پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): ابتدا عرض کنم این قلم و نگارش در مقام پاسخگویی وتوصیف چنین موضوعی بسیار
ناتوان و درمانده می باشد اما نیک می پندارم چنین نگارشی برای اهلش
خداپسندانه باشد. میراث و فرهنگ دو واژه کهن و اصیل است که ما را به گذشته و
مرور تاریخ خویش جهت می دهد.
در واقع می توان گفت میراث فرهنگی و آثار
باستانی جغرافیای هر مرز و بوم آیینه ی تمام نمایی در نمایش دردها، رنج ها و
خوشی های آن روزگار است و هر چه از این هویت و گذشته تاریخی خویش فاصله
ایجاد کرده و به فراموشی سپاریم در واقع نسبت به این میراث و فرهنگ مرز و
بوم خود بی تفاوت بوده ایم.
دهدشت را، از این قاعده جدا نمی دانم چنانکه
صاحب آثار ارزنده ای هست و وجود میراث و آثاری همچون کاروانسرا بازارچه،
حمام کوهیار، مسجد جامع، مسجد مورک، امامزادگان، بافت های تاریخی و … که با
معماری خاص هنری و قدمت تاریخی(صفویه)از خود بر جای گذاشته اند، همه یاد و
نشانی از آن است که روزگاری این جغرافیا پهنای وسیع و مهدو پرورش آثار مهم
اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی وادبی بوده است. می بایست چاره جویی کرد و
مورد پرسش واقع داد که چطور در این پهنا و مساحت با قدمت تاریخی پدیده های
عجیبی میبینیم، از پرورش مرغ گرفته تا چرای بی رویه ی دام هایی چون گاو و
گوسفند!
به مراتب بسیار، در مشاهده و تکرار چرخش این مسیرهستیم. اینجا خبری از جذب
توریست و گردشگر نیست ولی تا دلت بخواهد مورد تفرج و یاد و خاطره معتادان
شده است. تا جایی که درون این ابنیه ها جز فیلتر سیگار و ابزار دود و دم و
اعتیاد چیزی یافت نمی شود.
پیکر و دیواره های این بناها تابلویی شده برای
نوشتن یادگاری و اشعار و ابیات که مایه شرمزدگی می باشد. چشمتان روز بد
نبیند، قدر این وجب خاک ها را بدانید. تا اینجا یک سر ماجرا بود. بخش دیگری
هم از این میراث و فرهنگ را به سیاست گره زده اند. گپ های سیاسی، آنقدر
سیاسی شده است که در قالب شعر و سخنرانی های سیاسی و نیش دار جای گنجانده
اند و گاها هم صدای ساز و نقاره شان مجال شنیدن اذان به افق شهر را نمی
دهد.( البته باید به آداب و رسوم احترام گذاشت و موسیقی محلی را از یاد
نبرد) آقایان کمی انصاف داشته باشید. بلادشاپور را مورد ستم و هجمه های
سیاسی قرار ندهید، دیگر بس است.
این بلاد هم پاره ای از اسلام است و معماری
اسلامی آن با بیننده سخن می گوید و آموزش و تعلیم می دهد. گاها فکر می کنم
در یک منطقه ی کاملا شیعی و اسلامی باچنین معماری شگرف و ظریف، این ابنیه
ها را از تاریخ اسلام بیرون کشانده ایم چرا که هیچگاه، هیچ منبری را نیافتم
از این معماری اسلامی که امروز پاتوق دود و دم و سنگری برای سیاسیون شکل
گرفته را مورد طلب و پرسش واقع دهد.
البته نباید در پی آن بود که اشتباهات
را به گردن این و آن آویخت،
اینجا همه بلاد
را مظلوم رها کرده اند، از جامعه اسلامی تا مدیریت محترم میراث و فرهنگ و
ماهای شهروند که در حفظ و پاسداشت چنین ارزش هایی نامهربان هستیم.
امیدوارم این خطاها را دریابیم و پایبست بودن به آنرا کنار زنیم. شاید
روزگاری این میراث مانند پیشینه اش رونقی را صاحب شود و چرخی که سالهاست
نچرخیده را به حرکت اورد.