ترافیک واژهای شناخته شده و بینالمللی است که از سه عامل مهم نظیر انسان، راه و وسیله نقلیه تشکیل شده است.
همه میدانیم جادهها، تقاطعها و حتی ایجاد موانعها به منظور سهولت یک ترافیک روان در یک جامعه شهری ایجاد میشود.
خطکشی عابر پیاده، نصب علائم راهنمایی و رانندگی و هشدار دهنده توسط متولیان امر به اجرا در میآید تا همگی سبب حرکتی روان در جامعه شهری باشد.
هر چند در جامعه امروزی و زندگی صنعتی ما آموزش در رکن اول قرار دارد و چه یک راننده و سرنشین تا یک عابر پیاده به عنوان عضوی از جامعه شهری باید خود را متعهد به اجرای دستورات راهنمایی و رانندگی بدانند تا بتوان در یک شهر دچار بینظمی ترافیکی نباشیم.
اما هنگامی که به شهرمان نگاهی گذار بیندازیم متوجه خواهیم شد خیابان شهر گچساران دیگر ظرفیت این همه خودرو را ندارد.
جامعهای که به هر دلیلی از چشم و همچشمی گرفته تا نبود زیر ساختها در شهر همه سبب شده است شهر گچساران قفل شود و در بعد از ظهر هر روز مشاهده خواهیم کرد که شهر قفل شده است.
در این بین مدتی است شورای ترافیک با تصمیمات خود رانندگان و مردم شهر را دچار سردرگمی کردهاند.
روزی خودروها مجاز هستند از سمت زیرگذر به مرکز شهر یا همان فلکه ساعت به صورت یک طرفه تردد کنند و روزی دیگر مشاهده میکنیم که ممنوع شده است و در صورت حرکت با جریمه روبرو خواهید شد.
روزی تصمیمی گرفته میشود و در بلوار اصلی شهر دقیقا نرسیده به پارک دوستی و در مقابل خیابان باغ فردوس مانعی ساخته میشود و بعد از چند روز مانع برداشته میشود.
متاسفانه در سالهایی که جمعیت شهری ما در گچساران رو به افزایش است بافت شهری ما از لحاظ فیزیکی تغییری نکرده است.
خیابانهای شهر به گواه قدیمیها خیایان همان دوران قدیم است و در سالهای اخیر با توجه رشد جمعیت آیندهنگری در آن صورت نگرفته است.
شاید اگر تا سالها گذشته هنگامی که رسانه ملی از وضعیت ترافیکی در کلان شهری مانند تهران خبر میداد برای یک شهروند گچسارانی تعجب آور بود که چگونه در شهر اینگونه ترافیک صورت میگیرد.
اما امروز شهروند گچسارانی هنگامی که بخواهد با خودرو وارد خیابانهای شهر گچساران شود قبل از هر چیز باید بتواند بر اعصاب خود مسلط شود تا بتواند ساعتی در شهر حرکت کند.
فرض کنید هم اکنون در خیابان بلادیان هستید، از سمت پمپ بنزین وارد شدهاید، خودروها در حال حرکت هستند و چند متری مانده به چهار راه یا همان مکان فلکه ساعت قبلی خودروها از همه طرف وارد میشوند.
در فلکه ساعت چراغهای راهنمایی و رانندگی هنوز از سالهای گذشته در آنجا نصب و خاموش هستند.
وارد خیابان بلادیان میشویم، خودروها در دو سمت به صورت دوبله و سوبله پارک کردهاند و شما در حالی که باید مراقب عابرین پیاده در خیابان باشی با دنده یک و نیم کلاژ باید خودرو را کنترل کنی.
آرام آرام به مسیر خود ادامه داده وقبل از رسیدن به مسجد صاحب الزمان(عج) با تجمع خودروها روبرو میشویم و باز هم صدای بوق، بوق خودروها.
از میان این خودروها که عبور کنید اگر مسیر شما خیابان مدرس باشد و خیابان عمه گل افروز و بعد هم خیابانی که دفتر نماینده واقع شده است که باید واویلا گفت و بس.
حالا همان خودروهایی که به صورت چند بانده در بلادیان در حرکت بودند وارد خیابان مدرس میشوند و شما باید همچنان با دنده یک و نیم کلاژ و با صبر و حوصله به مسیرت ادامه بدهی.
هر چه میچرخی جایی برای پارک خودرو پیدا نمیکنی و مجبور هستی برای پیدا کردن جای پارک خودرو به دنبال مکان مناسب باشی.
آری در سالهایی که سخن از اقتصاد مقاومتی است و برای هر قطره بنزین آن حفار مردان ایرانی باید در اوج سختی و کار تلاش کنند ما باید به راحتی بنزینمان را به دلیل نبود پارکینگ مناسب و خیابانهای کم عرض بسوزانیم.
حال اگر فرض را بر این بگذاریم که اگر خدای نکرده حادثهای مانند حادثه پلاسکو تهران در مرکز شهر ما اتفاق بیافتد چگونه خودروی آتشنشانی خود را به محل خواهد رساند، ترافیک شهری قفل شده و در این میان مدیریت شهری و متولیان امر باید چارهاندیشی کنند.
وقتی شهر قفل میشود دیگر دعواهای حاج خدادوست و تاجگردون و شهردار را هم فراموش میکنی.
و باید گفت آن روز که باید میشد گرهها را باز نکردیم تا امروز در مقابله با گرههای کور فقط نظارهگر باشیم حالا زیرگذر مانده است که اگر کارشناسی شده ساخته میشد و اگر پل روگذر بود یا که کاملا مسقف بود میتوانست به ترافیک امروز ما کمک کند.
===================
گزارش از سمیرا نصاری/ فارس