رئیس هیات مدیره شرکت نفت پاسارگاد از زیر مجموعههای شستا و بزرگترین تولید کننده قیر در غرب آسیا به همراه معاونت صندوق بازنشستگی کشور که یک نهاد بسیار ثروتمند و با نفوذ است تنها اندکی از سوابق مدیریتی محسن دلاویز است. محسن اردیبهشت سال گذشته به عنوان مدیرعامل شرکت بهینه سازی مصرف سوخت منصوب شد. در روزهای اخیر نیز اعلام شد وی از این مجموعه نیز رفت تا به احتمال زیاد این رفتن پایان دلاویزها در این سطح از اعتبار و ثروت باشد.
اما بهانه اصلی این نوشتار مرثیه سرایی غلوآمیز و مجیزگویی چند رسانهی کهگیلویه و بویراحمدی در رفتن محسن دلاویز بود. رسانههایی که با متنهای مشترک به گونهای نوشتند که گویی با رفتن دلاویز بزرگترین بحران تاریخ نفت و مدیریت کشور در حال وقوع است و برخی نیز از این اتفاق با عنوان استعفای "عزت مندانه" و "داوطلبانه" یاد کردند و ضمن عزای عمومی در کهگیلویه و بویراحمد خواستار جمع شدن بزرگان استان برای ممانعت از این اتفاق شدند. در این مطلب در پی بررسی عملکرد مدیرانی از این دست نیستیم که این مدیران اساسا عملکردی جز برخورداری از نوعی رانت و روابط ندارند.
ولی آنچه جای سوال دارد این است که آیا رسانههای استان هیچ حد و حدود و حرفهای گری برای خود قائل نیستند؟ و آیا نمیدانند که در صورت بروز تخلف از سوی این مدیران جرم آنها اگر کمتر از متخلف نباشد هم سطح آنهاست؟ جز اینکه بپذیریم که اساسا هنوز پدیدهای به نام رسانه در استان شکل نگرفته است و یا گردانندگان همین شبه رسانهها سادگی به خرج میدهند و یا هم درگیر انتزاعیاتی به نام حمایت از توهم نخبگی و یا هم استانی بودن هستند.
هر چند واقعیت و پشت پرده مداحی رسانهای چیز پیچیدهای نیست و نتیجه شکلی از زد و بندهای مدرن در پوشش رسانه هاست. / گلبونگ