متن این یادداشت به شرح زیر است:
خدای مهربان را شاکرم که بار دیگر توفیق یافتیم در این عید فرخنده و از تریبون شعر فارسی، بخشی از دردها و حرفهای این مردم رنجکشیده و این انقلاب مظلوم را بازگوکنیم. این مثنوی نیز یکی از سلسله سرودههای جمعی است که برای برنامههای مهم مداح اهل بیت (علیهم السلام) دکتر میثم مطیعی مثنویهایی با درونمایۀ اجتماعی و ناظر به مسائل روز سرودهایم. اکثر این مثنویها همزمان با وقایع مهمی مثل 22بهمن، انتخابات ریاست جمهوری، روز قدس و عیدفطر در سالهای اخیر اجرا و با استقبال فراوان مردمی مواجه شدند . مثنوی امروز نیز بارها تکبیر و تشویق نمازگزاران تهران را برانگیخت و با تحسین شخصیتهای برجستۀ نظام از طیفها و سلیقههای گوناگون سیاسی نیز مواجه شد، همانهایی که مخاطب بیتهای «ای دوستان که در صف اول نشستهاید» و «ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم» بودند. بد نیست بدانید بلافاصله پس از اجرای شعر، یک عضو ارشد تیم مذاکرهکنندۀ هستهای این شعر را «عالی» خواند و یکی از فرماندهان ارشد نظامی برد این شعر را فراتر از موشکها برآورد کرد.
شنیدهام بعضی از صفحات و رسانههای عموما تندروی سیاسی این شعر را دشمنی و توهین به رئیسجمهور محترم جناب آقای روحانی تلقی کردهاند. حقیقتا نمیدانم کدام بیت یا ابیات از این مثنوی حدودا هفتادبیتی را میتوان مصداق چنین برچسبی دانست. در حالیکه تلاش ما و جناب آقای مطیعی همواره این بوده که ضمن بیان نقدها و درد دلهای مردم خطاب به مسولان دولت و قوه قضاییه (در مباحثی همچون کار، حقوق کارگران و عدالت و مبارزه با فساد و زمینخواری) رویکردی خیرخواهانه و همدلانه نسبت به «صف اولنشینان» داشته باشیم و نوک تیز حملات به سوی دشمن خارجی به ویژه آمریکا، اسرائیل و داعش باشد. بیت مربوط به «روح و جسم برجام» که شاید تندترین بیت این مثنوی بهحساب آید ترجمهایست ساده از متن نامۀ «دکتر محمدجواد ظریف» به خانم «موگرینی» در اعتراض به «تحریمهای جدید سنا».
این رویکرد همدلانه به گونهای بوده است که برای مثال عدهای از مخاطبان، مثنوی انتخابات با عنوان «جشن جمهوریت» -که پیش از تایید رسمی انتخابات ریاست جمهوری اخیر توسط شورای نگهبان سروده و اجرا شد- را هواداری محض از دکتر حسن روحانی تلقی کردند، به خاطر ابیاتی چون:
هست ملت همه یار تو، چه باک از دشمن
همه هستیم کنار تو، چه باک از دشمن
نکتۀ جالبی از احتیاط و و روحیۀ فراجناحی آقای مطیعی که باید متذکر شوم این است که در بیتی از همین شعر عید فطر، آنجا که به موضوع «بیستسی» پرداخته بودیم، از استعارهای برای نشان دادن ناکارآمدیِ نسخههای غربی تعلیم و تربیت استفاده شده بود، اما آقای مطیعی با این استدلال که از این بیت ممکن است جسارتی به رییس جمهور محترم برداشت شود (با اینکه ابیات قبل و بعد کاملا مرجع این استعاره را که غربیان هستند روشن میکرد ) و موجب سوءاستفاده شود، این بیت را حذف کرد.
"بیست سی" چیست که تعلیم جهان، از دل ماست
هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری ست
قرص خواب است ولی چارۀ ما بیداری ست
«نور خورشید طلب حاجت مهتابی نیست
که دوا در کف هر دکتر قلابی نیست!»
چنانچه میبینید معنای استعارۀ «دکتر قلابی» در بیت سوم کاملا روشن است و به نسخهنویسی بیگانگان برای فرهنگ سرزمین ما اشاره دارد، اما با اینحال آقای مطیعی برای رعایت چنین احتیاطهایی از خواندن آن سر باز زدند.
سخن آخر اینکه، از نقد برادرانه نباید ترسید، آنچه ترس دارد و به نقدهای تند و مغرضانه دامن میزند، سرکوب و تحریف هرگونه نقد منصفانه است.
محمدمهدی سیار