پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): 
نصرالله شفیعی: با توجه به غلبهی نگاه انقلابی بر اکثریت جامعه، یعنی جامعهای که پرورش یافتهی گفتمان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است! مهمترین دغدغهی مردم شناخت کاندیداهای انقلابی و در نهایت رسیدن به کاندیدای اصلح است. انتخابهای دقیق جز با شناخت کامل خود فرد یا با استفاده از دیدگاه دلسوزان و آگاهان و آنها که خود در عمل انقلابی گری را ثابت کرده اند امکان پذیر نیست. بنده به عنوان یک سرباز کوچک انقلاب که همواره و با تمام تلاش و بی پرده سخن گفته ام در این کلام مختصر میخواهم راجع به معیارهای انقلابی عینیتر صحبت کنم.
انقلابی گری یک شعار نیست که به راحتی بر زبان جاری شود و عدهای را جذب خود کند. انقلابی گری اقدام و عمل است. اقدام و عمل در مسیر ولایت و آرمانهای انقلاب آن طور که هست نه آن طور که میخواهند. انقلابی برای نظام هزینه داده است. هزینه با جان و مال و آبرو که گاه دادن آن از جان هم مهمتر است.
خیلی راحت بگویم انقلابی گری با ردیف کردن چند پست مسئولیتی در دورههای مختلف نیست. انقلابی گری اتخاذ مواضع محکم، صریح و بی پرده در مسائل انقلاب است. انقلابی گری با دیوار دو نبش نمیسازد. آنها که دو نبش زندگی کرده اند انقلابی نیستند؛ هر چند که در خانوادهی انقلاب بگنجند.
خانوادهی انقلاب به بزرگی خانواده ملت ایران است. وقتی میگوییم کسی انقلابی نیست بدان معنا نیست که ضد انقلاب است. اشتباه برداشت نشود. مجلس عصاره فضیلتهای مردم است، وقتی مجلسی انتخاب میکنیم که با کمال شرمندگی ۹۰ نفر آن رد صلاحیت یا عدم احراز میشوند یعنی انقلابی انتخاب نکرده آیم. جالب این است طبق یک آمار که در فضای مجازی دیدم نسبت اصولگراها و اصلاح طلبان در اینها به هم نزدیک هستند.
پس نشان میدهد هرکس گفت من اصولگرا یا انقلابی هستم الزاما انقلابی نیست. انقلابی که من میگویم با عیار بالا مد نظرم است. عیاری که فرد را در شایستگی انتخاب شدن برای مجلس قرار دهد. برای تشخیص انقلابی گری به گذشته فرد بنگرید. خیلی دور هم نروید ممکن است برخی از این افراد جوان باشند و از رویشهای انقلاب که قبل از انقلاب را درک نکرده باشند؛ ولی اگر قبل از انقلاب را درک کرده اند باید انقلابی قبل از انقلاب هم باشند.
بنگرید در انتخابهای سرنوشت ساز چه دیدگاهی داشته اند، در جریان فتنه، موضع گیریهای مستند و واضح آنها کدام است؟ در برابر عملکرد ضعیف دولت تدبیر چه موضعی داشته اند؟ راههای ارتزاق آنها چگونه بوده است. وضعیت اقتصادی اشان چگونه است؟ ارتباطشان با فقرا و محرومان چگونه است؟ حامیان و دوستان اصلی و محوری آنها چه کسانی هستند؟ اصلا چقدر برای انقلاب از خودشان مایه گذاشته اند.
تاکید میکنم مایه گذاشتن را صرفا در مسئولیتهای اجرایی نبینید. آیا فقط زمان انتخابات پیدایشان میشود یا در لحظه لحظه انقلاب با مردم خوب و انقلابی و متدین هستند؟ انقلابی گری بدان معنا نیست که در همهی دولتها مسئول باشی و سهمت از خدمت برای انقلاب فقط در چارچوب همین مسئولیتها باشد.
تازه اگر مسئول بودهای مواضعت چگونه بوده، با نیروهای مومن و حزب اللهی چه ارتباطی داشته ای؟ چقدر از افرادی که در مسئولیتها منصوب کردهای آدمهای سالم و صالح و انقلابی بوده اند؟. چقدر بی مزد و بی منت برای انقلاب تلاش کرده ای؟ در کجا از آبرویت برای انقلاب سرمایه گذاشته ای؟ انقلابی گری یعنی چشمت به لبان رهبر باشد.
دیوار کوچه و خیابان رهبر همواره یک نبش داشته و همچنان در آن مسیر میتازد و میرود، اگر دیوار تو نبشهای مختلف داشته باید در انقلابی گری ات شک کنی. انقلابی گری آن نیست که کسی فقط زمان انتخابات پیدایش بشود. انقلابی گری آن است که در زمان غربت انقلابیون به صحنه آمده باشی و سینه سپر کرده باشی و از اینکه بخواهند عدهای به منافعت ضربه بزنند هراسی به دل راه نداده باشی.
انقلابی آن است که از انقلاب برای خود سهمی در نظر نگرفته باشی، خلاصه کلام، این روزها حاج قاسم انقلابی گری را خوب تعریف کرد.
و، اما سخن آخر، مسئولیت نیروهای انقلابی از همه مهمتر است. انقلابیون باید با تمام توان بکوشند تا مردم به خوبی اهل را از نااهل تشخیص دهند.